به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 2,889
بازدید دیروز: 2,765
بازدید هفته: 15,672
بازدید ماه: 81,745
بازدید کل: 23,743,554
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
چهارشنبه ، ۱۹ اردیبهشت ۱٤۰۳
Wednesday , 8 May 2024
الأربعاء ، ۲۹ شوّال ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۶۶ - غيبت؛ گناهی سنگین‌تر از ربا و زنا ۱۳۹۶/۱۲/۰۷

غيبت؛ گناهی سنگین‌تر از ربا و زنا 

 

در مطلب حاضر دیدگاه قرآن درباره گناه کبیره غیبت بررسی شده و آثار آن و نیز راه ترک این رذیله اخلاقی بیان گردیده است.
***
چیستی غیبت
غيبت آن است كه در غياب كسي سخني گويند، منتهي سخني كه عيبي از عيوب او را فاش سازد. خواه اين عيب جسماني باشد، يا اخلاقي، در اعمال او باشد يا در سخنش. بنابراين، اگر كسي صفات ظاهر و آشكار ديگري را بيان كند، غيبت نخواهد بود، مگر اينکه قصد سرزنش کردن و عيب‌جويي داشته باشد. اگر صفتي در شخصي وجود نداشته باشد و گفته شود، داخل در عنوان «تهمت» خواهد بود كه گناه آن به مراتب شديدتر و سنگين‌تر است. امام صادق(ع)مي‌فرمايد: «الغيبهًْ أن تقول في أخيك ما ستره الله عليه و امّا الامر الظاهر فيه، مثل الحدهًْ و العجلْهًْ، فلا، و البهتان أن تقول ما ليس فيه؛ غيبت آن است كه دربارة برادر مسلمانت چيزي را بگويي كه خداوند پنهان داشته، و امّا چيزي كه ظاهر است مانند تندخوئي و عجله، داخل در غيبت نيست. بهتان اين است كه چيزي را بگويي كه در او وجود ندارد.»[1]
نگاه تند قرآن نسبت به غیبت
برخي آيات درباره نکوهش غيبت عبارتند از:
الف) آية :لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً أَ يُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتاً فَكَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُوا اللَهَ إِنَّ الله تَوَّابٌ رَحِيم؛ و هيچ يك از شما ديگري را غيبت نكند، آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مردة خود را بخورد؟ (به يقين) همة شما از اين امر كراهت داريد. تقواي الهي پيشه كنيد كه خداوند توبه‌پذير و مهربان است.»[2]
 در جمله أيحب أحدكم...؛ نخست استفهام انكاري به كار برده، و حب منفي را به «أحد»، يعني يكي از مسلمانان نسبت داده و نه به بعضي از مسلمانان، يعني نفرموده: «أيحب بعضكم» تا مشمول نفي واضح‌تر شود؛ يعني اينکه حتي يك نفر از شما نيز حاضر نخواهد شد كه گوشت برادر مردة خود را بخورد ،چه رسد به بعضي يا همه مردم و باز به همين منظور نفي مذكور را با جملهًْ «كرهتموه» تأكيد کرده است؛ يعني اينکه همة شما اين امر را زشت مي‌دانيد. حاصل معناي آيه اينكه: غيبت كردن مؤمن به منزلة خوردن گوشت برادر خود در حالي كه او مرده است مي‌باشد.
آيه ياد شده ‌اشاره به نكات اخلاقي و تربيتي دارد، از جمله:
1. فرد غائب همچون مرده است كه قدرت بر دفاع از خويش ندارد و هجوم بردن بر كسي كه قادر بر دفاع از خويش نيست، بدترين نوع ناجوانمردي است.
2. بي‌شك خوردن گوشت مرده سبب سلامت جسم و جان نمي‌شود، بلكه سرچشمة انواع بيماري‌ها است، بنابراين، غيبت‌كننده اگر آتش كينه و حسد خود را با غيبت به طور موقت فرو نشاند، به يقين چيزي نمي‌گذرد كه همان بذرهاي نهفتة مفاسد اخلاقي در درون جان او سر مي‌كشد و همچون خارهاي مغيلان او را آزار مي‌دهد.
3. غيبت‌كننده انسان ضعيف و ناتواني است كه شهامت رويارويي با مسائل را ندارد و به همين دليل به مردة برادر خويش هجوم مي‌برد.
همان‌گونه كه يك حيوان يا انسان مردارخوار، سبب انتشار انواع ميكروب‌هاي بيماري‌زا مي‌شود، شخص غيبت‌كننده نيز با ذكر گناهان و عيوب پنهاني برادران مسلمان عوامل‌اشاعة فحشاء را فراهم مي‌سازد.
