به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 3,866
بازدید دیروز: 4,020
بازدید هفته: 17,735
بازدید ماه: 108,598
بازدید کل: 23,770,399
افراد آنلاین: 7
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
سه‌شنبه ، ۲۵ اردیبهشت ۱٤۰۳
Tuesday , 14 May 2024
الثلاثاء ، ۶ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
184 - معنی و مفهوم تساهل و تسامح (پرسش و پاسخ) ۱۳۹۵/۰۹/۲۴

معنی و مفهوم تساهل و تسامح 

(پرسش و پاسخ)

Image result for ‫آيت‌الله مصباح يزدي‬‎


پرسش :  معنی و مفهوم تساهل و تسامح؟

پاسخ : منظور از تساهل چيست؟ اگر منظور از تساهل اين است كه با كسى كه در فكر، عقيده، نظريات سياسى و رفتار اجتماعى‌اش با ما اختلاف دارد، روابطى براساس مدارا، صميميت و مهربانى نشان دهيم، اين يكى از اخلاق اسلامى است. از نظر اسلام حتى در برخورد با كافر اگر واقعاً می‌خواهى او را هدايت و راهنمايى كنى و روابط زندگى دوستانه‌ات اقتضاء كند، بايد تا ابد با احترام، خيرخواهى و صميميت با او رفتار كنى.
يكى از ارزش‌هاى اسلامى اين است كه در مقام بحث و گفت‌وگو با كسى كه صددرصد با شما مخالف و اصلاً مُنكر اسلام است، ابتدا بحث را با تندى و پرخاشگرى آغاز نكنيد، بلكه بگوئيد: اِنَّا اَوْ اِيَّاكُمْ لَعَلى هُدًى اَوْ فِى ضَلاَل مُبِين (سبأ،24)؛ يا من درست مى‌گويم يا شما، بيائيد سازگارانه‌تر با هم فكر كنيم و ببينيم كدام درست است؛ اگر حرف شما درست بود، من مى‌پذيرم و اگر حرف من درست بود، شما بپذيريد. اگر منظور از تساهل اين باشد، قطعاً يك اخلاق اسلامى و دستور صريح قرآن است.
سهل‌انگاری در اجرای قانون‌؛ عملی نابخردانه
اما اگر معناى تسامح و تساهل كوتاه آمدن در اجراى قوانين اسلام باشد، قابل قبول نيست. طبق قانون اساسى ما، قانونى معتبر است كه اسلامى باشد. فصل چهارم قانون اساسى مى‌گويد: «چيزى كه با آيات و روايات معتبر مخالف باشد، اعتبار ندارد». هر قانونى كه مى‌گذاريد بايد طبق قوانين اسلام باشد، پس قانون كشور ما قانون اسلامى است و اگر در اجرايش سهل‌انگارى كنيم، خلاف كرده‌ايم. آنجا كه قانون مى‌گويد: اگر كسى رشوه‌خوارى كرد بايد فلان جريمه را برايش در نظر گرفت يا اگر دزدى كرد، به حكم اسلام بايد دستش را قطع كرد، اين احكام را بايد با قاطعيت اجرا كرد، نه اينكه دفعه اول بگوئيم: او را ببخشيد، دفعه دوم بگوئيم زن و بچه‌اش گرفتار بودند يا قرض داشت و... و دفعه سوم و چهارم هم عذرهاى ديگر بياوريم. اگر اين طور باشد، قانون تعطيل مى‌شود، پس قانون به چه درد مى‌خورد؟ اين قانون را براى چه وضع كرده‌اند؟ اگر تساهل به معناى سهل‌انگارى در اجراى قانون باشد، با حكمت اصل وضع قانون مخالف است. وضع قانون براى اين است كه قوه مجريه مو به مو آن را اجرا كند.
پس اگر منظور از تساهل، سهل‌انگارى در اجراى قوانين معتبر است، كار عاقلانه‌اى نيست، مگر اينكه در خود قانون پيش‌بينى شده باشد. در مواردى، خود قانون (احكام اسلامى، احكام وضعى و قانون‌هاى عادى) تخفيف‌هايى را قائل شده كه اين‌گونه تخفيف‌ها باز هم عمل به قانون است، پس آنجا كه قانون چيزى را دقيقاً مشخص كرده بايد اجرا شود، زيرا همه مردم راى مى‌دهند، نماينده انتخاب مى‌كنند و نمايندگان در مجلس ساعت‌ها بحث و گفت‌وگو مى‌كنند تا قانونى تصويب شود، بعد شوراى نگهبان آن را بررسى مى‌كند كه خلاف اسلام نباشد، در نهايت به دستگاه‌هاى اجرايى ابلاغ مى شود. حال اگر به جهت تسامح و تساهل، در اجراى اين قانون سختگيرى نكنيم، پس اين همه امضا و بحث در مرحله وضع قانون چه ثمرى دارد؟
تفاوت سهل بودن دین با تساهل در دین
ابتدا بايد تساهل را دقيقاً معنا كنيم. هيچ كس با مدارا، محبت و دلسوزى نسبت به ديگران مخالف نيست، مهم اين است كه جاى آن كجاست؟ سهل‌انگارى در اجراى چيزى كه خدا معين فرموده يا قانونى كه مورد تأیيد اسلام باشد، بى‌اعتبار كردن قانون است.
