پرسش:چرا امام رضا(ع) زندگی فرزند گرامی خود امام جواد(ع) را پر خیر و برکتتر از دیگران اعلام فرموده است؟
پاسخ:در خانواده امام رضا(ع) و در محافل شیعه، از حضرت جواد(ع)، به عنوان مولودى پرخیر و برکت یاد مى شود. چنانکه «ابو یحیاى صنعانى» مى گوید: روزى در محضر امام رضا(ع)، فرزندش ابو جعفر را که خردسال بود، آوردند. امام فرمود: «این مولودى است که براى شیعیان ما، با برکتتر از او زاده نشده است». (الارشاد، شیخ مفید، ص 347)
گویا امام، به مناسبت هاى مختلف، از فرزند ارجمند خود با این عنوان یاد مىکرده و این موضوع در میان شیعیان و یاران امام رضا(ع) معروف بوده است، به گواه اینکه دو تن از شیعیان بنام «ابن اسباط» و «عبّاد بن اسماعیل» مىگویند: در محضر امام رضا(ع) بودیم که ابو جعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آرى، این همان مولودى است که در اسلام با برکتتر از او زاده نشده است». (بحارالانوار، ج 50، ص 20)
شاید در بدو نظر تصور شود که مقصود از این احادیث این است که امام جواد(ع) از همه امامان قبلى براى شیعیان، با برکتتر بوده است، در حالى که چنین مطلبى قابل قبول نیست، بلکه بررسى موضوع و ملاحظه شواهد و قراین، نشان مى دهد که ظاهراً مقصود از این احادیث این است که تولد حضرت جواد در شرایطى صورت گرفت که خیر و برکت خاصّى براى شیعیان به ارمغان آورد، بدین معنا که عصر امام رضا(ع) عصر ویژهاى بوده و حضرت در تعیین جانشین خود و معرفى امام بعدى، با مشکلاتى روبرو بوده که در عصر امامان قبلى، بى سابقه بوده است؛ زیرا از یک سو پس از شهادت امام کاظم(ع) گروهى که به «واقفیّه» معروف شدند، براساس انگیزه هاى مادى، امامت حضرت رضا(ع) را انکار کردند و از سوى دیگر امام رضا(ع) تا حدود چهل و هفت سالگى داراى فرزند نشده بود و چون احادیث رسیده از پیامبر گرامی(ص) حاکى از آن بود که امامان دوازده نفرند که نُه نفر آنان از نسل امام حسین(ع) خواهند بود، فقدان فرزند براى امام رضا(ع)، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم امامت را زیر سوال مى برد و واقفیه این موضوع را دستاویز قرار داده و امامت حضرت رضا(ع) را انکار مى کردند.
گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطى» به امام هشتم(ع) در این مورد و پاسخ آن حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بوده است، طى نامه اى به امام رضا(ع) او را متهم به عقیمى کرد و نوشت: چگونه ممکن است امام باشى در صورتى که فرزندى ندارى؟!
امام در پاسخ نوشت: از کجا مى دانى که من داراى فرزندى نخواهم بود، سوگند به خدا بیش از چند روز نمى گذرد که خداوند پسرى به من عطا مى کند که حق را از باطل جدا مى کند. (اصول کافی، ج 1، ص 320)
این شگرد تبلیغى از طرف «حسین بن قیاما» (و دیگر پیروان واقفیه) منحصر به این مورد نبوده است، بلکه این معنا به مناسبتهاى مختلف و در موارد گوناگون تکرار مى شده و امام رضا(ع) همواره سخنان و دلایل آنان را رد مىکرده است، تا آنکه تولد حضرت جواد(ع) به این سم پاشیها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان که از این نظر در تنگنا قرار گرفته بودند، تقویت گردید و اعتبار و وجهه تشیّع بالا رفت.
وسوسه هاى واقفیه و دشمنان خاندان امامت در این مورد، به حدى بود که حتى پس از ولادت حضرت جواد(ع) که واقفیه را خلع سلاح کرد، گروهى از خویشان امام رضا(ع) طبعاً بر اساس حسدورزیها و تنگ نظریها گستاخى را به جایى رساندند که ادعا کردند که حضرت جواد، فرزند على بن موسى نیست!!
آنان در این تهمت ناجوانمردانه و دور از اسلام، براى مطرح کردن اندیشههاى پنهانى خویش، جز شبهه عوام فریبانه عدم شباهت میان پدر و فرزند از نظر رنگ چهره! چیزى نیافتند و گندمگونى صورت حضرت جواد(ع) را بهانه قرار داده گفتند: در میان ما، امامى که گندمگون باشد وجود نداشته است! امام هشتم فرمود: او فرزند من است. آنان گفتند: پیامبر اسلام(ص) با قیافه شناسى داورى کرده است، باید بین ما و تو قیافه شناسان داورى کنند. حضرت (ناگزیر) فرمود: شما در پى آنان بفرستید ولى من این کار را نمى کنم اما به آنان نگویید براى چه دعوتشان کرده اید...
یک روز براساس قرار قبلى، عموها، برادران و خواهران حضرت رضا(ع) در باغى نشستند و آن حضرت، در حالى که جامهاى گشاده و پشمین بر تن و کلاهى بر سر و بیلى بر دوش داشت، در میان باغ به بیل زدن مشغول شد، گویى که باغبان است و ارتباطى با حاضران ندارد.
آنگاه حضرت جواد(ع) را حاضر کردند و از قیافه شناسان درخواست نمودند که پدر وى را از میان آن جمع شناسایى کنند. آنان به اتفاق گفتند: پدر این کودک در این جمع حضور ندارداما این شخص عموى پدرش و این عموى خود او و این هم عمه اوست، اگر پدرش نیز در اینجا باشد باید آن شخص باشد که در میان باغ بیل بر دوش گذارده است؛ زیرا ساق پاهاى این دو، به یک گونه است! در این هنگام امام رضا(ع) به آنان پیوست. قیافه شناسان به اتفاق گفتند: پدر او، این است!
در این هنگام على بن جعفر، عموى حضرت رضا(ع) از جا برخاست و بوسه برلب هاى حضرت جواد(ع) زد و عرض کرد: گواهى مى دهم که تو در پیشگاه خدا امام من هستى. (اصول کافی، ج 1، ص 322) بدین ترتیب یکبار دیگر توطئه و دسیسه مخالفان امامت براى خاموش ساختن نور خدا، با شکست روبرو شد و خداوند آنان را رسوا ساخت. (سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 530)