13 / 20 - بازخوانی اعترافات برخی آشوبگران فتنه هشتادوهشت - مستندسازی ادعاهای بیاساس ۱۳۹۷/۱۰/۲۳
بازخوانی اعترافات برخی آشوبگران فتنه هشتادوهشت -13
د) مستندسازي اظهارات مراجعين به دفتر با انگيزههاي نامعلوم
از جمله فعاليتهاي مسئلهانگيز دفتر پيگيري امور زندانيان، مستندسازي اظهارات و ادعاهاي غيرواقعي مراجعهكنندگان به دفتر پيگيري ميباشد، متهم در اين ارتباط عنوان نموده:
«... خانم وسمقي هفتهاي دوبار به دفتر سركشي ميكردند و هر بار نيم ساعت بيشتر نميماندند، البته اين اواخر با توجه به دستور آقاي الويري قرار بود كار مستندسازي از آزادشدهها و خانواده زندانيان را انجام دهند كه براساس اطلاع خانم منصوري، با يكي از زندانيان آزادشده مصاحبهاي كرده بودند. البته خبرنگار هم معرفي كردند...». (جلسه دوازدهم)
متهم در بخشي ديگر از اظهارات خود در اين رابطه بيان داشته:
«... درخصوص مصاحبه با خانم خاكزاد بنا به درخواست آقاي محموديان از ايشان اجازه گرفتيم به منزلشان رفتيم. مصاحبه توسط آقاي محموديان بدون اينكه ضبط شود انجام شد ولي ايشان در تماسي كه داشتند از چاپ مصاحبه خود گفتند كه خودداري شود كه اين اقدام هم انجام شد يعني به آقاي محموديان درخواست ايشان را منتقل كردم...». (جلسه دوازدهم)
خانم طاهره منصوري يكي از مطلعين ميباشد كه در مدت فعاليتهاي دفتر پيگيري بهعنوان منشي دفتر فعاليت مينموده است. وي در رابطه با مستندسازي ادعاها و اظهارات مراجعهكنندگان به دفتر چنين اظهار داشته است:
«... هم آقاي مقيسه و هم آقاي ميردامادي و طلايي و خانم شريفرازي كارهاي تايپي زيادي انجام ميدادند و كارهايي مثل تكثير سيدي هم انجام ميدادند. هم آقاي مقيسه و هم خانم شريفرازي از اين سيديها اطلاع دارند... خانم وسمقي و شوهرش آخر وقت كه ميشد يك ضبط كوچك بود كه از آقاي رضايي گزارش گرفتند و از كسان ديگري هم احتمالاً بود و با خودشان نوار كاست را ميبردند. آقاي مقيسه، آقاي ميردامادي، آقاي محموديان، آقاي حسيني، خانم امام و دختر آقاي امام را هم چند بار با خودشان ميبردند و در بهشتزهرا و پيش خانوادههايي كه كشته داده بودند و مجروحشدهها و بازداشتيهايي كه آزاد ميشدند هم يك نشستي داشتند و هم گزارش با دوربين ميگرفتند و پيش آقاي كروبي و آقاي بهشتي ميرفتند و يكسري از خانوادهها را هم به آقاي كروبي معرفي ميكردند... آقايان نيما شعباني و احمدي كيوي خيلي گزارش ميآوردند و با خود آقاي مقيسه و خانم شريف رازي در تماس بودند و حتي يك CD دست آقاي شعباني بود كه به خانم شريف رازي نشان ميداد و احتمالاً از آن تكثير ميكرد.... آقاي سعيد موحد كه يكي از بازداشتيهايي بود كه آزاد شده بود بعد از آزادي به دفتر آمد و با آقاي مقيسه و خانم شريفرازي صحبت كرد و قرار شد كه اين هم احتمالاً خبرنگار بوده و دوربين هم داشت كه از خانوادههايي كه كشته داده بودند و مجروح بودند خواست گزارش بگيرد و آن روز با برادر كيانوش آسا صحبت كرد و آدرس گرفت كه برود و گزارش تهيه كند...».
