بسم الله الرحمن الرحیم
همه ما باور کردهایم که سعادت دنیا و آخرت ما در گرو دستورات اسلام است،اگر این مسئله را پذیرفته باشیم، اولین قدم، شناخت صحیح اسلام است؛ چون تا آن را به درستی و به دور از انحرافات نشناسیم، نمیتوانیم به هدف برسیم؛ مخصوصا اینکه از صدر اسلام، افراد متعددی درباره اسلام با هم اختلافاتی داشتهاند و همین اختلافات نشان میدهد که برخی در شناخت اسلام اشتباه کردهاند.
نمیتوان همه گرایشهای باطل را حذف کرده و از بین برد، اصلا آفرینش عالم نیز به گونهای است که افراد بتوانند در بین راههای مختلف، راه صحیح را با اختیار خود انتخاب کنند و آزمایش شوند.حتی در ادیان قطعی الهی اختلافات متعدد وجود داشته است. تنها دینی که معجزه آن باقی بوده و تحریفی در اصل کتاب آن صورت نگرفته است، دین اسلام است؛ در کنار آن نیز پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین(ع) که خطایی در رفتارشان نیست، برای ما معرفی شدهاند که اگر رفتاری از آنها برای ما ثابت شد، در حکم فرمایش خداوند است؛ لذا وجود ائمه در کنار قرآن، نعمت دیگر خداوند است که رفتار و گفتارشان برای ما حجت است. این از افتخارات تشیع است و هیچ دین و مذهب دیگری چنین چیزی ندارد.
اسلام؛ گنج ابدی بشریت
اگر واقعا پذیرفتهایم که راه سعادت دنیا و آخرت، تنها اسلام است، جای این پرسش وجود دارد که آیا واقعا متناسب با اهمیت آن، با آن رفتار کردهایم؟ به عنوان مثال اگر یک نقشه گنج بیحساب را داشته باشیم، با آن چگونه رفتار میکنیم؟ آیا دائم از آن مراقبت نمیکنیم و نمیخواهیم به وسیله آن به سود کلان دست یابیم؟ البته این گنج، هرچه هم باشد، نهایتا در همین دنیا، قابل استفاده خواهد بود، اما اگر گنج ارزشمندی باشد که نتیجهای ابدی و بی نهایت داشته باشد، ارزش آن چگونه خواهد بود؟ آیا رواست که نقشه گنج ابدی یعنی اسلام را کنار گذاشت و سراغ کارهای دیگر رفت؟
متأسفانه از همان صدر اسلام، نسبت به این گنج عظیم بیتوجهی شد،در همان اوایل، عدهای بحث در مورد قرآن را نهی کردند و از طرف دیگر برخی هم فقط ظواهر قرآن را حجت دانستند و نه غیر آن را؛ حال آنکه خود قرآن دستور داده بود که هر چه پیامبرگفت باید بپذیرید.
قرنها مفسران واقعی قرآن یعنی ائمه(ع) دارای محدودیتهایی بودند و نمیتوانستند آزادانه مفاهیم و معارف را بیان کنند، همین امر سبب شد تا شناخت معارف و حقایق ناب اسلام دشوار شود، در این شرایط زحماتهای زیادی کشیده شد تا اسلام ناب برای طالبان حقیقت باقی بماند.
امروز ما سرسفرهای نشستهایم که حدود 1400 سال، برای آن زحمت کشیده شده است. بخشی از آن را خدا ضمانت کرده که به دست ما برسد و معانی و مفاهیم و تفسیرش هم به دست علما و بزرگانی صورت گرفت که سختیهای زیادی کشیدند و بسیاری از آنها نیز به شهادت رسیدند. امروز ما به سادگی بر سر این سفره نشستهایم؛ آیا انصاف است که حتی به خودمان زحمت ندهیم که ببینیم در این سفره چه وجود دارد و چگونه قابل استفاده است؟ باید اعتراف کنیم که متأسفانه کمابیش، همه ما در این زمینه کوتاهی کردهایم.
انقلاب اسلامی، معجزه قرن
بعد از 1400 سال از صدر اسلام، خداوند متعال، با انقلاب اسلامی، معجزه دوبارهای را به جهانیان نشان داد. اگر هشتاد سال پیش را درک کرده بودید و فضای دینی آن زمان را لمس کرده بودید، بهتر «معجزه بودن» انقلاب اسلامی را باور میکردید.
