ترور پنجمین شهید محراب(ائمه جمعه)آیت الله اشرفی اصفهانی
روز جمعه بیست و سوم مهرماه 1361، درحالی كه میخواستند خطبههای نماز جمعه را شروع كنند مورد سوءقصد قرار دادند و به شهادت رساندند
لحظه به لحظه شهادت آیتالله اشرفی اصفهانی در گفتوگوی ایران با فرزند ایشان
منافقین با لباس سپاه دست به ترور زدند
روزی که پدرم شهید شد من خودم بغل پدرم نشسته بودم؛ سمت راست ایشان استاندار کرمانشاه جناب آقای دکتر رحمانی هم بودند و سمت چپ من نشسته بودم كه خیلی راحت سه نفر از منافقین كه معلوم بود نوزده بیست سال بیشتر ندارند چرا كه تازه صورتشان مو در آورده بود با لباس سپاهی كه پشت کمرش هم نوشته شده بود «پیش به سوی جبههها برای فتح کربلا» با یک شگرد خاصی آمدند میان جمعیت مردم که بعداً مشخص شد نارنجک رو به وسط پاهای خود بسته بودند و با کلت هم آمده بودند. حفاظت نماز جمعه کلتهای اینها را میگیرند و میگویند اسلحههای خود را تحویل بدهید غافل از اینکه بازرسی بیشتری بکنند و دقت نکردند و فکر کردند
اینها خلع سلاح شدند و چیزی همراهشان نیست در حالی که همراهشان نارنجک بود و آمده بودند در صف سوم و چهارم نشسته بودند در صف اول و دوم مسئولین بودند و تعدادی از اسرای عملیات مسلم بن عقیل که وقتی حاج آقا بغل من نشستند چون من خودم مسئول ستاد نماز جمعه کرمانشاه بودم ایشان گفتند اینها کیاند اینجا نشستهاند اینها قیافههاشون به ایرانی نمیخوره. عرض کردم اینها اسرای عراقیاند كه در عملیات مسلم بن عقیل که خود ایشان در عملیات شرکت کردند و دعای توسل خواندند اسیر شدند
دوربینها همه چیز را ثبت كرد
اجمالاً در همان اثنایی که این بچههای عراقی اسیر شده در صف نشسته بودند منافقین هم با همان لباس نظامی تو جمعیت نشسته بودند و این سه نفر باهم تبانی کرده بودند
چگونه ما فهمیدیم سه نفر هستند؟
صدا وسیما آمده بود در نماز جمعه فیلمبرداری میکرد و وقتی که ناخودآگاه این فیلمبردار فیلمبرداری میکرد و حاج آقا از آن در اختصاصی وارد میشوند یکدفعه اینها که دوربینها حركتهای آنان را ثبت كرده
سه نفری بلند میشوند و هرسه با تلاش میآیند جلو. در واقع میخواستند سه نفری وقتی ایشان وارد میشود خیز بگیرند سمت ایشان که ظاهراً موقعیت مناسب پیدا نمیشود و مینشینند و آن موقع نمیتوانند کاری
انجام بدهند.
عملیات انتحاری كردند
وقتی که پدرم بلند میشوند که خطبهها را ایراد کنند، مردم هم بلند میشوند و شعار میدهند «صل علی محمد یار امام خوش آمد» در هنگام برخاستن و آن شلوغی یکی از آن سه نفر خودش را مانند کفتار با سرعت میرساند به حاج آقا و ایشان را در آغوش خودش فشار میدهد،
خب مردم فکر میکردند این یک رزمنده است و علاقه به ایشان دارد و عاشق نماینده امام است. اون هم با آن شعار پیش به سوی جبههها برای فتح کربلا و
نگو که ضامن نارنجک رو که نخ بود از یقهاش آورده بود بالا. همین که ایشون رو بغل میگیره ضامن رو میکشه و انفجار رخ میده خودش هم درجا مرد.
ایشان سه بار توسط منافقین مورد حمله قرار گرفت
نخستین حمله منافقان با بمب صوتی به منزل ایشان در سال 1359 انجام گرفت. آیتالله اشرفی،
برای بار دوم در سال 1360 هنگامی كه برای اقامه نماز ظهر عازم مسجد آیت الله بروجردی كرمانشاه بود، ناگهان مورد حمله سه نفر از مهاجمان قرار گرفت.
بالاخره در سومین اقدام برای ترور و در سومین سال متوالی، در روز جمعه بیست و سوم مهرماه 1361، اعضای سازمان منافقین ایشان را درحالی كه میخواستند خطبههای نماز جمعه را شروع كنند مورد سوءقصد قرار دادند و به شهادت رساندند.