فرانکلین، انجمن ایران و آمریکا و دیگران
«ارنست همینگوی» (خالق آثار معروفی مانند «داشتن و نداشتن»، «وداع با اسلحه» و «پیرمرد و دریا») و «آنتوان سنت دو اگزوپری» (نویسنده داستان معروف «شازده کوچولو»)، دو نویسنده مشهور و مورد علاقه بسیاری از رمان دوستان و نوول خوانان جهان هر دو از ماموران و کارشناسان سرویس اطلاعاتی OSS بودند.
فرانسیس ساندرس، نویسنده، روزنامه نگار و پژوهشگر معروف آمریکایی در کتاب «جنگ سرد فرهنگی: سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر» درباره حضور نویسندگانی مانند «همینگوی» و «آنتوان سنت اگزوپری»در این سازمان اطلاعاتی و جاسوسی مینویسد:
...سرهنگ ویلیام داناوان بنیانگذار OSS با عضوگیری از قلب تشکیلات سیاسی، دانشگاهی و فرهنگی آمریکا، گروهی از نخبگان را در این سرویس جاسوسی متشکل ساخت که از قدرتمندترین موسسات و خانوادههای آمریکایی محسوب میشدند. از جمله اعضای این سرویس میتوان به آنتوان سنت اگزوپری اشاره کرد که از دوستان صمیمی داناوان بود و ارنست همینگوی که پسرش جان نیز از مسئولین OSS به شمار میرفت و جان فورد که به عنوان مسئول قسمت عکاسی و فیلمسازی آن منصوب شد...
در سال 1999 خانم «فرانسيس استونر ساندرس» كتابي به نام «جنگ سرد فرهنگي: سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر» منتشر كرد كه زلزلهاي در محافل فرهنگي و روشنفكري غرب بر پا كرد. به اعتقاد بسياري از صاحبنظران، كتاب وي يكي از حيرتآورترين و افشاگرانهترين كتابهايي است كه تاكنون درباره سرويس اطلاعاتي ايالات متحده امريكا، منتشر شده است. خانم ساندرز نشان ميدهد كه «كورد مه ير»، رئيس بخش عمليات بين المللي CIA و همكارش «آرتور شلزينگر» براساس طرحي كه «ملوين لاسكي»مطرح كرده است، حركتي را آغاز كردند كه به ايجاد شبكه فرهنگي غولآسايي در سراسر جهان انجاميد. ساندرز اين شبكه را «ناتوي فرهنگي» نامید. بودجه اين عمليات در سال 1950 (1329 هجری شمسی)، يعني در زمان دولت ترومن، 34 ميليون دلار در سال بود.
سازمان CIA در چهارچوب عمليات جنگ سرد فرهنگي، شبكه مطبوعاتي جهانشمولي ايجاد كرد كه از ايالات متحده تا لندن، اوگاندا، خاورميانه و امريكاي لاتين گسترش داشت و از «جکسن پولاک» نقاش گرفته تا «آرتور کوستلر»، «سيدني هوک»، «ايناتسيو سيلونه» و «جرج اورول» و ... همه را علیه به اصطلاح خطر کمونیسم به خدمت گرفت و در تمام اين دوران مطبوعات روشنفکري متنفذي مانند «پارتيزان ريويو»، «کنيان ريويو»، «نيوليدر»، «انکاونتر»، «درمونات»، «پرووه»،»تمپو پرزنته»، «کوادرانت» و... از سيا کمکهاي مالي مستقيم يا غيرمستقيم دريافت مي کردند. به تعبير وي، سازمان CIA در مقام «وزارت فرهنگ بلوك غرب» عمل ميكرد.
براي نمونه، فيلم «مزرعه حيوانات» بر مبناي اثر «جرج اورول» و با سرمايه CIA تهيه شد و فيلم «1984» اورول نيز با بودجه CIA ساخته شد قطعاً دور از ذهن نخواهد بود اگر نيمي از اين اقدامات و برنامهريزيها را به سازمان جاسوسي انگليس ( MI6) كه به نوعي پدر CIA محسوب ميشود، نسبت دهيم. كما اينكه پس از گذشت ساليان دراز، وزارت امورخارجه انگلستان، چندسال قبل اعتراف كرد كه كتاب «دكتر ژيواگو» به سفارش و هزينه سازمانهاي اطلاعاتي انگليسي و براي مبارزه با ايدههاي كمونيستي، در ايران و برخي كشورهاي خاورميانه، ترجمه، چاپ و توزيع شد.
بعد از مرگ «جرج اورول»، سازمان CIA در اظهارنظري غيررسمي اعلام كرد كه نگارش دو رمان مشهور «اورول» را به نويسنده سفارش داده است. همچنين انتشار برخي اسناد محرمانه قديمي براي اولين بار فاش كرد كه «جرج اورول»، به عنوان يك مظنون كمونيست، سالها تحت نظر پليس مخفي بريتانيا بوده است. اين اسناد كه اخيراً در مركز اسناد ملي بريتانيا در «كيو» (لندن) به نمايش گذاشته شده، نشان ميدهد كه «اورول» حدود 10 سال، از سال 1920 (1299 هجری شمسی) به بعد، تحت نظر پليس مخفي بريتانيا بوده است و پس از آن دوره شكوفايي و شهرت اين نويسنده آغاز شده و همزمان پرونده وي دراداره سياسي پليس مخفي انگلستان، بسته شده است. شايد بتوان گفت كه همه اين نشانهها و همزمانيها بر حسب اتفاق در كنار هم قرار گرفتهاند.
