به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 8,548
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 13,202
بازدید ماه: 13,202
بازدید کل: 25,000,525
افراد آنلاین: 272
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
8 - نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران: ارتش پوشالی رضاخان در سه روز فرو ریخت ۱۳۹۷/۰۷/۱۵
نگاهی مستند به خسارات اشغالگران در جنگ جهانی دوم به ایران - 8
 ارتش پوشالی رضاخان در سه روز فرو ریخت

آب شدن گلوله برفی ارتش رضاخانی
به این ترتیب ارتش صد و بيست هزار نفري ايران که با ميلياردها ريال هزينه از ماليات بيوه زن، دهقان زحمتکش، کارگران و کارمندان تأمين شده بود، ظرف 4 روز چون گلوله برفي در مقابل‌اشعه خورشيد ناگهان ذوب شد و از بين رفت و به دنبال آن فرمانده کل قوايش به اسارت و تبعيد به جزيره موريس فرستاده شد. ارتشي که فقط براي سرکوبي مردم و عشاير و زحمتکشان به وجود آمده بود، سه روز نتوانست حالت دفاعي به خود بگيرد، يا عقب نشيني کرد يا فرار.
قواي نظامي انگليس که براي حمله به ايران با نیروی کمتري مواجه مي‌شدند و به حساب آنها احتمالاً سي هزار سرباز مسلح ايران در مسير آنها قرار مي‌گرفت، از اين ‌رو براي برخورد با قواي ايران 19 هزار سرباز و پنجاه‌تانک سبک را کافی دانستند.
 انگليسي‌ها معتقد بودند چون نيروهاي آنها تعليم گرفته و مانور ديده بودند لذا در جنگ چابکي داشتند و هر کدام مي‌توانستند در مقابل چند سرباز ايراني استقامت کنند و تحقيقاً اين تاکتيک نظامي آنها صحيح و حساب شده بود.
به اين ترتيب طبعاً برتري دشمن چه از لحاظ نفرات و سلاحهاي متعدد و آمادگي، فرصت مطالعه را از فرماندهان ايراني سلب کرد، به طوري که بعضي امرا و فرماندهان آنچنان دستپاچه و حيران شده بودند که فقط فکر جان خود و خانوادشان بودند.
مرحوم حجت‌الاسلام علی دوانی، محقق و از شاهدان عینی جنگ جهانی دوم درباره اولین روزهایی که ارتش بریتانیا وارد خاک ایران شد، می‌گوید:
«... فرداش که ما رفتیم روی یک بلندی، دیدیم که بله قوای انگلیسی است که دارد پیاده  می‌شود و از کشتی، جیپ و کامیون پشت سر هم، فرماندهان و افسران انگلیسی بودند و اغلب سربازان هم هندی بودند...همان موقع که آبادان به توپ بسته شد، شمال ایران، هم از زمین با توپ و هم از بالا با هواپیما و شهرهای مختلف از دو سو بمباران شدند.
روس‌ها از اینطرف جلو می‌آمدند، از شمال و انگلیس‌ها از جنوب رو به بالا که تهران را بگیرند و مملکت‌اشغال شود. ولی رضاخان فرار کرد، سربازها شهر در یک چشم برهم زدن متلاشی شدند. براثر ظلم بی‌حد آن نامرد روزگار، پادگان‌ها و هنگ‌ها یکی پس از دیگری پا به فرار گذاشتند... »23
به بهانه حضور آلمانی‌ها که خود از آن مطلع بودند
ارتش‌های متفقین به بهانه حضور کارشناسان و متخصصان آلمانی به ایران حمله کردند. موضوعی که خود بهتر از همه از آن مطلع بوده و خود اجازه کار و فعالیت آنها را در ایران صادر کرده بودند.
سجاد راعی، محقق و کارشناس اسناد تاریخی درباره بهانه متفقین برای حمله و‌اشغال ایران اظهار می‌دارد:
«... در واقع فعالیت آلمانی‌ها در ایران یک بهانه بود. ولی این بهانه را بسیار بزرگ کردند.
یعنی نقض بی‌طرفی ایران یک ظاهر عامه پسند دارد که فعالیت آلمانی‌ها در ایران است و یک باطن واقعی دارد که آن مسئله موقعیت استراتژیکی ایران برای کمک به اتحاد شوروی بود. به ویژه برای انتقال مهمات، تسلیحات، مواد غذایی و کلا ملزومات مورد نیاز در جبهه شوروی... »24
در واقع تعرض متفقین به ایران و‌اشغال این کشور، برنامه‌ای از پیش طراحی شده بود که به اعلام بی‌طرفی یا عدم اعلام آن بستگی نداشت. سران متفقین تقریبا از همان اوان جنگ جهانی دوم براین باور بودند که سرزمین ایران بایستی‌اشغال شود و موضوعات و اهداف بسیار و متعددی از طریق این‌اشغال عاید متفقین و کانون‌های پنهانی می‌شد که اساسا کانون جنگ را تشکیل می‌دادند که با اسناد و مدارک متقن در ادامه این سلسله مطالب مورد بررسی و تحلیل قرار می‌گیرد.