پس اول بايد بگوئيم تساهل و تسامح يعنى چه، تا بعد بگوئيم نظر اسلام در اين باره چيست. نظر اسلام اين است كه آنچه را خدا تعيين فرموده، در همان حدى كه تعيين شده، دقيقاً بايد رعايت شود، نه كم و نه زياد، البته بريدن دست دزد شرايطى دارد كه فقط وقتى آن شرايط ثابت شوند، شخص سارق مشمول چنين حدى مى‌شود، در هر حال اگر سرقتى با وجود همه شرايط ثابت شد، بايد چهار انگشت سارق را ببرند، نه سه تا و نه پنج تا. وقتى هم كه چهار انگشت او را مى‌برند، حق ندارند به او ناسزا بگويند، مثلاً بگويند: انگشت اين دزد پدر سوخته را ببريد. قانون بايد همان‌طور كه خدا فرموده يا قانون‌گذار عادى وضع و تعيين كرده، اجرا شود و هيچ عاقلى نمى‌تواند بپذيرد كه در اجراى قانون بايد تساهل و تسامح به خرج داد.
گاهى استدلال مى‌كنند كه ما روايت داريم: «اِنِّى بُعثْتُ عَلَى الشَّريعَهًْ السَّمْحَهًِْ السَّهْلَهًِْ(1)، يعنى پيامبر اكرم(ص) فرموده است: من بر آئين راحت و آسان مبعوث گشته‌ام»، امّا بايد توجه داشت كه اين استدلال، مغالطه است. سهل بودن دين با تساهل در دين فرق دارد. شريعت سهل يعنى در خود قانون سهولت است، امّا تساهل يعنى در اجرايش سهل‌انگارى شود. معناى سهل بودن قانون اين است كه قانون مستلزم عسر و حرج نيست و اگر در جايى عسر و حرج پيش آيد، قانون نيز عوض مى‌شود و قانون ديگرى پيش‌بينى شده است، اما تساهل اين است كه همان قانونِ سهل اجرا نشود. «تساهل»؛ يعنى سهل‌انگارى‌، و سهولت و «سهله»؛ يعنى آسان بودن. اسلام سهل است و عسر و حرج در آن وجود ندارد، اما سهل بودن معنايش اين نيست كه ما سهل‌انگارى كنيم. ما بايد عين قانون را عمل كنيم نه يك ذره كم و نه يك ذره زياد.
براى قضاوت درباره تساهل و تسامح بايد معنايش را بيشتر مشخص كرد تا بتوان به‌درستى قضاوت كرد. آنهايى كه مى‌خواهند آب را گل‌آلود كنند و از آن ماهى بگيرند، سعى مى‌كنند مطالب شفاف نباشد و از مفاهيم كش‌دار استفاده مى‌كنند تا بشود كم و زيادش كرد. مى گويند تساهل و مدارا، اما مى‌خواهند روح غيرت ومقاومت را از مردم بگيرند. اين همان چيزى است كه آمريكا مى‌خواهد و چه بسا اينها آگاهانه يا ناآگاهانه (البته احتمال آگاهانه بودن آن ضعيف است) عامل همان دستگاه مى‌شوند و در راستاى سياست آنها عمل مى كنند و چه بسا خودشان نمى‌دانند.
پایبندی به ارزش‌ها‌؛ فلسفه حرکت‌های الهی
آمريكا مى خواهد روح غيرت را از مردم ما بگيرد تا ديگر در مقابل سياست‌ها و هجوم‌هاى آنها مقاوم نباشيم و در هر مسئله‌اى بگوئيم عيبى ندارد، چه فرقى مى‌كند، خيلى سخت نگيريد، پس انقلاب براى چيست؟ اگر مى‌خواهيم با آنها رفيق باشيم، هر زور و ظلمى را از آنها بشنويم و زير بار هر سياست بيگانه‌اى برويم، پس براى چه آنقدر شهيد داده‌ايم؟ اگر بنا بود به روى همه لبخند بزنيم و با هم گل بگوئيم و گل بشنويم، پس براى چه با شاه آن طور رفتار كرديم؟!
پاىبندى به ارزش‌ها اين انقلاب را پديد آورد. نه اين انقلاب، بلكه همه حركت‌هاى انبيا و حركت سيدالشهداء به جهت اصرار در پاىبندى به ارزش‌ها بوده است. اگر سيدالشهداء نزد يزيد مى‌رفت و با هم مى‌نشستند و آب پرتقال مى‌خوردند، ديگر جنگى پيش نمى‌آمد كه كسى كشته شود. اگر سيدالشهداء اهل اين‌گونه تساهل‌ها و تسامح‌ها بود، عاشورايى به پا نمى‌شد.
آقايان مى‌گويند: اصلاً از اول هم اشتباه بود و نبايد انقلاب مى‌شد. ما مى‌گوئيم ارزش‌هاى اسلامى و انسانى را به قيمت جان بايد حفظ كرد. آنها مى‌گويند نه، سهل‌انگارى كنيد. فرقى نمى‌كند. به هر راهى كه ديگران رفتند، شما هم برويد در دنيا چيزهاى بسيارى تا چند دهه پيش زشت‌ترين كارها بود و امروز از كارهاى آزاد و حتى ارزشى شده. شما هم همين‌گونه رفتار كنيد و اين حرف‌ها را كه نظام ارزشى و فرهنگ اسلامى نمى‌پذيرد، كنار بگذاريد.
اينجاست كه بايد يا فرهنگ اسلام يا فرهنگ غربى را گزينش كنيم. فرهنگ اسلامى مى‌گويد غيرت، حميت و مقاومت. فرهنگ غربى مى‌گويد تساهل، تسامح و تلورانس.
بیانات آيت‌الله مصباح يزدي (دام ظله) در جلسه پرسش و پاسخ در دانشگاه شاهرود - 11 /3 / 1379 .

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. وبعثت بالحنيفيه السمحه ...»،. وسائل الشيعه، ج 8، ص 116، روايت 10208.