فرانسیس ساندرس در همان کتاب «جنگ سرد فرهنگی: سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر» مینویسد:
... مهمترين اقدام سيا، تأسيس «کنگره آزادي فرهنگي» بود که در ژوئن 1950 (1339 هجری شمسی)با حضور بيش از يکصد نويسنده از سراسر جهان در برلين گشايش يافت. در اين اجلاس روشنفکران برجستهاي چون «آرتور کوستلر»، «سيدني هوک»، «ملوين لاسکي»، «ايناتسيو سيلونه» و «جرج اورول» شرکت کردند. «کوستلر» در نطق خود اعلام کرد: «دوستان، آزادي تهاجم خود را آغاز کرده است!»...
«کارول برایتمن» نویسنده مشهور در مصاحبه خود با نیویورک تایمز در ژوئن 1997 درباره این گرایش شدید نویسندگان و روشنفکران به سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی اظهار داشت:
...روشنفکران و یا تیپ خاصی از روشنفکران، همیشه جذبهای نسبت به سرویسهای اطلاعاتی داشتهاند، ورود به سرویسهای اطلاعاتی، به ویژه در فضاهای دانشگاهی خاصی چون «ییل»، نوعی از بلوغ تجربه محسوب میشود...!
در ایران نیز همواره شبه روشنفکران جذب محافل قدرت دیکتاتوری و به خصوص سرویسهای اطلاعاتی و سازمانهای جاسوسی داخل و خارج بودهاند. از حضور گسترده آنها مانند «محمد علی فروغی»و «حسن تقی زاده»و «میرزا ملکم خان»و «میرزا حسین خان سپهسالار» و ... در تشکیلات فراماسونری تا حمایت و هدایت نهان و آشکار امثال «علی اصغر حکمت» و «احمد متیندفتری»و ... از دیکتاتوری رضاخان که آن را «دیکتاتوری منور» نامیدند و تا فعالیت وسیع آنها در سازمانها و موسسات درباری پهلوی دوم از نهادهای وابسته به «اشرف پهلوی» (که به پادشاه روشنفکران معروف بود) تا دفتر «فرح دیبا» و مراکزی که توسط وابستگان این دفتر (مثل «احسان نراقی»و «لیلی امیر ارجمند» و «رضا قطبی» و ... ) تاسیس و راه اندازی شد و بالاخره دربار شاه و یار ساواک شدن و ...
زمانی «صادق هدایت» به استخدام کمپانیهای انگلیسی در میآمد و زمان دیگر «صادق چوبک» یار غار هویدا نخست وزیر بدنام و فراماسون دوران پهلوی میشد. «ابراهیم گلستان» ریزه خوار شرکتهای نفتی انگلیسی و آمریکایی بود و در اوایل دهه 50 به عنوان جاسوس انگلیس از کشور اخراج شد. «احمد شاملو» که تا حدی در نوکری مراکز قدرت رژیم شاه پیش رفته بود که با توصیه فرح پهلوی، به عنوان مشاور دفتر دانشگاه بوعلی همدان منصوب شد تا بتواند کتاب «فرهنگ کوچه» را به اتمام برساند و در کنار آن حقوق حداکثری یک استاد دانشگاه را دریافت میکرد، درحالی که حتی تا سطح دیپلم هم نتوانسته بود پیش برود! از طرف دیگر به دستور فرح، شورای پژوهشهای علمی کشور نیز با پرداخت 370 هزار تومان به شاملو موافقت کرد و در حالی که وی به خارج کشور رفته بود و ژست اپوزیسیون میگرفت، همین شورا علی رغم تمایل مسئولان آن با دستور مستقیم فرح پهلوی، مبلغ 500 هزار دلار به دانشگاه کلمبیا پرداخت کرد تا کتاب شاملو در خارج کشور به چاپ برسد!!! شاملو در یک زمان هم از وزارت فرهنگ و هنر پهلبد (شوهر شمس پهلوی) حقوق میگرفت، هم مدیر پژوهشگاه رادیو تلویزیون «رضا قطبی» (پسر دایی فرح) بود، هم از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانانِ «لیلی امیر ارجمند» (دوست دیرینه فرح دیبا) پول دریافت میکرد، هم از دانشگاه صنعتی، هم از بنیاد پهلوی، هم از جمعیت شیر و خورشید سرخ و هم از ...
نکته قابل تامل به خدمت سرویسهای جاسوسی غرب درآمدن برخی از حتی شبه روشنفکران چپ در تاریخ این مرز و بوم است که نشانهای بر همراهی و همسانی طیف مختلف این جریان با هر گرایش و سمت و سویی است. همچون حضور شبه روشنفکران برجسته تودهای (مانند «احسان طبری»و «بزرگ علوی»در «خانه پیروزی» یا Victory House که توسط آن لمبتون (از برجستهترین جاسوسان تاریخ MI6) تاسیس شده بود و برای سرویس جاسوسی بریتانیا و رسانههای وابسته به آنها مثل BBC، خبر و گزارش و مطلب فراهم میآوردند.
در این بخش از نفوذ فرهنگی ایالات متحده آمریکا زیر پوشش انتشار کتاب و تاسیس موسسات انتشاراتی و همچنین انجمنهای فرهنگی و نشر مجلات ماهانه و هفتگی و برگزاری کلاسهای آموزش زبان انگلیسی و ... پس از کودتای سیاه 28 مرداد 1332 سخن خواهیم گفت.