بالای سر حضرت امام چراغ خواب بسیار کمنوری روشن بود تا در مواقعی که ایشان بیدار میشوند، بتوانند اطراف را ببینند. صبحها به محض بیدار شدن، تذکر میدادند که چراغ خواب را خاموش کنید.
حضرت امام موقع وضو گرفتن با یک دست شیر آب را باز میکردند و با دست دیگر یک مشت آب پر میکردند و سپس شیر را میبستند و به این ترتیب وضو میگرفتند. درحقیقت با سه، چهار مشت آب وضو میگرفتند و به هیچوجه اجازه نمیدادند که شیر آب در طول وضو گرفتن، پیوسته باز باشد.
برای آنکه هوای حمام در زمستان با بخار آب گرم، گرم و مرطوب شود، مقداری شیر آب گرم را باز میکردیم. حضرت امام متوجه شدند و ما را از این کار منع کردند.
یک روز بعد از ملاقات ساعت هشت صبح و خارج شدن ملاقاتکنندهها و مسئولان دفتر، خدمت امام رسیدم دیدم چراغ اتاق خاموش است و حضرت امام نیز روی نیمکت مخصوص تشریف ندارند. به در اتاق نزدیک شدم، دیدم حضرت امام در اتاق مشغول قدم زدن هستند. متوجه شدم که چراغ اتاق را به علت عدم احتیاج، در هنگام قدم زدن خاموش کردهاند.
حضرت امام معمولا یک لیوان آب در نزدیکی محل نشستن آماده داشتند و برای تشنگی یا خوردن دارو از آن آب استفاده میکردند. ایشان به تدریج آب لیوان را مصرف میکردند تا تمام شود و آب لیوان را عوض نمیکردند.
برای درمان و پیشگیری دردهای قلبی، پمادی در خدمت حضرت امام بود که خود ایشان هر چهار ساعت یک بار آن را با کاغذ و چسب روی پوست ساق پا قرار میدادند. هر چهار ساعت، پماد قبلی را برمیداشتند و روی پوست را تمیز میکردند. حضرت امام دستمالهای کاغذی را به چندین تکه کوچک تقسیم میکردند و برای تمیز کردن پوست از تکههای کوچک دستمال کاغذی استفاده میکردند.
* پابهپای آفتاب، به نقل از دکتر حسن عارفی، ج 6، ص 291.