ایجاد حس کاذب با طرح چهارشنبههای سفید
۲۹/ ۰۳ / ۱۳۹۶
شیرین زارع پور
مسیح علی نژاد، تئوریسین کمپین «آزادیهای یواشکی» و خبرنگار ضد انقلاب لندننشین، که دو سال پیش با حمایت بیبیسی، رادیو فردا، دویچه وله و صدای آمریکا پروژهای سازمان یافته را آغاز کرد و خیلی زود هم با شکست مواجه شد، این بار با عنوان «چهارشنبههای سفید»، فراخوان کشف حجاب داده است و با این جملات که «من بیحیا نیستم»، «سبک زندگی سیاه و سفید» و «مسئله ما، کرامت انسان است» سعی در کشاندن عدهای به خیابان در روزهای چهارشنبه و شکل بخشیدن به یک نافرمانی مدنی به بهانه کسب آزادی کرده است.
استفاده از مفهوم «آزادی» در برخی هنجارشکنیها، این موضوع را یادآور میشود که هنوز آنچنان که لازم است، خیلی از افراد با این مفهوم آشنایی ندارند و عدهای مغرض هم از این کج فهمیها استفاده کرده و در جهت منافع خویش که بهتر بگوییم منافع دنیای غرب، از آن بهره میبرند. بخشی از این توان بهرهبرداری، به موضوع کمرنگ شدن ارزشها و مفاهیم ناب اسلامی بازگشته و بخش دیگر به کوتاهی در جدی گرفتن موضوع فرهنگ باز میگردد.
دست کم گرفتن فرهنگ و مغفول عنه ماندن آن و بها ندادن در مقام عمل، مسئلهای است که از دغدغههای مهم رهبرمعظم انقلاب بوده است. این دغدغه سالها پیش طرح شده و بیاهمیتی مردم عموماً و مسئولین خصوصاً، پله پله از تهاجم و شبیخون فرهنگی آغاز و به نفوذ و ولنگاری فرهنگی رسیده است. این دغدغه در اثر نفوذ و عدم کنترل مرزهای فرهنگی کشور، ایجاد شده و ایشان این دغدغه را شبیه دغدغه در میدان جنگ دانستهاند، با این تفاوت که در میدان جنگ، سنگر رها نمیشود و عقب نشینی و ناامیدی اتفاق نمیافتد و این دغدغه هم در خطوط مقدم و هم در قرارگاه با انسان است، و اعتقاد به متجاوز بودن دشمن وجود دارد در حالیکه در میدان فرهنگ، از توجه به این نکات مهم غفلت میشود.
آزادی ضابطه مند است
احترام گذاشتن به آزادی افراد، حربهای است که معمولا در موضوع حجاب از سوی معاندین با این دستور الهی مطرح میشود و طبیعتا اولین نکتهای که در آزاد بودن «آزادی» به نظر میرسد. موضوع قابل توجه دیگر در این باره این است که اگر عدهای به دنبال آزادی در این قضیه هستند، چه اشکالی دارد به خواست عدهای دیگر هم در زمینه آزادی بها داده شود. به طور مثال افرادی آزادی خود را در به تملک در آوردن دیگران ببینند و افراد دیگری در آزار رساندن و کتک زدن به دیگران، کسانی در اعتیاد و آزادیهای جنسی، که در این صورت علاوه بر اینکه آزادی افرادی، آزادی دیگران را محدود خواهد کرد، آنارشیسم و هرج و مرج رقم خواهد خورد و هیچ انسان دارای عقل سلیمی با این نوع زندگی موافق نیست.
سؤال اینجاست که چرا در جوامع غربی که مروج و حامی اجرای پروژهها و کمپینهایی با عنوان آزادی اینچنینی در کشوری چون ایران اسلامی هستند، حجاب به عنوان یک حق و «آزادی» به رسمیت شناخته نمیشود و واقعیتهای متعددی گویای این موضوع هستند که زنان و دختران مسلمان در کشورهای مدعی آزادی، بارها موجب آزار مخالفان دستور حجاب قرار گرفتهاند و عدهای هم در این راه به شهادت رسیدهاند.
تغییر مطالبات از حوزه اقتصاد و ایجاد «نیاز کاذب»
با نامگذاری مکرر سالهای اخیر با عنوان «اقتصاد» و توجه دادن رهبر معظم انقلاب به مسئله تولید، به سادگی میتوان فهمید که دغدغه معیشت در حال حاضر، از مهمترین مطالبات جامعه است. اما سناریوهایی چون آزادیهای یواشکی و چهارشنبههای سفید، علاوه بر اینکه جامعه را به سمت بیبند و باری و لاابالیگری سوق میدهد، میتواند هدف مهم دیگری را هم دنبال کند و آن تغییر مطالبات و نیاز جامعه از موضوعات اقتصادی، تولید و اشتغال، به سمت ایجاد باور کاذب «عدم آزادی» باشد.
