خوان حکمت (۱۸۳) : سود صد در صدی در معامله با خدا ۱۳۹۷/۰۷/۰۷
خوان حکمت
سود صد در صدی در معامله با خدا
۱۳۹۷/۰۷/۰۷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
آنچه وظیفه ماست در پیشگاه ذات اقدس اله دو راه است كه این دو راه را باید كنار هم جمع بكنیم و حداقل یك راه [را باید داشته باشیم] و آن دو راه یكی این است كه خدا را از راه اندیشه بشناسیم و مطابق اندیشه،او را بپرستیم و اطاعت كنیم كه البته یك راه معمولی است اما ضعیف است، یك راه دیگر، راه انگیزه است كه آن راه قلب است، آن راه گرایش است كه آن، در دعاها و مناجاتها پیدا میشود نه در كتابها.
در قرآن كریم براهین فراوانی بر توحید اقامه شده كه خدای سبحان آفریدگار انسان، جهان و پیوند انسان و جهان است ،این مثلث مبارك را خدا آفرید و خدا میپروراند، هم او خالق است، هم او ربّ است، اما اینها یك سلسله مفاهیم است؛ مفهوم تا اندازهای انسان را از نظر اندیشه آرام میكند ولی آن گرایش و عطش را مفهوم تأمین نمیكند. قرآن ضمن ارائه براهین برای توحید در خلقت و ربوبیّت، دستور نیایش و ناله و دعا و اینها را هم میدهد؛ انسانی كه ناله میكند و گریه میكند، مطابق با فكر و اندیشه گریه میكند یا مطابق با آن سوزش دل؟ فرمود: (ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَخُفْیَهًْ)[1] در تنهایی، ناله كنید، ضجّه بزنید.
تضرع و ناله، روشی برای تحول روحی
فرمود گاهی ما شما را با برهان متوجه میكنیم كه ناله كنید، نمیكنید؛ گاهی فشار میآوریم، حادثهای برای شما پیش میآید، به جای اینكه ناله كنید بیصبری میكنید: (فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا)[2] ما فشاری آوردیم یا فشار فقر یا فشار مرض یا فشارهای دیگر، چرا تضرّع نكردید؟ شما یا به این بد گفتید یا به او بد گفتید ،ما خواستیم شما را به خودمان مشغول كنیم ولی نشد، چرا ضراعت نكردید ؟ ناله و لابه و شیون و ضجّه را میگویند تضرّع، فرمود این دلتان باز بشود با ما سخن بگویید، ما كه مفهوم نیستیم كه شما در دانشگاه و حوزه ما را بفهمید، آنچه كار دانشگاه و حوزه است زبان انتقال و فرهنگ است كه با یكدیگر حرف میزنند، یك استاد بخواهد با شاگرد سخن بگوید، یا همبحث بخواهد با دیگری مباحثه كند، از راه زبان، استدلال، فرهنگ، حكمت، فلسفه و كلام بحث میكند اما اینها مفهوماتی است در ذهن ما، در حالی که مفهوم خدا، مفهوم توحید، مفهوم (لاَ شَرِیكَ لَهُ)[3] اینها مفاهیمی است قائم به ذهن ما، اینها مشكل ما را حل نمیكنند، آن كه مشكل ما را حل میكند راه ناله است.آن كه بتواند قلب را زیر و رو بكند و مظهر «مقلّبَ القلوب»[4] باشد آن حالت تضرّع و ناله در سحرها است. فرمود شما آن را اگر پیدا كردید محبوبتان را مییابید، وگرنه كلّ دنیا را به شما بدهند تازه اول عطش شماست.