قرآن مجيد با ذكر اين مثال و ريزه‌كارهايي كه در آن نهفته شده به تحريك وجدان و فطرت انسان‌ها در برابر اين گناه بزرگ مي‌پردازد و شايد به همين دليل جمله را با سؤال شروع مي‌كند، تا پاسخ آن از درون انسان‌ها برخيزد و تأثير آن قوي‌تر شود، مي‌فرمايد: «آيا هيچ يك از شما دوست دارد گوشت برادر مرده خود را بخورد؟»
در ضمن آيه مي‌تواند ‌اشاره‌اي به اين نكته نيز باشد كه موارد جواز غيبت (مانند تظلّم و رفع ستم و مشورت و اصلاح ذات‌البين در واقع مانند موارد اضطرار به اكل ميته است كه انسان بايد به حداقل قناعت كند).
ب) آية ديگري كه بر مذمت غيبت‌كنندگان نازل شده؛ آية: « وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزهًْ لُمَزهًْ»[3] است.
خداوند متعال در آيه ياد شده، با تهديد كوبنده‌اي به سراغ عيب‌جويان و غيبت‌كنندگان مي‌رود و مي‌فرمايد: «واي بر هر عيب‌جوي غيبت‌كننده‌اي كه مردم با ايمان را به سخريه مي‌گيرند و با نيش زبان و حركات دست و چشم و ابرو، در پشت سر و پيش رو، مؤمنان را هدف تيرهاي طعن و تهمت قرار مي‌دهند.
واژة «لمزهًْ» و «همزهًْ» كه هر دو صيغة مبالغه و به يك معني است،‌اشاره به غيبت‌كنندگان و عيب‌جويان دارد.
تعبير به «ويل» كه در آغاز اين آيه آمده است، در 27 مورد از قرآن مجيد ديده مي‌شود، كه در مقام نفرين و به معني هلاكت و يا به معني انواع عذاب است و با توجه به موارد استعمال ويل در قرآن به خوبي روشن مي‌شود كه اين واژه در مواردي به كار مي‌رود كه كارهاي بسيار زشتي انجام گرفته است و از اينجا روشن مي‌شود كه غيبت و عيب‌جويي از ديدگاه قرآن مجيد از زشت‌ترين كارهاست.
ج) آية: إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفاحِشَهًْ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَهًْ؛[4] كساني كه دوست دارند زشتي‌ها در ميان مردم با ايمان شيوع يابد عذاب دردناكي براي آنان در دنيا و آخرت است.
در آيه ياد شده خداوند متعال به طور مستقيم سخن از نكوهش‌اشاعة فحشاء و تهديد شديد مرتكب‌شوندگان به ميان مي‌آورد و به طور ضمني، از غيبت کردن مذمت مي‌كند، زيرا‌اشاعة فحشاء غالباً از راه غيبت يا تهمت است. البته شأن نزول آيه در مورد تهمتي است كه از سوي منافقان به يكي از همسران پيامبر ـ ص ـ زده شده بود، ولي مسئله ‌اشاعه فحشاء مفهوم عام دارد كه بويژه غيبت را در بسياري از موارد شامل مي‌شود و هرگاه كارهاي خلافي را مردم در پنهاني انجام داده‌اند و كسي از آن آگاه نيست برملا شود، بسياري از افرادي که ايمانشان ضعيف است تشويق به انجام آن مي‌شوند. آخرين سخن دربارة تفسير آية ياد شده اينکه قرآن مجيد براي تأكيد بر اين مسئله مي‌گويد كساني كه دوست دارند‌اشاعة فحشاء در ميان مؤمنان شود چنين سرنوشتي دارند.
د) آيه: «لا يُحِبُّ الله الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ الله سَمِيعاً عَلِيما؛[5] خداوند دوست ندارد كسي با سخنان خود بدي‌ها (ي ديگران) را اظهار كند، مگر آن كسي كه مورد ستم واقع شده باشد، خداوند شنوا و دانا است.»
در آيه ياد شده سخن از جواز غيبت کردن براي مظلوماني كه به دادخواهي برمي‌خيزند آمده كه از آن به خوبي غيبت بدون مجوز جايز نيست، و براي اينکه افرادي از اين استثناء سوءاستفاده نكنند و به بهانة اينکه مظلوم واقع شده‌اند، هرجا بنشينند و به غيبت اين و آن بپردازند، در پايان آيه مي‌فرمايد: خداوند سخنان را مي‌شنود و از نيّات آگاه است. (و كان الله سميعاً عليماً).
از آنچه در آية مورد نظر آمده، زشتي فراوان غيبت و عواقب دردناك آن در دنيا و آخرت، به خوبي روشن مي‌شود.[6]
تعبيراتي كه در آيات شريفه و روايات اسلامي به كار رفته نشان مي‌دهد كه آبرو و حيثيت افراد مانند مال و جان آنها، بلكه از بعضي جهات مهم‌تر است. همچنين بيانگر اين مطلب است كه غيبت از بزرگ‌ترين گناهان شمرده مي‌شود، حتي بزرگ‌تر از عمل شنيع زنا؛ چنانكه رسول گرامي اسلام ـ ص ـ فرمودند: «الغيبهًْ ‌اشدّ من الزّنا؛[7] (گناه) غيبت شديدتر از زنا است». و امام علي ـ ع ـ مي فرمايد: «ابغض الخلائق إلي الله المغتاب؛[8] منفورترين بندگان نزد خداوند غيبت‌كننده است.»