هـ) انتشار اخبار غيرواقعي تجاوز و آزار جنسي بازداشتشدگان و موضوع قتل سعيده پورآقايي
عليرغم ادعاي متهم مبني بر عدم ورود دفتر پيگيري امور زندانيان به موضوع تجاوز و آزار جنسي بازداشتشدگان، خانم طاهره منصوري (منشي دفتر پيگيري امور زندانيان انتخابات) در رابطه با طرح مسئله تجاوز و آزار جنسي بازداشتشدگان در دفتر پيگيري اظهار داشته:
«... مدعي تجاوز هم بيشتر آقاي نيما شعباني و آقاي احمدي كيوي بودند كه از بيرون گزارش جمع ميكردند و وقتي ميآمدند دفتر، با آقاي مقيسه و خانم شريفرازي صحبت ميكردند و حتي آن كساني كه بازداشت بودند و آزاد ميشدند، ميآوردند و با آقاي مقيسه و خانم شريفرازي صحبت ميكردند و اينها فرم پر نميكردند... آن روز كه آقاي كاتوزيان آمده بود، نيما شعباني يك سيدي داشت كه داخل لپتاپ خانم شريفرازي گذاشت (البته داخل اتاق) و يك روز هم مردي حدوداً 35 ساله كه قد كوتاهي داشت و تقريباً چاق بود و سرش هم كم مو بود آمد و با آقاي مقيسه صحبت كرد و بعد آقاي مقيسه وي را معرفي كرد به خانم شريفرازي كه در همين خصوص صحبت ميكرد و خانم شريفرازي به آقاي مقيسه ميگفت اين ديوانه است... آقايان شعباني و احمدي كيوي كه مدعي بودند آقاي
ع- ب هماتاقي آنها بوده و ميگفتند به او تجاوز شده و گفتند كه تا يك مدت ناپديد شده بود و بعد از مدتي گفتند كه در بند سپاه است... آقاي طلايي و خانم شريفرازي بيشتر از طريق سايت و ايميل اطلاع ميگرفتند...».
سعيده پورآقايي نيز دختر 17 سالهاي است كه براساس اخبار منتشر شده توسط متهم و برخي از عناصر فعال در دفتر پيگيري (مهدي محموديان) به جهت گفتن اللهاكبر، توسط مأمورين لباس شخصي در منزل دستگير و پس از تجاوز قسمت انتهايي بدن وي را با اسيد سوزانده و سپس جسد وي به آتش كشيده ميشود، در آخر ادعا گرديده جسد اين دختر بهصورت مخفيانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن گرديده است.
انتشار اين خبر در سایتها و شبكههاي ماهوارهاي بيگانه و ضد انقلاب جوّ رواني و تبليغاتي سنگيني بر عليه نظام و دستگاههاي امنيتي در داخل و خارج از كشور بهوجود آورد. به نحوي كه برخي از نمايندگان مجلس نيز با ورود به اين عرصه قصد ملاقات با خانواده سعيده پورآقايي را داشته و دو تن از ايشان به همين منظور به درب منزل وي مراجعه مينمايند.
از جمله فعاليتهاي مسئلهانگيز دفتر پيگيري امور زندانيان، مستندسازي اظهارات و ادعاهاي غيرواقعي مراجعهكنندگان به دفتر پيگيري ميباشد، متهم در اين ارتباط عنوان نموده:
«... خانم وسمقي هفتهاي دوبار به دفتر سركشي ميكردند و هر بار نيم ساعت بيشتر نميماندند، البته اين اواخر با توجه به دستور آقاي الويري قرار بود كار مستندسازي از آزادشدهها و خانواده زندانيان را انجام دهند كه براساس اطلاع خانم منصوري، با يكي از زندانيان آزادشده مصاحبهاي كرده بودند. البته خبرنگار هم معرفي كردند...». (جلسه دوازدهم)
متهم در بخشي ديگر از اظهارات خود در اين رابطه بيان داشته:
«... درخصوص مصاحبه با خانم خاكزاد بنا به درخواست آقاي محموديان از ايشان اجازه گرفتيم به منزلشان رفتيم. مصاحبه توسط آقاي محموديان بدون اينكه ضبط شود انجام شد ولي ايشان در تماسي كه داشتند از چاپ مصاحبه خود گفتند كه خودداري شود كه اين اقدام هم انجام شد يعني به آقاي محموديان درخواست ايشان را منتقل كردم...». (جلسه دوازدهم)
خانم طاهره منصوري يكي از مطلعين ميباشد كه در مدت فعاليتهاي دفتر پيگيري بهعنوان منشي دفتر فعاليت مينموده است. وي در رابطه با مستندسازي ادعاها و اظهارات مراجعهكنندگان به دفتر چنين اظهار داشته است:
«... هم آقاي مقيسه و هم آقاي ميردامادي و طلايي و خانم شريفرازي كارهاي تايپي زيادي انجام ميدادند و كارهايي مثل تكثير سيدي هم انجام ميدادند. هم آقاي مقيسه و هم خانم شريفرازي از اين سيديها اطلاع دارند... خانم وسمقي و شوهرش آخر وقت كه ميشد يك ضبط كوچك بود كه از آقاي رضايي گزارش گرفتند و از كسان ديگري هم احتمالاً بود و با خودشان نوار كاست را ميبردند. آقاي مقيسه، آقاي ميردامادي، آقاي محموديان، آقاي حسيني، خانم امام و دختر آقاي امام را هم چند بار با خودشان ميبردند و در بهشتزهرا و پيش خانوادههايي كه كشته داده بودند و مجروحشدهها و بازداشتيهايي كه آزاد ميشدند هم يك نشستي داشتند و هم گزارش با دوربين ميگرفتند و پيش آقاي كروبي و آقاي بهشتي ميرفتند و يكسري از خانوادهها را هم به آقاي كروبي معرفي ميكردند... آقايان نيما شعباني و احمدي كيوي خيلي گزارش ميآوردند و با خود آقاي مقيسه و خانم شريف رازي در تماس بودند و حتي يك CD دست آقاي شعباني بود كه به خانم شريف رازي نشان ميداد و احتمالاً از آن تكثير ميكرد.... آقاي سعيد موحد كه يكي از بازداشتيهايي بود كه آزاد شده بود بعد از آزادي به دفتر آمد و با آقاي مقيسه و خانم شريفرازي صحبت كرد و قرار شد كه اين هم احتمالاً خبرنگار بوده و دوربين هم داشت كه از خانوادههايي كه كشته داده بودند و مجروح بودند خواست گزارش بگيرد و آن روز با برادر كيانوش آسا صحبت كرد و آدرس گرفت كه برود و گزارش تهيه كند...».
هـ) انتشار اخبار غيرواقعي تجاوز و آزار جنسي بازداشتشدگان و موضوع قتل سعيده پورآقايي
عليرغم ادعاي متهم مبني بر عدم ورود دفتر پيگيري امور زندانيان به موضوع تجاوز و آزار جنسي بازداشتشدگان، خانم طاهره منصوري (منشي دفتر پيگيري امور زندانيان انتخابات) در رابطه با طرح مسئله تجاوز و آزار جنسي بازداشتشدگان در دفتر پيگيري اظهار داشته:
«... مدعي تجاوز هم بيشتر آقاي نيما شعباني و آقاي احمدي كيوي بودند كه از بيرون گزارش جمع ميكردند و وقتي ميآمدند دفتر، با آقاي مقيسه و خانم شريفرازي صحبت ميكردند و حتي آن كساني كه بازداشت بودند و آزاد ميشدند، ميآوردند و با آقاي مقيسه و خانم شريفرازي صحبت ميكردند و اينها فرم پر نميكردند... آن روز كه آقاي كاتوزيان آمده بود، نيما شعباني يك سيدي داشت كه داخل لپتاپ خانم شريفرازي گذاشت (البته داخل اتاق) و يك روز هم مردي حدوداً 35 ساله كه قد كوتاهي داشت و تقريباً چاق بود و سرش هم كم مو بود آمد و با آقاي مقيسه صحبت كرد و بعد آقاي مقيسه وي را معرفي كرد به خانم شريفرازي كه در همين خصوص صحبت ميكرد و خانم شريفرازي به آقاي مقيسه ميگفت اين ديوانه است... آقايان شعباني و احمدي كيوي كه مدعي بودند آقاي
ع- ب هماتاقي آنها بوده و ميگفتند به او تجاوز شده و گفتند كه تا يك مدت ناپديد شده بود و بعد از مدتي گفتند كه در بند سپاه است... آقاي طلايي و خانم شريفرازي بيشتر از طريق سايت و ايميل اطلاع ميگرفتند...».
سعيده پورآقايي نيز دختر 17 سالهاي است كه براساس اخبار منتشر شده توسط متهم و برخي از عناصر فعال در دفتر پيگيري (مهدي محموديان) به جهت گفتن اللهاكبر، توسط مأمورين لباس شخصي در منزل دستگير و پس از تجاوز قسمت انتهايي بدن وي را با اسيد سوزانده و سپس جسد وي به آتش كشيده ميشود، در آخر ادعا گرديده جسد اين دختر بهصورت مخفيانه در قطعه 302 بهشت زهرا دفن گرديده است.
انتشار اين خبر در سایتها و شبكههاي ماهوارهاي بيگانه و ضد انقلاب جوّ رواني و تبليغاتي سنگيني بر عليه نظام و دستگاههاي امنيتي در داخل و خارج از كشور بهوجود آورد. به نحوي كه برخي از نمايندگان مجلس نيز با ورود به اين عرصه قصد ملاقات با خانواده سعيده پورآقايي را داشته و دو تن از ايشان به همين منظور به درب منزل وي مراجعه مينمايند.