خداوند؛ بهترین خریدار و اجرت دهنده
آنقدر ذات اقدس اله با ما نزدیك است كه میفرماید با من داد و ستد كنید ،اگر بخواهید اجاره بدهید ،من مستأجر خوبیام ،بخواهید بفروشید من خریدار خوبیام، چه كار میخواهید بكنید؟ بالأخره شما عمری دارید ،علمی پیدا كردید، قدرتی پیدا كردید، آن هم من به شما دادم، آن را در چه راهی میخواهید صرف بكنید؟ بالأخره كسی كه سرمایهای دارد، این سرمایه را یا در خرید و فروش به كار میبرد، یا در اجاره، فرمود كجا میخواهید مصرف بكنید؟ اگر بخواهید اجاره بدهید من مستأجر خوبیام و اجرت خوبی میدهم. این تعبیر اجر در قرآن كم نیست، اجر برای جایی است كه انسان براساس عقد اجاره كار میكند، اگر بخواهید اجیر من بشوید ،من به شما اجاره میدهم، مِلك و مال و عِرض و آبرویتان را به من اجاره بدهید ،من مالالاجاره میدهم. اگر بخواهید بالاتر از اجیر و اجاره باشید نمیخواهید موجر باشید ،نمیخواهید مستأجر باشید، نمیخواهید براساس اجاره درآمد داشته باشید ،میخواهید براساس فروش درآمد داشته باشید ،باز به من بفروشید: (إِنَّ اللّهَاشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)[5] فرمود من بهترین اجرت را به شما میدهم (یك) بهترین بها را هم به شما میدهم (دو) از من بهتر در عالَم پیدا نمیكنید چرا؟ برای اینكه شما اگر خواستید چیزی را بفروشید ولو سود هم ببرید، بالأخره كالا را میدهید، آن بها را میگیرید، منتها بها برای شما سودآور است ولی كالا را از دست دادید؛ اگر خواستید اجیر بشوید ،برای صاحبكارتان كار میكنید، یك اجرت خوبی میگیرید ولی بالأخره یك كار را تحویل صاحبكار میدهید؛ ولی اگر خواستید با من معامله كنید، من عوض و معوّض هر دو را به شما میدهم، اینچنین نیست كه چیزی از شما بگیرم، خدای سبحان در همه موارد خریدار خوبی است. فرمود من بهترین خریدارم ،من كه جان شما را نمیخواهم ،من جان شما را كامل كرده ،سالم كرده ،تقویت كرده و تحویل شما میدهم، این دستهایی كه جانبازان در راه خدا میدهند فرمود من این دست را تكمیل كرده، اجلال كرده، ترفیع كرده و تحویلش میدهم، بنابراین عوض و معوّض هر دو را به ما میدهد، اجرت و آن كار را هر دو را به ما میدهد، این طور نیست كه اگر ما به خدا چیزی را اجاره دادیم، خودمان را اجیر كردیم ـ معاذ الله ـ خدا محتاج به كار ما باشد بلکه این را تكمیل میكند، اضافه میكند و به ما برمیگرداند
معامله خسارت بار با شیطان
اما اگر كسی با شیطان معامله كرد ،معامله با شیطان تنها خسارتآور نیست كه كسی خانهای را بفروشد، ضرر بكند این طور نیست؛ شیطان اگر طرف معامله شد عوض و معوّض هر دو را میگیرد، اگر ما را به عنوان اجیر ـ خدای ناكرده ـ استخدام كرد ،هم اجرت را میگیرد ،هم كار را؛شیطان این است، او سواری میخواهد. در سوره مباركه اسراء آمده است كه حرف شیطان این است (لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ)[6] احتَنَك باب افتعال است یعنی حنك و تحت حنك او را گرفت، صریحاً شیطان اعلام كرد كه من احتناك میكنم، دیدید این سواركار وقتی بر اسب سوار شد، افسارش را میگیرد ،شیطان گفت من سواری میخواهم و از عدّهای هم سواری میگیرد و خدا هم تكذیب نكرد، نفرمود تو نمیتوانی سواری بگیری، فرمود یك عدّه به تو سواری میدهند ولی راه باز است گفت: من افسار و دهنه اینها را میگیرم و سواری میخواهم، بنابراین اگر كسی در تجارتش خواه به صورت بیع، خواه به صورت اجاره، با خدا معامله كرد خدا فرمود: (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِه)[7] به شما تبریك میگویم برای اینكه با خدا معامله كردید، عوض و معوّض هر دو را به شما داد یعنی اینچنین نیست كه انسان اگر مطلبی را در راه ذات اقدس اله صرف كرد، چیزی را از دست داده باشد نه، عین آن و عوض آن هر دو جمع میشود ولی اگر ـ خدای ناكرده ـ با شیطان معامله كرد عوض و معوّض هر دو را میبازد ،آن وقت در هنگام مرگ با دست تهی میرود.