به گفته جامعه شناسان، به وجود آمدن نیاز کاذب در جامعه موجب احساس محرومیت و احساس شکاف طبقاتی و تبعیض اجتماعی در میان افرادی میشود که خود را به دلیل ناتوانی در برآوردن آن نیازها محروم میبینند و احساس محرومیت به وجود آمده در شخصیت و ایمان فرد، اختلال ایجاد میکند. در این صورت فرد برای حفظ شخصیت خود به ابزارهایی متوسل میشود که در روان شناسی از آن به سازوکارهای روانی یا دفاعی یاد میشود، که از جمله آنها «جبران» است برای مطرح شدن در اجتماع؛ و در این میان، دقت در عملکرد نیاز، خواه واقعی و خواه کاذب، ذهن را بر وجود وجه اشتراک بین هر دو نیاز که اساسیترین رکن آنهاست، رهنمون میشود که میتوان گفت منشا اصلی آثار فرهنگی و اجتماعی است و اثر آن در وهله نخست، شکلگیری احساس نیاز در وجود مخاطب است.
تغییر اولویتها از اشتغال و معیشت و در مقابل ایجاد باور و حس کاذب، از ترفندها و برنامههای عملیاتی غرب در ایران است که در این زمینه شناختن نقشه دشمن اولویت دارد.
حفظ یا حذف
موضع گیری در ارتباط با موضوعات و مسائل زنان، از جمله مسئله حجاب، ریشه در نوع نگرش ما به «هویت زن»، چگونگی تعریف زن و نسبت او با مرد دارد. در طول تاریخ و در میان اقوام مختلف جایگاه زن و نحوه برخورد با او در اجتماع همواره مورد بحث بوده است، به طوری که تمدنها و جوامع مختلف، نظریات مختلفی در این باره عرضه کردهاند. اما نگاه اسلام به زن و هویت او نگاهی متفاوت است. از دیدگاه اسلام، زن در اصل حقیقت و خلقت خود، کمترین تفاوت، نقص و ضعفی نسبت به مرد نداشته و همانند او استعداد به دست آوردن مقامات معنوی و درجات علمی را داراست، اما در مقایسه میان زن و مرد از جهت خلقت طبیعی و فیزیولوژیکی، تفاوتهای قابل توجهی وجود دارد و این تفاوتها به معنای کمال و نقص در هیچ کدام نیست، بلکه به معنای مکمل بودن یکدیگر و تنوع در خلقت است، و به طور کلی تبلور احساس در جنس زن، مهمترین نکته در تبیین هویت اوست. زن بر اساس حکم فطرت، عقل، تجربه و دین، در مقایسه با مرد، دارای احساسات و عواطف قوی بوده و در هنگام تصمیمگیریها در عین عقلانی عمل کردن، تاثیرپذیری بیشتری از احساسات و عواطف خود دارد و از آنجایی که راه افزایش کیفیت زندگی، مدیریت احساسات است، حجاب و پوشش صحیح باعث ایجاد و تقویت حیا و عفت میشود و دارا بودن این دو صفت، انسان را به سمت مدیریت احساس هدایت میکند.
آنان که اصرار به حذف حجاب دارند، به این باور رسیدهاند که حجاب یک سیستم فکری و رفتاری است و باید گفت دلیل اصلی مخالفتشان با این مسئله، آگاهی شان از ورودی و خروجیهای این سیستم است، که در عین حال بخشی از سیستم کلان زندگی را شکل میبخشد. در نحوه عملکرد سیستم، عناصری به عنوان ورودی وارد سیستم شده و پس از پردازش و ایجاد ارتباط بین عناصر ورودی، برای دستیابی به یک محصول خارجی، از سیستم خارج میشوند. فعل و انفعالاتی باید در این سیستم صورت بگیرد، تا زنی که قابلیتهای عقلانی، احساسی، علمی، جسمانی، روحی و روانی مختلف دارد، بتواند این قابلیتها را به فعلیت رسانده و تبدیل به زنی با خصوصیات فوق شود و حجاب یکی از بهترین پاسخها و راهها برای رسیدن به این مسئله است. کسی که حجاب را انتخاب میکند، مهارت تصمیمگیری و مدیریت احساس را در خود فعال کرده و زمینه تمرکز فکری و روحی لازم را برای رشد و پیشرفت همه جانبه ایجاد کرده است. حجاب یکی از ابزارها برای به فعلیت در آوردن استعدادهای مختلف نهفته در وجود یک زن و از کلیدهای موفقیت در زندگی است.
از آنچه گفته شد، میتوان به این نتیجه رسید که برخی عناصر داخلی که بوقهای تبلیغاتی غرب هستند و جریانهای خارجی، شناخت درستی راجع به موضوع حجاب یافتهاند و از این رو برنامههای متعددی در این راستا اجرا میکنند تا زن را از هویت اصلی خویش دور ساخته و تبدیل به موجودی کنند که جز جنسیت و نشان دادن تمایز این جنسیت با مردان، کاری از او ساخته نباشد و بدینوسیله زن مسلمان که با حیا و عفت تعریف میشود، تبدیل به فردی میشود که برنامههای غرب را پیاده میکند و نه آرمان گراست و نه آرمان خواه و ارزشهای اسلامی نزد او رنگ باختهاند.