۹ ۵ - خاطرهای از شهيد داوود شوشتری رضوانی:خاطرات شهدا از نوروز - سبزه عید ۱۳۹۶/۱۲/۲۶
سبزه عید
روزها از پی هم میگذشت و به بهار نزدیک میشدیم. نوروز آن سال حال و هوایی دیگر داشت؛ چون اولین عید پس از پیروزی انقلاب بود. ظرف سبزههای ماش و عدس را که تازه جوانهزده بودند، روی تاقچه پنجره، زیر نور آفتاب گذاشتم.
داوود به خانهمان آمد؛ بعد احوالپرسی، چشمش به سبزهها افتاد، باکمی تأمل گفت:
-«وقتی آدمای زیادی هستند که نمیتونن همين ماش و عدس رو بخورن، به نظرت این سبزه گذاشتن شما درسته؟»
با این حرف به فکر فرورفتم که شاید راست میگوید؛ او ادامه داد:
- «از خانم مومنی مثل شما این اسراف ها بعيده...»
صورتم سرخ شد، نمیدانم چرا آن لحظه احساس شرمندگی میکردم!
*خاطرهای از دانشجوی شهيد داوود شوشتری رضوانی