حکایتهای ناگفته از فتنه 88- قسمت هفتم
سعید متین
پروژه شهیدسازی در ماجرای ندا آقاسلطان
یکی دیگر از نشانههایی که در انقلابات و کودتاهای مخملی وجود دارد و در برخی از این جریانات هم به اجرا درآمده است، پروژه به اصطلاح شهیدسازی است که با ترور برنامهریزی شده در میان تظاهرکنندگان و یا معترضان، آن را به برخورد خشونتآمیز دولت تعبیر کرده و حجم عظیمی از تبلیغات را از این طریق علیه دولت به راه انداخته و بهرهبرداری خود را از آن میکنند.
چنین طرح و برنامهای در ایران به نام پروژه «ندا آقاسلطان» به اجرا درآمد و مدیریت آن برعهده یکی از عوامل پنهان شبکههای خارجی به نام آرش حجازی گذاشته شد که تا چندی قبل در یکی از موسسات انتشاراتی، نماینده پائولوکوییلو، نویسنده برگزیده صهیونیستها به شمار میآمد.
او در ایران نبود، یک روز پیش از قتل ندا آقا سلطان وارد ایران شد، در روز اجرای طرح، در کنار ندا آقاسلطان بود و دو روز پس از اجرای پروژه به انگلیس بازگشت و با مصاحبهای جنجالی با شبکه تلویزیونی سلطنتی بیبیسی، بخش تبیلغاتی پروژه را با نسبت دادن قتل به دولت جمهوری اسلامی کلید زد. این در حالی بود که تمام فیلمهای باقیمانده از صحنه، نشانگر آن است که دوربینِ فیلمبرداری تصاویری که به سرعت روی شبکههای مختلف رسانهای خارجی رفت، از مدتها قبل ندا آقا سلطان را تعقیب میکرده، این تصاویر نشان میدهد که او از پشت تیر نخورده است. البته این قسمت در تمامی شبکههای خارجی سانسور شد، یعنی لحظه تیر خوردن ندا آقا سلطان که نشان میدهد او از پشت سر تیر نخورده به طور واضحی سانسور شد!!
تصاویری وجود دارد که قبل از مورد اصابت قرار گرفتن ندا آقا سلطان، زنی مشکوک از پشت سر وی حرکت کرده در حالی که دستش در کیفش قرار داشته و پس از برزمین افتادن ندا آقا سلطان بدون توجه به مسیر خود ادامه میدهد. تصاویر نشان میدهد که قضیه امدادرسانی آرش حجازی به او بسیار غیر تخصصی و مشکوک بوده، عکسهای صحنه یاد شده حاکی از آن است که میزان خون روی صورت ندا آقا سلطان در دو نمای پیدرپی به شدت متفاوت است، گویا وی یا افراد دیگر در فرصتی مقادیری مایع قرمز رنگ روی صورت وی جاری ساختهاند. اما تبلیغات حجیم و وسیعی که پس از کشتن او به راه افتاد، از همه شک برانگیزتر بود. از جمله فیلم تحریفگرانه شبکه HBO که به طور آشکاری دروغهای شاخداری در مورد قتل آقا سلطان به خورد مخاطبانش داد مانند:
در فیلم شبکه HBO مادر ندا آقا سلطان میگوید در روز قتل و حتی ساعات پیش از آن تا زمان وقوع حادثه، به طور مرتب از طریق تلفن همراه با دخترش در تماس بوده است. این در حالی است همه آنهایی که در آن ایام در تهران زندگی میکردند، به خاطر داشته و دارند که در آن روزها، خطهای تلفن همراه به کلی قطع بود!!
جان بولتون (عضو موثر حزب جمهوری خواهان آمریکا و نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل) گفته بود:
«ما اول سعی میکنیم، رژیم را بیثبات کنیم. با شکست آن، ما به آنها حمله نظامی میکنیم. با اجرای این استراتژی ایران بابت سادهلوحی جوانان سکولار خود و بابت اشتباهی که روحانیون در اعتماد کردن به موسوی مرتکب شدند، یا استقلال و یا خون خواهند پرداخت...»
آنها میدانستند برنده کیست؟
نکته قابل تامل اینکه مراکز قدرت در آمریکا و اروپا از خیلی پیشتر میدانستند که برنده انتخابات کیست؟ توجه کنید به برخی اظهارات و نظرسنجیهایی که توسط مراکز معتبر نظرسنجی یا رسانههای معروف قبل از انتخابات انجام شده و انتشار یافته بود:
- سازمان غیردولتی «فردای عاری از وحشت» که سازمانی تخصصی در آمریکاست و در زمینه مطالعات افکار عمومی فعالیت دارد، در آستانه انتخابات ایران یک نظرسنجی تلفنی در 30 استان انجام داد که بر پایه آن، احمدینژاد دو برابر بیشتر از مخالفانش رأی به دست میآورد. نتیجه این نظرسنجی در روزهای مانده به انتخابات در خبرگزاری فرانسه و رویترز منتشر شد.
- همچنین روزنامه عربي زبان «القدس العربي» در گزارشي پيش از انتخابات ضمن تشريح انتخابات در ايران نوشت كه «محمود احمدينژاد» در اين انتخابات براي4 سال ديگر با كسب 65 تا 75 درصد آراء رئيس جمهور ايران خواهد شد.
- خبرگزاري فرانسه نيز در گزارشي نوشته بود كه احمدينژاد شانس بيشتري در مقايسه با ديگر نامزدها براي پيروزي دارد. اين خبرگزاري تاكيد كرده بود كه احمدينژاد بخت بالاي خود را مقابل رقبايش براي پيروزي در اين انتخابات حفظ كرده است.
- روزنامه فرامنطقهاي «الشرقالاوسط» نيز در گزارشي نوشته بود كه محمود احمدينژاد رئيس جمهوري كنوني ايران شانس بيشتري براي پيروزي در مقابل ميرحسين موسوي رقيب اصلاحطلب خود برخوردار است و اين در حالي است كه مهدي كروبي و محسن رضائي از شانس كمتري برخوردار هستند.
رسانههاي آمريكايي نيز پيروزي احمدينژاد را پيش بيني كرده بودند.
- روزنامه آمريكايي «وال استريت ژورنال» در گزارشي با اشاره به دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران نوشت: احمدينژاد به احتمال بسيار براي بار دوم نيز به عنوان رئيس جمهور ايران برگزيده ميشود. اين روزنامه تصريح كرد: رئيس جمهور كنوني ايران اصليترين كانديداي اين دوره از انتخابات رياست جمهوري در اين كشور است كه به احتمال بسيار براي بار دوم نيز به عنوان رئيس جمهور ايران برگزيده خواهد شد.
- همچنین روزنامه «واشنگتن پست» در گزارشی درباره پیشبینی نتیجه انتخابات در ایران نوشت:
«... نمونهگیری علمی دقیق ما از سراسر تمامی 30 استان ایران نشان داد که احمدینژاد کاملاً پیشاپیش دیگر رقباست. به عنوان مثال، طی مبارزات انتخاباتی موسوی بر هویت آذری خود تأکید کرد تا نظر رأیدهندگان آذری را جلب کند، با وجود این، نظرسنجی این روزنامه نشان داد که با اختلاف دو برابر آرا نسبت به موسوی، آذریها از احمدینژاد طرفداری میکنند...»
اما متاسفانه فتنهگران با سادهلوحی سعی داشتند برخلاف واقعیت، رای موسوی در استانهای آذری زبان را بالاتر وانمود کنند!
صهيونيستها نيز از پيروزي احمدينژاد در انتخابات ايران مطمئن بودند.
- روزنامه صهيونيستي «جروزالم پست» در يك گزارش نوشته بود كه احمدي نژاد به عنوان مردي قاطع و سياستمداري فسادناپذير به سمت پيروزي بزرگ در انتخابات رياست جمهوري ايران حركت ميكند. اين روزنامه عبري زبان كه تحولات انتخاباتي در ايران را دنبال ميكرد در گزارش ديگر محمود احمدينژاد را براي دومين بار پيروز انتخابات آتي رياست جمهوري دانست. جروزالم پست به نقل از منابع ديپلماتيك تاكيد داشت كه نظرسنجيها در ايران نشان ميدهد كه محمود احمدي نژاد پيروز انتخابات خواهد بود.
همچنين در نظرسنجي كه در سطح مردم خاورميانه به عمل آمد، پيروزي احمدينژاد پيش بيني شده بود.
- پايگاه خبري عربي زبان «المحيط» در گزارشي نوشت: پيشبيني مردم منطقه خاورميانه از نتيجه انتخابات دهم رياست جمهوري ايران حكايت از پيروزي «محمود احمدينژاد» دارد. در اين نظر سنجي 60/58 درصد مردم منطقه احمدينژاد را پيروز اين عرصه ميدانستند. و به دلیل همین واقعیات، هراس عجیب و غریبی در اردوی کانونهای قدرت در غرب افتاده بود و همه سعی شان این بود که کابوس 4 سال قبل تکرار نشود.
یک کارشناس اسرائیلی در شبکه CNN اظهار داشت:
«... اسرائیلیها در میان نامزدها، هیچکدام را ترجیح نمیدهند. اما مطمئنا احمدینژاد را دوست ندارند. زیرا وی خواستار نابودی اسرائیل و رد هولوکاست است. به طور حتم او در آخر لیست کاندیداهاست...»