آثار زيانبار غيبت
سرماية بزرگ انسان در زندگي، حيثيت و آبرو و شخصيت اوست و هر چه آن را به خطر اندازد مانند آن است كه جان او را به خطر انداخته، بلكه گاه ترور شخصيت از ترور شخص مهم‌تر است. يكي از فلسفه‌هاي تحريم غيبت اين است كه اين سرماية بزرگ بر باد نرود و حرمت ‌اشخاص درهم نشكند، نكتة ديگر اينکه غيبت، بدبيني مي‌آورد، پيوندهاي اجتماعي را سُست می‌کند، بذر كينه و عداوت را در دل‌ها مي‌پاشد و گاه سرچشمة نزاع‌هاي خونين و قتل و كشتار مي شود.
پيامبر گرامي اسلام ـ ص ـ مي فرمايد: «درهمي كه انسان از ربا به دست مي‌آورد گناهش نزد خدا از سي و شش زنا بزرگ‌تر است و از هر ربا بالاتر آبروي مسلمان است.»[9]
و در حديث ديگري آمده است كه خداوند به حضرت موسي ـ ع ـ وحي فرستاد: «كسي كه بميرد در حالي كه از غيبت توبه كرده باشد آخرين كسي است كه وارد بهشت مي‌شود و كسي كه بميرد در حالي كه اصرار بر آن داشته باشد اولين كسي است كه وارد دوزخ مي‌گردد.»[10]
و نيز در حديثي از پيغمبر اسلام ـ ص ـ مي‌خوانيم: «الغيبهًْ أسرع في دين الرجل المسلم من الاكلهًْ في جوفه؛ تأثير غيبت در دين مسلمان از خوره در جسم او سريع‌تر است.»[11]
كسي كه به منظور عيب‌جویي و آبروريزي مؤمني سخني نقل كند تا او را از نظر مردم بيندازد، خداوند او را از ولايت خودش بيرون كرده، به سوي ولايت شيطان مي‌فرستد و شيطان هم او را نمي‌پذيرد.[12]
علاج غيبت و توبة از آن
غيبت بتدريج به صورت يك بيماري رواني در مي‌آيد، به گونه‌اي كه غيبت‌كننده از كار خود لذت مي‌برد و از اينکه پيوسته آبروي اين و آن را بريزد احساس خشنودي مي‌كند و اين يكي از مراحل بسيار خطرناك اخلاقي است.
اينجا است كه غيبت‌كننده بايد قبل از هر چيز به درمان انگيزه‌هاي دروني غيبت كه در اعماق روح او است و به اين گناه دامن مي‌زند بپردازد، انگيزه‌هايي مانند «بخل» و «حسد» و «كينه‌توزي» و «عداوت» و «خودبرتربيني» مي‌تواند زمينه ساز غيبت و تهمت باشد.
بايد از طريق خودسازي و تفكر در عواقب سوء اين صفات زشت و نتايج شومي كه ببار مي‌آورد و همچنين از طريق رياضت نفس، اين آلودگي‌ها را از جان و دل شست تا بتوان زبان را از آلودگي به غيبت باز داشت، سپس در مقام توبه برآمد و از آنجا كه غيبت جنبة حق الناس دارد اگر دسترسي به صاحب غيبت دارد و مشكل تازه‌اي ايجاد نمي‌كند از او عذرخواهي كرد، هرچند بصورت سربسته باشد و اگر دسترسي به وي نيست، براي او استغفار کند و عمل نيك انجام دهد، شايد به بركت آن خداوند متعال غيبت‌کننده را ببخشد و طرف مقابل را راضي سازد.[13]
پي ‌نوشت‌ها:
[1]. اصول كافي، تهران، دارالکتب الاسلاميه، ج 2، ص 358.
[2]. حجرات/ 12.
[3].همزه/ 1.
[4].نور/19.
[5].نساء/ 148.
[6].مكارم شيرازي ، اخلاق در قرآن، قم، نشر مدرسهًْ الامام عليّ بن ابيطالب، 1380، ج 3، ص 97.
[7].بحارالانوار، بيروت، مؤسسه الوفاء، ج 77، ص 89.
[8].تميمي آمدي، غررالحكم ، ص 221.
[9].فيض کاشاني، المحجهًْ البيضاء، جلد 5، ص 253، به نقل از تفسير نمونه، ج 22، ص 189.
[10].همان، ص 252.
[11].اصول كافي، ج 2، باب الغيبهًْ، حديث 1.
[12]. حر عاملي، وسايل‌الشيعه، ج 8، باب 157، حديث 2.
[13].مكارم شيرازي، تفسير نمونه، ج22، ص 188ـ194.
*مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم