به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 17,581
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 22,235
بازدید ماه: 22,235
بازدید کل: 25,009,374
افراد آنلاین: 156
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
23 - سهراب صلاحی : بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام - آمریکا به نفت منطقه وابسته است ۱۳۹۸/۰۲/۱۵
بررسی یک عبرت تاریخی؛ زمینه‌ها و شرایط انعقاد معاهده برجام -23

آمریکا به نفت منطقه وابسته است

 

Image result for ‫سهراب صلاحی‬‎

  سهراب صلاحی
  خلیج‌فارس با 565 میلیارد بشکه نفت که معادل 63 درصد کل ذخایر نفتی شناخته‌شده جهان است و7/30 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی که برابر 5/28 درصد کل ذخایر شناخته‌شده گاز دنیاست، بی‌تردید بزرگترین و مهم‌ترین انبار انرژی جهان محسوب می‌شود. این موفقیت برای دهه‌های طولانی در قرن آینده دوام خواهد داشت. عامل عمده‌ای که نفت و گاز خلیج‌فارس را برای ایالات‌متحده، اروپای غربی و ژاپن بسیار حیاتی می‌سازد، دشواری بسیار در جایگزین ساختن نفت و گاز وارداتی منطقه توسط منابع دیگر انرژی مانند زمین، خورشید، دریا و هیدروژن است.
 در سال‌های اخیر علی‌رغم داغ شدن بازار کشیدن لوله‌های نفت در این منطقه به کناره‌های دریای سرخ، خلیج‌فارس همچنان اهمیت سیاسی و اقتصادی و ترانزیتی خود را در سطح بالایی حفظ کرده است. به تعبیری «همان‌گونه که خون در آب‌های دریا کوسه‌ها را برمی‌انگیزاند، بوی نفت هم شرکت‌های انحصارگر را به‌سوی خاورمیانه می‌کشاند. روشن بود که نفت، سرزمین‌های جنوب خلیج‌فارس را هم بیش‌ازپیش به گردباد بازی‌ها و هماوردی‌های سیاسی امپریالیسم گرفتار خواهد کرد.
وجود بخش قابل‌توجهی از ذخایر اثبات‌شده نفت و گاز طبیعی دنیا در کشورهای منطقه خلیج‌فارس باعث شده که انرژی، پایه کلیه روابط اقتصادی در منطقه و نیز پایه کلیه روابط اقتصادی کشورهای منطقه با جهان شود.56 زیراکه چرخ صنایع مدرن پس از انقلاب صنعتی از اروپا و ژاپن گرفته تا آمریکا توسط نفت خلیج‌فارس به گردش درآمده و نظام اقتصادی غرب با کمک نفت کشورهای این منطقه توانسته به پیشرفت و فناوری امروزه برسد، به‌خصوص پس از جنگ جهانی دوم، نقش خلیج‌فارس در اقتصاد جهان برجسته‌تر شده است.
در پی جنگ جهانی دوم و بالا گرفتن خسارات و هزینه‌های جنگ و نیز گسترش سلطه آمریکا در عرصه جهانی، لزوم توجه به این منطقه در دستور کار سیاستمداران واشنگتن قرار گرفت. در اوایل دوران صنعتی شدن تا نیمه دوم قرن بیستم به‌تدریج نقش نفت در تأمین انرژی جهان افزایش یافته است و اینک مقام اول را در تأمین امنیت انرژی جهان داراست.
با توجه به منابع نفتی عظیم منطقه خلیج‌فارس هرگونه تحولی در این منطقه می‌تواند امنیت صادرات انرژی به کشورهای صنعتی را دستخوش بحران نماید. این در حالی است که ورود کشورهای پرمصرف جدیدی چون چین و هند به بازار مصرف انرژی، چشم‌انداز تأمین این ماده حیاتی که به‌مانند خون برای اقتصاد جهانی عمل می‌نماید را نامطمئن‌تر می‌نماید؛ بنابراین با توجه به وابستگی روزافزون کشورهای صنعتی به‌خصوص آمریکا به نفت خلیج‌فارس، در صورت بروز هر مشکلی که بتواند در ورود نفت ارزان‌قیمت به جهان صنعتی خلل ایجاد نماید، علاوه بر ایجاد مشکلات جدی در اقتصاد جهانی، جایگاه برتر اقتصاد آمریکا در جهان را با تهدید جدی مواجه خواهد کرد.
