به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,392
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 7,046
بازدید ماه: 7,046
بازدید کل: 24,994,381
افراد آنلاین: 94
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
« جوان و ازدواج » 32 - نحوه انتخاب همسر امام حسن العسکری (علیه السلام)

« جوان و ازدواج » 

32 - نحوه انتخاب همسر امام حسن العسکری (علیه السلام)

Image result for ‫حجة الإسلام والمسلمین دکتر سید حسن عاملی‬‎

نحوه انتخاب همسر امام حسن العسکری (علیه السلام)

قیصر روم تصمیم حمله به دولت اسلامی را گرفته بود. اواخر دوران امام علی النقی (علیه السلام) بود. لشکر قیصر روم به طرف مرز دولت اسلامی حرکت کرد. قیصر دختری داشت به نام ملیکا که ملیکه هم گفته می شد. این دختر قبل از لشکرکشی، دو مرد را در خواب دید که یکی از آنها به نام عیسی و دیگری به نام محمّد بود. در خواب دید که این دو بزرگوار به مجلس عقد آمده اند و این دختر خانم را به عقد جوانی به نام حسن العسکری در آوردند.

بعد از مدتی این دختر، در خواب خانم مجلله ای را می بیند. وقتی سؤال می کند که اسم این خانم چیست؟ می گویند: فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) است. جمال و هیبت و نورانیت زهرا در او تأثیر می کند. حضرت زهرا به این دختر فرمود: که اسلام بیاور. این دختر مخفیانه مسلمان شد آنهم در مرکز مسیحیت جهان.

پدر دختر، "یوشعا" قیصر روم بود و مادر این دختر از نوادگان "شمعون" وصی حضرت عیسی و از حواریون بود، پس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با حضرت عیسی نسبت فامیلی دارند. وقتی قیصر قصد لشکرکشی داشت به این دختر در خواب دستور دادند که به صورت گمنام پشت سر قیصر حرکت کن.

این دختر با چند خانم به صورت گمنام حرکت کردند. و به مرز دولت اسلامی رسیدند، طلیعه لشکر اسلام که جلوتر آمده بود این زنان را دیدند و آنها را به اسارت گرفتند، بدون اینکه بدانند این دختر، دختر قیصر می باشد. این زنان را به بازار بغداد آوردند و آنها را به فروش گذاشتند. حضرت امام هادی (علیه السلام) نامه ای به زبان رومی نوشتند.

و آن را به خادم داده و فرمودند: این نامه را ببر و به خانمی که جهت فروش به بازار بغداد آورده اند بده. نامه را به این خانم داد و خواند. این خانم برای اینکه شناخته نشود نام خود را عوض کرده و "نرجس" گذاشته بود. بعدها که خانم منوّر به نور حمل آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد اسمشان را "صقیلا" گذاشتند.

آن مرد این خانم را خرید و او را به منزل حضرت امام هادی (علیه السلام) آورد. وقتی به منزل رسیدند حضرت تمام خواب هایی را که دختر قبلاً دیده بود به او تعریف کرد. سپس حضرت این دختر را به عمه شان حکیمه سپردند و سفارش کردند که احکام و آداب اسلامی را به نرجس یاد دهد. وقتی احکام را یاد گرفتند، هنگامی که فرصت مناسبی فرا رسید به عقد حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) درآوردند.

امام هادی (علیه السلام) به نرجس خاتون فرمودند: خداوند کودکی به تو عطا خواهد نمود که بر تمام زمین حکومت خواهد کرد « وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها » (زمر: 69) خداوند می فرمایند: زمین با نور اسم من روشن خواهد شد.

وقتی تفسیر این آیه را از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند، حضرت فرمودند: آن نور، نور فرزند من صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.

نحوه انتخاب همسر امام حسن العسکری (علیه السلام)

قیصر روم تصمیم حمله به دولت اسلامی را گرفته بود. اواخر دوران امام علی النقی (علیه السلام) بود. لشکر قیصر روم به طرف مرز دولت اسلامی حرکت کرد. قیصر دختری داشت به نام ملیکا که ملیکه هم گفته می شد. این دختر قبل از لشکرکشی، دو مرد را در خواب دید که یکی از آنها به نام عیسی و دیگری به نام محمّد بود. در خواب دید که این دو بزرگوار به مجلس عقد آمده اند و این دختر خانم را به عقد جوانی به نام حسن العسکری در آوردند.

بعد از مدتی این دختر، در خواب خانم مجلله ای را می بیند. وقتی سؤال می کند که اسم این خانم چیست؟ می گویند: فاطمة الزهرا (سلام الله علیها) است. جمال و هیبت و نورانیت زهرا در او تأثیر می کند. حضرت زهرا به این دختر فرمود: که اسلام بیاور. این دختر مخفیانه مسلمان شد آنهم در مرکز مسیحیت جهان.

پدر دختر، "یوشعا" قیصر روم بود و مادر این دختر از نوادگان "شمعون" وصی حضرت عیسی و از حواریون بود، پس امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) با حضرت عیسی نسبت فامیلی دارند. وقتی قیصر قصد لشکرکشی داشت به این دختر در خواب دستور دادند که به صورت گمنام پشت سر قیصر حرکت کن.

این دختر با چند خانم به صورت گمنام حرکت کردند. و به مرز دولت اسلامی رسیدند، طلیعه لشکر اسلام که جلوتر آمده بود این زنان را دیدند و آنها را به اسارت گرفتند، بدون اینکه بدانند این دختر، دختر قیصر می باشد. این زنان را به بازار بغداد آوردند و آنها را به فروش گذاشتند. حضرت امام هادی (علیه السلام) نامه ای به زبان رومی نوشتند.

و آن را به خادم داده و فرمودند: این نامه را ببر و به خانمی که جهت فروش به بازار بغداد آورده اند بده. نامه را به این خانم داد و خواند. این خانم برای اینکه شناخته نشود نام خود را عوض کرده و "نرجس" گذاشته بود. بعدها که خانم منوّر به نور حمل آقا صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) شد اسمشان را "صقیلا" گذاشتند.

آن مرد این خانم را خرید و او را به منزل حضرت امام هادی (علیه السلام) آورد. وقتی به منزل رسیدند حضرت تمام خواب هایی را که دختر قبلاً دیده بود به او تعریف کرد. سپس حضرت این دختر را به عمه شان حکیمه سپردند و سفارش کردند که احکام و آداب اسلامی را به نرجس یاد دهد. وقتی احکام را یاد گرفتند، هنگامی که فرصت مناسبی فرا رسید به عقد حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) درآوردند.

امام هادی (علیه السلام) به نرجس خاتون فرمودند: خداوند کودکی به تو عطا خواهد نمود که بر تمام زمین حکومت خواهد کرد « وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها » (زمر: 69) خداوند می فرمایند: زمین با نور اسم من روشن خواهد شد.

وقتی تفسیر این آیه را از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند، حضرت فرمودند: آن نور، نور فرزند من صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.