سازمان تروریستی ــ صهيونيستى «هاگانا»
سازمان هاگانا
واژه «هاگانا» به معنى «دفاع» است. سازمان هاگانا تحت عنوان گروه دفاع و پيكار شكل گرفت، كه به زبان عبرى عبارت است از هاگانا و عَوودا. بعدها كلمه «پيكار» از آن حذف شد. اين گروه يك سازمان نظامى صهيونيستى است كه به منظور بيرون راندن مسلمانان از فلسطين، و انتقال و اسكان يهوديان در اين سرزمين، از سال 1921.م فعاليت خود را در بيتالمقدس آغاز كرد. مؤسس اين سازمان در هنگام تأسيس آن گفت:
«هدف اين سازمان، دفاع از زندگى يهوديان، و ملك و شرف آنها مىباشد.»
به محض تشكيل سازمان هاگانا، تعداد زيادى از عناصر لشكر يهودى، كه در اثناى جنگ جهانى اول، يعنى در سالهاى 1917.م و 1918.م در كنار انگليس در بالكان جنگيده بودند، و لشكر آنها در سال 1921.م توسط حكومت قيموميت انگليس منحل شده بود، به اين سازمان پيوستند.
سرازير شدن مهاجران يهودى از چند كشور اروپايى، به ويژه اروپاى شرقى، در فاصله سالهاى 1930-1920.م نيز موجب تقويت اين گروه تروريستى شد. زيرا بيشتر مهاجران تازه وارد، جوان بودند؛ و بسيارى از آنها در همان محلههاى يهودىنشين در اروپاى شرقى، تجربياتى در زمينه سازمانهاى شبهنظامى و مخفى به دست آورده بودند. چون در زمان حمله به آن محله ها، از آنها دفاع مىكردند.
انتخاب محل مهاجرنشينهاى يهودى، كه با هدفهاى استراتژيك و سياسى محض صورت مىگرفت، بر تكوين و شكلگيرى هاگانا و همچنين طرز تفكر اعضاى آن تأثير بسيارى داشت. در انتخاب محل مهاجرنشينها تنها عامل اقتصادى نبود كه مورد توجه قرار مىگرفت. بلكه نيازهاى دفاع مركزى، و استراتژى همه جانبه اسكان، بنابر تضمين موجوديت سياسى يهوديان در سراسر فلسطين نيز مورد توجه قرار داشت. به ويژه، رويارويى تعيينكننده و ناگزير با اعراب، بر عامل اقتصادى، در فكر طراحان اسكان اثر مىگذاشت. در نتيجه، هر يك از اين مهاجرنشينها، خود قطعه مستحكمى براى هاگانا شد. همراه با برنامهريزى اقتصادى و كشاورزى، برنامهريزى نظامى نيز انجام گرفت؛ و بودجه انتقال يهوديان همراه با بودجه سلاح تأمين مىشد، و نيازهاى هر دو در كنار هم برآورده مىشد.
اين نيازمندىها، عوامل جديدى را در طرز تفكر نظامى، و شيوههاى اجراى نقشههاى هاگانا وارد كرد. داشتن يك استراتژى كامل و همبسته، كه نيازمندىهاى نظامى را در تمام نواحى كشور، با سرعت مناسب، جهت نقل و انتقال سلاحهاى سبك بكار گيرد، از آن جمله بود. علاوه بر اين تكامل؛ هاگانا داراى دو فرماندهى مخفى شد:
1. فرماندهى عالى غير نظامى.
2. فرماندهى عالى نظامى.
اين دو فرماندهى تابع تشكيلات صهيونيستى متمركز در آژانس يهود بودند.
همچنين: سازمان هاگانا در ابتداى فعاليت خود، با هستدروت (اتحاديه كل كارگران يهود در سرزمين اسرائيل) ارتباط برقرار كرد. سپس علىرغم اين كه نظامنامه آن اين سازمان را غيرحزبى توصيف كرده بود، يا حزب ماپاى، با اين توجيه كه سازمانى است كه براى تجمع و اسكان يهوديان در فلسطين فعاليت مىكند ارتباط برقرار كرد.
سازمان هاگانا، در دهه 1920.م، پايه و شالوده لازم را براى فعاليتهاى خود در زمينههاى متعدد جاسوسى و اطلاعاتى، و همينطور قاچاق اسلحه، و انتقال يهوديان به فلسطين، فراهم كرد. يوسف هخت، رهبر هاگانا، طى گزارشى كه در اين باره به ديويد بنگورين ارايه كرد، اظهار داشت:
«هاگانا در آن زمان 27 قبضه مسلسل (تيربار)، 750 قبضه تفنگ، 1050 قبضه اسلحه كمرى و750 نارنجك در اختيار داشته است. چون روشن بود كه اين مقدار اسلحه براى دستاندازى بر فلسطين كافى نبود، افراد هاگانا تلاش كردند تا سلاحهاى مورد نياز خود را وارد كشور كنند؛ از راه قاچاق اسلحه، و ايجاد كارگاههاى كوچك براى ساخت بعضى از انواع سلاحهاى سبك محلى، اين كار صورت مىگرفت.»
«حمايت از تمامى مستعمرهها و محلههاى صهيونيستى، در ابتدا، تحت فرماندهى مركزى هاگانا انجام مىگرفت. پس از رويدادهاى انقلاب 1929.م، هاگانا تشكيلات خويش را بر اساس توسعه و گسترش اشغال و تجاوز و فعاليت تروريستى سازماندهى كرد؛ و به جمعآورى سلاح و ذخيرهسازى مهمات و توليد بعضى ديگر دست زد.»
در سال بعد وقتى كتاب سفيد دوم در 21 اكتبر 1930.م منتشر شد، و شامل قيدهايى براى انتقال يهوديان به فلسطين بود؛ صهيونيستها تصميم گرفتند هاگانا را تقويت كرده، از شيوه هاى گوناگون براى ورود غير قانونى يهوديان استفاده كنند.
در سال 1931.م، هاگانا به دليل اختلافات داخلى دچار انشعاب شد، و گروهى به نام هاگانا ب، مستقل از آن به وجود آمد. ليكن در سال 1936.م، دوباره با هاگانا متحد شد. برخى اعضاى گروه انشعابى، بازگشت به هاگانا را رد كردند، و سازمان جديدى تحت عنوان ايرگون به وجود آوردند، و عمليات تروريستى بسيارى را عليه ملت فلسطين انجام دادند.
علىرغم اين كه هاگانا در بعضى موارد بيانيه هايى را براى محكوم كردن فعاليتهاى تروريستى ايرگون صادر مىكرد؛ ليكن بيانات روشن رهبران اين سازمان، به ويژه مناخيم بگين، و نوشته هايش، به طور روشن و صريح، از وجود هماهنگى نظامى بين دو سازمان بر اساس طرح تقسيم نقشها و وظيفه ها، پرده برمىداشت.