کارشناس ارشد کاخ سفید نیز در برنامه زنده بیبی سی از واشینگتن گفت:
«... آمریکاییها ترجیح میدهند که آقای موسوی رئیسجمهور ایران شود، چون در سالهای گذشته آقای احمدینژاد شعارهای زیادی علیه غرب داده که باعث بدتر شدن ارتباط ایران با غرب شده است...»
اغلب نظرسنجیهای معتبر نشان از پیروزی کاندیدای اصولگرایان داشت (البته به جز آنچه در شبکههایی همچون BBC و CNN و VOA و رسانههای دولتهای ذینفع در انتخابات گفته میشد) از همین روی برای مقابله با چنین پیشآمدی که از نظر آنها شکستی سنگین بود، استراتژی تکراری خود را برروی میز قرار دادند که مانند سایر موارد مشابه در کشورهای دیگر مراحل مختلفی را دربرمیگرفت، از جمله: «تشكيك در سلامت انتخابات و القاء تقلب در آن»، «اعلام پيروزي در انتخابات قبل از آغاز یا پیش از پایان آن»، «زمينهسازي براي اعتراض به نتيجه انتخابات»، «بازي با رنگها» و... اینها برنامههایی بود که در کودتاهای مخملی گرجستان و اوکراین و مانند آن، جواب داده بود. اما در نهایت همه این برنامهها نه برای پیروزی فلان کاندیدا یا شکست بهمان کاندیدای انتخاباتی بود، بلکه تمامی این طرحها برای شکست انقلاب و فروپاشی نظام اسلامی بود.
در این باره پال رابرتس معاون اسبق وزارت خزانه داري آمريكا در مصاحبه اختصاصي با مجله آمريكايي «فارين پاليسي» گفت:
«... همه آشوب هاي ايجاد شده در ايران پس از انتخابات رياست جمهوري، توطئه آمريكا براي بي اعتبار و منزوي كردن ايران بود تا اين كشور را به زانو درآورد. چرا که به عنوان مثال «كنت تيمرمن» كه يك نومحافظهكار است و رياست بنياد ملی برای دمکراسی(NED) را برعهدهدارد ، روز 11 ژوئن يعني پيش از برگزاري انتخابات در ايران نوشت: «صحبت از يك انقلاب سبز در ايران است.» پال رابرتس در همان مصاحبهاش با مجله فارین پالیسی ادامه میدهد:
«...به عبارت ديگر قبل از رأي گيري چيزي آماده شده بود كه باعث ميشود به خودجوش بودن اعتراضات شك كنيم. چون تيمرمن در ادامه نوشته بود: NED در طول دهه گذشته ميليونها دلار را صرف گسترش انقلاب «رنگي» در كشورهايي همچون اوكراين و صربستان كرده و تكنيكهاي ارتباطي و سازماني مدرن را به كارگران آموزش داده است. بخشي از اين پول به دست حاميان موسوي، رسيده است البته از طریق ارتباط با سازمان هاي غيردولتي در خارج از ايران كه NED بودجه آنها را تامين ميكند....»
این ادعا را سخنان «لرد بالتيمور» تحليلگر ارشد غربي در پايگاه خبري «خانه شفافسازي اطلاعات» پيرامون نحوه تامين مالي ايجاد اغتشاش و انقلاب رنگي در ايران نیز تایید کرد.
مارتین ایندیک، عضو ارشد اندیشکده آمریکن اینترپرایز در اوج جریانات فتنه و در مصاحبهای گفت:
«... حوادث ایران را میتوان پایانی بر آغاز و آغازی بر یک پایان دانست. اپوزیسیون داخلی ایران با ادعای تقلب در انتخابات، بسیار به موقع شکل گرفته است و ما باید در شکلگیری اپوزیسیون داخلی، شریک شویم. بسیار پرامید و مغرورانه امیدوارم که در این شانس سهیم باشیم. من در برخورد با مسئله صدام در اواخر سال 1990 به عنوان رئیسگروه با همکاری آقای بروس ریدل، تجربه خوبی دارم که در مورد مدیریت اتفاقات و حوادث ایران مفید است...»
این سخن نیز در میزگرد کارشناسان شبکه CNN مطرح شد:
«... این حرکت در ایران موازی با کشور اوکراین است که در سال 2004 در اوکراین انقلاب نارنجی اتفاق افتاد که بسیاری از جوانان به خیابانها ریختند و نیروهای امنیتی از شلیک به مردم سر باز زدند و این باعث انقلاب نارنجی شد...»
ادامه دارد