گریه و ناله؛ سرمایه انسان
اگر كسی ـ انشاءالله ـ اهل قرآن بود، پیام قرآن این است كه با یك دست ما را با برهان آشنا میكند، با دست دیگر با عرفان؛ هم راه عقل را و هم راه قلب را میگشاید، آن وقت انسان راحت میرود. فرمود: (ادْعُوا رَبَّكُمْ) اما (تَضَرُّعاً) شما میبینید در دعای كمیل وجود مبارك حضرت امیر(ع) میفرماید ما بالأخره با دشمن درونی یعنی شیطان باید بجنگیم، جنگ هم كه بدون سلاح نمیشود، انسانی كه مسلّح نیست، نمیتواند بجنگد و بهترین اسلحه در جنگ با هوس درون و وسوسه ابلیس، هماناشك است: «و سلاحه البكاء»[8] كسی كه اهل ناله نیست، مسلّح نیست، وقتی اسلحه نداشت ،شیطان بر او مسلّط میشود. در دعای ابوحمزه ثمالی هم وجود مبارك امام سجاد(ع) از ذات اقدس اله مسئلت كرد خدایا كمك بكن كه مناشك بریزم: «و أعنّی بالبكاء»[9] میبینید بعضیها ولو در مجلس سیّدالشهداء(ع) هم باشند ،حالت گریه ندارند ،چون عمری را با خنده گذراندند لذا اینها مسلّح نیستند، آن وقت به اندك چیزی تسلیم شیطان میشوند. وجود مبارك امام سجاد در این دعای ابوحمزه ثمالی به ما آموخت به خدا عرض كنیم خدایا كمكی بكن كه من اهل ناله باشم.
جریان كربلا در تاریخ بیسابقه است قبلاً مثل كربلا اتفاق نیفتاد، بعداً هم الی یوم القیامه كسی مثل حسین بن علی نمیآید، بنابراین این در تاریخ تك است، اما زینب كبرا(س) در این مجلسین آنجا كه جای سخنرانی و جای حماسه و جای مقاومت بود گریه نكرد ولی وقتی تنها شد، البته گریه كرد ،این میشود عظمت! پس این گریه یك سرمایه است، این سرمایه را انسان باید به پای دوست بریزد. فرمود انسانی كه اهلاشك است، تسلیم دشمن نمیشود، نه دشمن درون، نه دشمن بیرون كه ما همه امیدواریم ذات اقدس اله با عنایتش با همه ما رفتار بكند و توفیقی عطا كند كه هم با براهین، مسئله توحید برای ما حل بشود هم بااشك و ناله و آه و دعای قلبی این فضیلت الهی نصیب ما بشود تا ما عبد صالح او باشیم!
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 2 / 6 / 1391.
_____________________
مرکز اطلاعرسانی اسرا
[1]. اعراف ،55. [2]. انعام ،43. [3]. انعام، 163. [4]. تهذیبالأحكام، ج2، ص74. [5]. توبه ،111. [6]. اسراء ،62. [7]. توبه، 111. [8]. مصباحالمتهجد، ص850. [9]. مصباحالمتهجد، ص591.
تضرع و ناله، روشی برای تحول روحی
فرمود گاهی ما شما را با برهان متوجه میكنیم كه ناله كنید، نمیكنید؛ گاهی فشار میآوریم، حادثهای برای شما پیش میآید، به جای اینكه ناله كنید بیصبری میكنید: (فَلَوْلاَ إِذْ جَاءَهُم بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا)[2] ما فشاری آوردیم یا فشار فقر یا فشار مرض یا فشارهای دیگر، چرا تضرّع نكردید؟ شما یا به این بد گفتید یا به او بد گفتید ،ما خواستیم شما را به خودمان مشغول كنیم ولی نشد، چرا ضراعت نكردید ؟ ناله و لابه و شیون و ضجّه را میگویند تضرّع، فرمود این دلتان باز بشود با ما سخن بگویید، ما كه مفهوم نیستیم كه شما در دانشگاه و حوزه ما را بفهمید، آنچه كار دانشگاه و حوزه است زبان انتقال و فرهنگ است كه با یكدیگر حرف میزنند، یك استاد بخواهد با شاگرد سخن بگوید، یا همبحث بخواهد با دیگری مباحثه كند، از راه زبان، استدلال، فرهنگ، حكمت، فلسفه و كلام بحث میكند اما اینها مفهوماتی است در ذهن ما، در حالی که مفهوم خدا، مفهوم توحید، مفهوم (لاَ شَرِیكَ لَهُ)[3] اینها مفاهیمی است قائم به ذهن ما، اینها مشكل ما را حل نمیكنند، آن كه مشكل ما را حل میكند راه ناله است.آن كه بتواند قلب را زیر و رو بكند و مظهر «مقلّبَ القلوب»[4] باشد آن حالت تضرّع و ناله در سحرها است. فرمود شما آن را اگر پیدا كردید محبوبتان را مییابید، وگرنه كلّ دنیا را به شما بدهند تازه اول عطش شماست.