شرایطی وجود داشت که خانمهای متدین، در ماه یک مرتبه- آن هم برای حمام واجب - از منزل بیرون میرفتند؛ کلاه نمدی بر سر میگذاشتند و لباس گشادی میپوشیدند و در بین راه هم میترسیدند مأموران آنها را بگیرند که چرا حجاب دارند! حتی تا نزدیکیهای زمان انقلاب، حضور دختر با حجاب در دانشگاه بیمعنا بود؛ در بسیاری از خیابانها، مشروب فروشیها بیش از مغازههای مواد غذایی بود! اما غالب مساجد خلوت بودند که نهایتا چند پیرمرد میتوانستند در آن نماز بخوانند. کسی امیدی نداشت که اسلام در چنین جامعهای زنده شود.نیمه شب به خانه امام(ره) ریختند و او را بردند و حتی به کسی نگفتند که چرا و کجا میبرند!! تا مدتی کسی نمیدانست ایشان کجاست و بعد از آن نیز مدتی محصور بوده و کسی حق ملاقات با ایشان را نداشت؛ بعد هم که به ترکیه و نجف تبعید شدند. حدود پانزده سال گذشت و روز به روز نیز دستگاههای امنیتی و ساواک با روشهای پیشرفتهتر بر مردم مسلط میشدند.
اما خداوند متعال از لطف خودش کسی که زندگی بسیار سادهای داشت را چنان عزت بخشید که رئیسجمهور آمریکا نیز موقع سخنرانی وی، برنامهاش را قطع میکرد تا ترجمه سخنانش را گوش کند و البته تا امروز هم که 40 سال از آن تاریخ میگذرد، سیاستمداران کارکشته غرب، به دنبال آماده کردن طرحی هستند که این نظام اسلامی را که یک روحانی در رأس آن قرار دارد از بین ببرند، اما ناتوانند.
خداوند یک کشور قدرتمند و امن با سفرهای غنی برای شما گسترانیده است تا شما را بیازماید. قدرتها و سلطنتها عوض میشوند تا افراد آزمایش شوند؛ چرا که اصلا آفرینش عالم به گونهای است که انسان، باید خودش با انتخاب خود، مسیرش را انتخاب کند.
نعمتی که امروز نصیب ما شده، در طول تاریخ بشریت کمنظیر است؛ در زمان هیچ پیامبری، شرایطی که امروز برای تکامل، تعالی و ترقی انسانی و تقرب به خدا فراهم شده است، وجود نداشت.
یکی از نعمتهای خداوند برای ما، رهبری است که در طول تاریخ زندگیاش، نمیتوان نقطه تاریکی یافت و یا اثبات کرد که ایشان در مسئلهای اشتباه کرده باشد! اگر دشمنان یک نقطه ضعف پیدا کرده بودند، صدها بار بزرگنمایی کرده و تبلیغ میکردند!
امروز شخصیتهای اول دنیا میگویند تا چنین رهبری دارید، شکست نمیخورید، آیا این نعمت، شکر ندارد؟! در دنیایی که رئیسجمهور پیشرفتهترین کشورها، مورد عار و ننگ مردم است و مفاسدش عیان است، نعمت وجود چنین رهبری، نعمتی بس بزرگ است.
شناخت و انگیزه، دو عامل رشد انسان
عنصر اصلی رشد انسان در شناخت و انگیزه است. شناخت اسلام با دو رکن قرآن و عترت، مربوط به مقوله شناخت است؛ البته اگرچه شناخت، لازم است، اما کافی نیست؛ در کنار آن باید انگیزه عمل نیز وجود داشته باشد.
فرمایشات رهبر معظم انقلاب بهترین راه برای اجرای کلیات دین است. حداقل چهل سال تجربه تأیید میکند که راهی که ایشان نشان میدهد، همان راه صحیح است. از همین امروز بنا بگذاریم تا اسلام و فرمایشات ایشان را یاد بگیریم و آنچه را یادگرفتیم، عمل کنیم.
توسل و گدایی در خانه اهل بیت(ع)یکی از نعمتهایی است که شیعیان از آن برخوردارند، اگر کسی صادقانه از اهلبیت بخواهد تا نعمتهایی که خداوند داده پایدار بماند و بتواند وظیفهاش را در قبال آن انجام دهد، قطعا اهل بیت نیز به او عنایت خواهند کرد.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی(دام ظله) در دیدار با شرکت کنندگان در دوره آموزشی خط امام(ره) از استان آذربایجان شرقی؛
قم؛ 26 / 4 / 1398 .