زلال بصیرت
یکی از سنتهای الهی این است که خداوند متعال، کسانی را که مظلوم واقع شده و به استضعاف کشیده شدهاند و نمیتوانند در جامعه قدرتی پیدا کنند و بر اساس روند عادی جامعه، میبایست نابود شوند، بالا میبرد و آنها را از وارثین قرار میدهد.
مظلومیت روحانیت در پیش از انقلاب
هیچ یک از شما دوران قبل از انقلاب و دیکتاتوری رضاخان را درک نکردهاید؛ چه استضعاف و تحقیری برای روحانیت بالاتر از اینکه لباس روحانیت، کالای قاچاق شمرده میشد؟ یعنی فقط چند نفری اجازه داشتند در هر شهری، ملبس به لباس روحانیت باشند. مدارس حوزوی تبدیل به انبارهای بازاریان شده بود و به کلی از روحانی خالی بود؛ حتی نه تنها در کتابفروشیها، بلکه در کتابخانهها نیز کتب دینی یافت نمیشد.
زمانی اگر کسی جرأت میکرد که مجلس روضهای برپا کند، روحانی با لباس شخصی در ساعاتی که کمتر مورد رفت و آمد بود، به خانهای آمده و در زیر زمین آن خانه با صدای بسیار آرام، روضه میخواند تا مبادا مأموران متوجه شوند؛ آیا استضعاف از این بیشتر سراغ دارید؟
اما از آنجا که خداوند اراده کرده که پابرهنگان و مستضعفین را یاری کند، زمینهای فراهم شد که حوزه علمیه قم با حضور آیتالله بروجردی، مرکزیت یافت و رسمیت گرفت و فردی مثل امام(ره) نیز از این حوزه برآمد.
هر چند در آن دوره، حوزه، مظلوم و مستضعف بود، اما برخی اشخاص یا گروهها، به دلایلی استضعاف خاصی داشتند؛ برخی، هم مورد بیمهری دولت بودند و هم مورد بیمهری دیگران؛ بخصوص شخص امام(ره) در میان روحانیون مورد استضعاف مضاعف بود؛ بگونهای که مجبور شد دروس اخلاق و فلسفه خود را تعطیل کرده و فقط فقه و اصول بگوید. اما اراده خداوند، بر این بود که به دست همین فردی که مورد استضعاف مضاعف بود، بزرگترین قدرتهای منطقه به زانو در بیایند.
حتی آیاتی که شأن نزول خاصی دارند، به صرف همان قضیه منحصر نمیشود، روحی در آیات قرآن است که جریان دارد و حداقل ملاک آن در مصادیق دیگری نیز میتواند جریان داشته باشد؛ لذا رقم خوردن این انقلاب، نمونه بارزی از مصداق آیه « نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین» است.
باید قدردان نعمت انقلاب باشیم که به دست امام(ره) و به برکت خون شهدا به ثمر نشسته است، هر چقدر فکر کنیم که خداوند متعال چه نعمت عظیمی به برکت انقلاب و با وجود امام(ره) به ما داده است، کم است.
وظیفه ما در برابر مشکلات و بیمهری ها
اولین درس این است که از استضعاف و ظلمها و بیمهریهایی که گاهی انجام میشود، نهراسیم،چون این تمام قضیه نیست؛ اصلا کل عالم در مقابل آخرت، به اندازه چشم به هم زدنی بیشتر نیست؛ چه برسد به دوره بیمهری ها.
باید توجه داشت، محرومیتهای فعلی، هرگز به اندازه محرومیتهای زمان ستمشاهی نیست؛ چه افرادی در نهایت بیرحمی مورد شکنجه قرار گرفتند؛ به عنوان نمونه آیتالله سعیدی را مورد شکنجههایی قرار دادند که حتی نمیتوان بیان کرد؛ امثال آیتالله سعیدیها زیاد بودند؛ اما حق نهایتا پیروز است و این سنت الهی است.
درس دوم کوتاهی نکردن در شناخت وظیفه و رعایت اهم و مهم است. فسادها در عالم فراوان است و در بهترین حکومتها در طول تاریخ هم فسادهایی وجود داشته است. حتی درزمان پیامبر(ص) نیز فساد وجود داشت؛ لذا نباید توقع داشت این عالم بگونهای شود که هیچ فسادی در آن وجود نداشته باشد؛ ما باید ابتدا خودمان را اصلاح کنیم، ازضعفها و کمبود امکانات نهراسیم و اولویتها را مدنظر قرار دهیم.
ضرورت شناخت اولویتها
اگر دو بیمار به پزشک مراجعه کرده باشند که یکی سردرد دارد و دیگری در حال احتضار است، پزشک، اول باید به کدام رسیدگی کند؟ درست است که هر دو، بیمار و نیازمند مداوا هستند، ولی قطعا اولویت با کسی است که اگر کاری برایش انجام نشود، میمیرد. لذا در جامعهای که انواع فسادها وجود دارد، باید اولویت را تشخیص دهیم.
شناخت اولویتها، خود امری تخصصی است، الحمدلله رهبری داریم که میتوانیم به شناخت وی اعتماد کنیم؛ ایشان مانند قطبنمایی است که جهت حرکت را مشخص میکند؛ لذا وقتی ایشان چندین مرتبه در سخنانشان در جمع روحانیت بر انقلابی ماندن حوزه، تأکید میکنند، باید بفهمیم آنچه برای ما مهمتر است، این قضیه است. این یک جمله از رهبر معظم انقلاب است؛ اما یک عالم معنا دارد و یک دنیا تجربه پشت سر آن وجود دارد؛ لذا مطلوب است که جمعی از پژوهشگران، اولویت خود را همین مسئله قرار دهند.
بیانات آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) درهمایش تجلیل از پژوهشگران برتر مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)؛ قم؛25 / 9 / 1395 .