ایالات‌متحده آمریکا حدود یک‌چهارم نفت جهان را مصرف می‌نماید، درحالی‌که این کشور تنها سه درصد ذخایر نفتی جهان را در اختیار دارد.با در نظر گرفتن رشد روزافزون مصرف نفت در آمریکا و برعکس کاهش تولید و ذخایر نفتی این کشور، وابستگی آمریکا به نفت وارداتی در حال افزایش است. از طرف دیگر، بیش از 60 درصد ذخایر شناخته‌شده جهانی نفت در اختیار شش کشور عمده خلیج‌فارس است که مهم‌ترین نقش را در تأمین نفت موردنیاز وارداتی جهان صنعتی به‌ویژه آمریکا ایفا می‌نماید. با توجه به شرایط استثنایی این منطقه و کاهش ذخایر و تولید بسیاری از مناطق نفتی جهان ازجمله آمریکا، در آینده نقش خلیج‌فارس در تأمین نفت کشورهای صنعتی جهان به‌ویژه آمریکا افزایش خواهد یافت. چنین شرایطی باعث شده است که آمریکا درصدد تسلط کامل و مستقیم بر منابع نفتی خلیج‌فارس برآید که در صورت دستیابی به این هدف علاوه بر تأمین منابع انرژی موردنیاز این کشور و درنتیجه حفظ قدرت برتر اقتصادی جهان، رقبای اقتصادی خود را نیز کنترل می‌نماید و به هدف راهبردی خود در جهان سیاست یعنی کسب هژمونی جهانی نائل می‌شود.
به همین دلیل، هنگامی‌که جرج دبلیو بوش در اوایل 2001 زمام امور را در آمریکا به دست گرفت، اعلام کرد که پرداختن به «بحران انرژی» مهم‌ترین وظیفه دوره ریاست جمهوری وی خواهد بود. وزیر انرژی آمریکا نیز در 19 مارس 2001 در یک نشست خبری با موضوع انرژی گفت: «آمریکا در دو دهه آینده با بحران بزرگی در زمینه انرژی مواجه خواهد شد. ناکامی در مقابله با این چالش، نیک­بختی و رفاه اقتصادی ملت ما را تهدید خواهد کرد و امنیت ملی ما را به مخاطره خواهد انداخت و عملاً شیوه زندگی ما را تغییر خواهد داد»،زیرا برای اولین بار واردات نفت آمریکا به بیش از 50 درصد کل مصرف این کشور افزایش یافت؛ به‌گونه‌ای که چند ماه قبل از روی کار آمدن بوش، این کشور شاهد کمبودهای شدید نفت و گاز و حتی قطع برق در بخش‌هایی از کشور همچون کالیفرنیا بود.
تولید نفت آمریکا در سال 1973، 9 میلیون بشکه بود که در سال 2004 به 2/7 میلیون بشکه کاهش یافت، درحالی‌که پیش‌بینی‌ها حکایت از این داشت که مصرف 5/20 میلیون بشکه‌ای آمریکا در 2004، در سال 2030 به 28 میلیون بشکه خواهد رسید. درنتیجه واردات آمریکا که در 1985، 3/4 میلیون بشکه در روز بود و در 2004 به 12 میلیون بشکه رسید، پیش‌بینی این است که واردات این کشور در سال 2030 به 20 میلیون بشکه افزایش یابد، یعنی 70 درصد نیاز این کشور.
بااین‌حال تا زمانی که کشورهای تولیدکننده نفت از ثبات سیاسی خود مطمئن باشند، افزایش واردات به‌خودی‌خود نمی‌تواند خطری متوجه امنیت ملی کشورهای واردکننده نماید؛ اما زمانی که کشورهای تولیدکننده ازنظر سیاسی شکننده و یا بعضاً با جنبش‌های داخلی برای رهایی از قیدوبندهای استبداد و استعمار دست ‌به‌گریبان باشند، بی‌تردید وابستگی به انرژی برای کشورهای صنعتی به‌خصوص ایالات‌متحده آمریکا به یک تهدید تبدیل خواهد شد. این تهدید دو بار درگذشته اتفاق افتاده و وابستگی آمریکا به نفت وارداتی باعث شوک شدید نفتی به اقتصاد این کشور شده است. ابتدا با وقوع جنگ اعراب و رژیم صهیونیستی در 1973 که به علت پشتیبانی آمریکا از رژیم صهیونیستی این کشور با تحریم نفتی اعراب مواجه شد. در سال 1979 با وقوع انقلاب اسلامی ایران و کاهش عرضه نفت در طی سال‌های 79-1978 آمریکا با مشکل جدی واردات نفت مواجه شد. در دهه اول قرن 21 نیز آمریکا با کمبود شدید انرژی مواجه شد و به همین علت وابستگی آن به بالاترین حد خود در طول تاریخ این کشور رسیده و این وابستگی همچنان ادامه خواهد داشت. بنا بر آنچه گفته شد، با توجه به موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپولتیک عراق، هدف‌گذاری آمریکایی‌ها برای تسلط بر این کشور، در چارچوب تفکر حاکم بر رژیم آمریکا که می‌توانست سیاست هژمونیک آمریکا را در نظام بین‌الملل در پی داشته باشد، هدف‌گذاری حساب شده­ای بوده است؛ زیرا در یک تحلیل ساده، جهان در قرن 21، گریزی از انرژی فسیلی ندارد و یافتن جایگزین برای این انرژی به این زودی‌ها امکان‌پذیر نیست، اما آنچه آمریکایی‌ها نتوانستند در طرح خاورمیانه‌ای خود عمق آن را کشف و تحلیل کنند، قدرت جمهوری اسلامی ایران همراه با توانمندی دوستان منطقه‌ای‌اش در ناکام گذاشتن سیاست سلطه‌طلبانه آمریکا در منطقه بود که برای بررسی و تحلیل آن به تحقیق دیگری نیاز است.