خداوند؛ بهترین خریدار و اجرت دهنده
آنقدر ذات اقدس اله با ما نزدیك است كه میفرماید با من داد و ستد كنید ،اگر بخواهید اجاره بدهید ،من مستأجر خوبیام ،بخواهید بفروشید من خریدار خوبیام، چه كار میخواهید بكنید؟ بالأخره شما عمری دارید ،علمی پیدا كردید، قدرتی پیدا كردید، آن هم من به شما دادم، آن را در چه راهی میخواهید صرف بكنید؟ بالأخره كسی كه سرمایهای دارد، این سرمایه را یا در خرید و فروش به كار میبرد، یا در اجاره، فرمود كجا میخواهید مصرف بكنید؟ اگر بخواهید اجاره بدهید من مستأجر خوبیام و اجرت خوبی میدهم. این تعبیر اجر در قرآن كم نیست، اجر برای جایی است كه انسان براساس عقد اجاره كار میكند، اگر بخواهید اجیر من بشوید ،من به شما اجاره میدهم، مِلك و مال و عِرض و آبرویتان را به من اجاره بدهید ،من مالالاجاره میدهم. اگر بخواهید بالاتر از اجیر و اجاره باشید نمیخواهید موجر باشید ،نمیخواهید مستأجر باشید، نمیخواهید براساس اجاره درآمد داشته باشید ،میخواهید براساس فروش درآمد داشته باشید ،باز به من بفروشید: (إِنَّ اللّهَاشْتَرَی مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)[5] فرمود من بهترین اجرت را به شما میدهم (یك) بهترین بها را هم به شما میدهم (دو) از من بهتر در عالَم پیدا نمیكنید چرا؟ برای اینكه شما اگر خواستید چیزی را بفروشید ولو سود هم ببرید، بالأخره كالا را میدهید، آن بها را میگیرید، منتها بها برای شما سودآور است ولی كالا را از دست دادید؛ اگر خواستید اجیر بشوید ،برای صاحبكارتان كار میكنید، یك اجرت خوبی میگیرید ولی بالأخره یك كار را تحویل صاحبكار میدهید؛ ولی اگر خواستید با من معامله كنید، من عوض و معوّض هر دو را به شما میدهم، اینچنین نیست كه چیزی از شما بگیرم، خدای سبحان در همه موارد خریدار خوبی است. فرمود من بهترین خریدارم ،من كه جان شما را نمیخواهم ،من جان شما را كامل كرده ،سالم كرده ،تقویت كرده و تحویل شما میدهم، این دستهایی كه جانبازان در راه خدا میدهند فرمود من این دست را تكمیل كرده، اجلال كرده، ترفیع كرده و تحویلش میدهم، بنابراین عوض و معوّض هر دو را به ما میدهد، اجرت و آن كار را هر دو را به ما میدهد، این طور نیست كه اگر ما به خدا چیزی را اجاره دادیم، خودمان را اجیر كردیم ـ معاذ الله ـ خدا محتاج به كار ما باشد بلکه این را تكمیل میكند، اضافه میكند و به ما برمیگرداند
معامله خسارت بار با شیطان
اما اگر كسی با شیطان معامله كرد ،معامله با شیطان تنها خسارتآور نیست كه كسی خانهای را بفروشد، ضرر بكند این طور نیست؛ شیطان اگر طرف معامله شد عوض و معوّض هر دو را میگیرد، اگر ما را به عنوان اجیر ـ خدای ناكرده ـ استخدام كرد ،هم اجرت را میگیرد ،هم كار را؛شیطان این است، او سواری میخواهد. در سوره مباركه اسراء آمده است كه حرف شیطان این است (لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّیَّتَهُ)[6] احتَنَك باب افتعال است یعنی حنك و تحت حنك او را گرفت، صریحاً شیطان اعلام كرد كه من احتناك میكنم، دیدید این سواركار وقتی بر اسب سوار شد، افسارش را میگیرد ،شیطان گفت من سواری میخواهم و از عدّهای هم سواری میگیرد و خدا هم تكذیب نكرد، نفرمود تو نمیتوانی سواری بگیری، فرمود یك عدّه به تو سواری میدهند ولی راه باز است گفت: من افسار و دهنه اینها را میگیرم و سواری میخواهم، بنابراین اگر كسی در تجارتش خواه به صورت بیع، خواه به صورت اجاره، با خدا معامله كرد خدا فرمود: (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِكُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِه)[7] به شما تبریك میگویم برای اینكه با خدا معامله كردید، عوض و معوّض هر دو را به شما داد یعنی اینچنین نیست كه انسان اگر مطلبی را در راه ذات اقدس اله صرف كرد، چیزی را از دست داده باشد نه، عین آن و عوض آن هر دو جمع میشود ولی اگر ـ خدای ناكرده ـ با شیطان معامله كرد عوض و معوّض هر دو را میبازد ،آن وقت در هنگام مرگ با دست تهی میرود.
