سال نو
سال که نو ميشود، صفحه جديدي در دفتر عمر ما باز ميشود. اگر اهل دل باشيم و بتوانيم خط خدا را بخوانيم، برگ برگ درختان هم، اوراق سبز کتاب معرفت است.
گل دفتر اسرار خداوند، گشوده است
صحرا ورق تازهاي از پند گشوده است
تقرير اديبانه برهان معاد است
فصلي که نسيم از پي اسفند گشوده است
با شاداب شدن طبيعت و نو شدن سال، خداي خوبمان به ما پيام ميدهد که: سال، تحويل شد، شما هم متحول گرديد. درختان از خواب زمستاني بيدار شدند، شما هم بيدار شويد.
يک سال از سرمايه عمرتان گذشت، سال نو را پر بارتر و بهتر کنيد. طبيعت تازه شد، شما هم نو بشويد. بهار آمد، شما هم بهاري شويد. مبادا از طبيعت و بهار و درختان عقب بمانيد...
نگذاريد در مزرعه وجود و بوستان عمرتان، خس و خار گناه و (منکر) برويد، تا گل (معروف) بهتر بتواند رشد کند و عطرافشان شود و وجودتان را بهار خوبيها سازد. سراسر زندگيتان، گلستاني از خوبي و پاکي باد.
نویسنده : جواد محدثی : روز یکشنبه ۳٠ اسفند ،۱۳۸۳