فریبا فرزام ، کارشناس سازمان اسناد ملی ایران نیز می‌افزاید:
«... در شهریور 1320 با وجودی که ایران بلافاصله بی‌طرفی خودش را در این جنگ اعلام کرد ولی براساس یک نقشه شوم و یک برنامه‌ریزی قبلی با توجه به موقعیت ژئوپلتیک ایران، هیچ‌گریزی برای ایران نماند جز اینکه فدای تصمیمات نظام بین‌المللی شده و ورود متفقین به ایران اتفاق بیفتد...»25
فروپاشی ارتش شاهنشاهی
در طول تاریخ و به ویژه پس از تاسیس سلسله صفویه با توجه به تهدید استقلال و تمامیت ارضی کشور از سوی دولت‌های همسایه، تقویت بنیه دفاعی کشور مهم‌ترین رکن تصمیم گیری‌ها و سیاست گذاری‌های دولت‌های ایران بوده است.
پس از شکست ایران از روسیه در عهد فتحعلی شاه قاجار، نیاز به بازسازی قوای دفاعی، هم از نظر سازماندهی و ساختار و هم از نظر تامین تجهیزات و تسلیحات جدید و پیشرفته، بیش از از پیش احساس گردید. چون برآورده شدن این نیاز و تشکیل ارتش نیرومند با اهداف استعماری قدرت‌های همسایه ایران، تضادهای بنیادین داشت، بنابراین هیچکدام از سلاطین قاجار و دولت‌های آنها در برآورده ساختن این هدف توفیقی نیافتند.
به همین علت حتی در نهضت مشروطه هم به رغم تاکید علمای نجف بر تشکیل یک ارتش نیرومند که قادر به دفاع از کیان کشور باشد، بازهم این هدف در گیر و دار کارشکنی‌های قدرت‌های همسایه برآورده نشد. پس از آنکه در روسیه انقلاب بلشویکی رخ داد و بریتانیا هم به دلیل مشکلات گوناگون داخلی و خارجی ناشی از جنگ جهانی اول ناگزیر گردید نیروهای نظامی خود را از ایران فرابخواند، تشکیل نیروی نظامی برای پر کردن این خلاء و حمایت از حکومت کودتا و تامین امنیت مورد نظر بریتانیا در دستور کار قرار گرفت.
بدین گونه است که رضا شاه اجازه و به بیانی دیگر ماموریت یافت که این نیروی نظامی را تشکیل و سازماندهی نماید و خود را به عنوان مبتکر بزرگ و اصلی ارتش نوین ایران وانمود سازد.
این ارتش در سرکوبی ملت ایران و تحکیم حکومت کودتا و تعمیق اختناق و دیکتاتوری موفقیت بسیاری داشت و رضاشاه در مردادماه 1320 یعنی چند صباحی پیش از متلاشی شدن ارتش و خروج خود از کشور می‌گفت:
«... قشون من عالی‌ترین قشونی است که در دنیا می‌توان سراغ داشت...»26
اما این پرسش مطرح می‌شود که چرا همین ارتش در شهریور سال 1320 قادر به کمترین مقاومت در برابر هجوم بیگانه و دفاع از کشور نبود. چرا قوای بیگانه بدون کمترین مقاومت خاک ایران را در کوتاهترین زمان به‌اشغال خود درآوردند؟
قاسم تبریزی، محقق و کارشناس تاریخ معاصر ایران به این سؤالات چنین پاسخ می‌دهد:
«... با اینکه ما در دوران جنگ جهانی اول ارتش نداشتیم، یک ژاندارمری بود که مرزها را نگه می‌داشت و یکی هم قشون حرب و یا قزاق‌ها بودند که بالاخره زیر نظر به اصطلاح روس‌ها و بعدا سوئدی‌ها انجام وظیفه می‌کردند. اما مردم ما در تمام مناطق در برابر تجاوز ایستادند.
مثلا تنگستانی‌ها و دشستانی‌ها در جنوب، عشایر عرب در خوزستان و عشایر لر و کرد و غرب در برابر تجاوز بیگانه مقاومت جانانه‌ای کردند، عده‌ای به شهادت رسیدند، متحمل ضررهای زیادی شدند و به هر صورت مقاومت بسیار شایسته‌ای داشتند.
در جنگ جهانی دوم با اینکه ما ارتش منظم دوره رضاشاه را داشتیم و به اصطلاح ارتش نوین درست کردند اما در این جنگ دیگر عشایری باقی نمانده بود تا مقاومت کرده و از مرزهای کشور دفاع کنند. چون عشایر مختلف همگی توسط رضاخان و ارتش او طی سال‌های قبل، سرکوب شده بودند...» 27