گریه و ناله؛ سرمایه انسان
اگر كسی ـ انشاءالله ـ اهل قرآن بود، پیام قرآن این است كه با یك دست ما را با برهان آشنا میكند، با دست دیگر با عرفان؛ هم راه عقل را و هم راه قلب را میگشاید، آن وقت انسان راحت میرود. فرمود: (ادْعُوا رَبَّكُمْ) اما (تَضَرُّعاً) شما میبینید در دعای كمیل وجود مبارك حضرت امیر(ع) میفرماید ما بالأخره با دشمن درونی یعنی شیطان باید بجنگیم، جنگ هم كه بدون سلاح نمیشود، انسانی كه مسلّح نیست، نمیتواند بجنگد و بهترین اسلحه در جنگ با هوس درون و وسوسه ابلیس، هماناشك است: «و سلاحه البكاء»[8] كسی كه اهل ناله نیست، مسلّح نیست، وقتی اسلحه نداشت ،شیطان بر او مسلّط میشود. در دعای ابوحمزه ثمالی هم وجود مبارك امام سجاد(ع) از ذات اقدس اله مسئلت كرد خدایا كمك بكن كه مناشك بریزم: «و أعنّی بالبكاء»[9] میبینید بعضیها ولو در مجلس سیّدالشهداء(ع) هم باشند ،حالت گریه ندارند ،چون عمری را با خنده گذراندند لذا اینها مسلّح نیستند، آن وقت به اندك چیزی تسلیم شیطان میشوند. وجود مبارك امام سجاد در این دعای ابوحمزه ثمالی به ما آموخت به خدا عرض كنیم خدایا كمكی بكن كه من اهل ناله باشم.
جریان كربلا در تاریخ بیسابقه است قبلاً مثل كربلا اتفاق نیفتاد، بعداً هم الی یوم القیامه كسی مثل حسین بن علی نمیآید، بنابراین این در تاریخ تك است، اما زینب كبرا(س) در این مجلسین آنجا كه جای سخنرانی و جای حماسه و جای مقاومت بود گریه نكرد ولی وقتی تنها شد، البته گریه كرد ،این میشود عظمت! پس این گریه یك سرمایه است، این سرمایه را انسان باید به پای دوست بریزد. فرمود انسانی كه اهلاشك است، تسلیم دشمن نمیشود، نه دشمن درون، نه دشمن بیرون كه ما همه امیدواریم ذات اقدس اله با عنایتش با همه ما رفتار بكند و توفیقی عطا كند كه هم با براهین، مسئله توحید برای ما حل بشود هم بااشك و ناله و آه و دعای قلبی این فضیلت الهی نصیب ما بشود تا ما عبد صالح او باشیم!
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظله) در جلسه درس اخلاق؛ 2 / 6 / 1391.
_____________________
مرکز اطلاعرسانی اسرا
[1]. اعراف ،55. [2]. انعام ،43. [3]. انعام، 163. [4]. تهذیبالأحكام، ج2، ص74. [5]. توبه ،111. [6]. اسراء ،62. [7]. توبه، 111. [8]. مصباحالمتهجد، ص850. [9]. مصباحالمتهجد، ص591.