پرسش:در میان واژهها و کلمات قرآنی آیا مترادف وجود دارد؟ اگر پاسخ منفی است در این صورت چه تفاوتها و وجوه تمایزی میان قسط و عدل وجود دارد؟
پاسخ: الف) دیدگاه زبان شناسان
ادبا و زبانشناسان غالباً وجود الفاظ مترادف را در زبانها حتی زبان عربی قبول دارند، که از میان آنها میتوان سیبویه، اصمعی، فیروزآبادی و... را نام برد. استدلال آنان این است که اقوام و قبایل مختلف برای یک معنا ممکن است الفاظ متعددی وضع کرده باشند. برای مثال برای عسل 80 لفظ و اسم، یا برای شمشیر 50 اسم وجود دارد. در این رابطه علمای اصول نیز الفاظ مترادف را قبول دارند.
در نقطه مقابل این دیدگاه برخی زبانشناسان وجود الفاظ مترادف را در زبان عربی قبول ندارند که مشهورترین آنان «ابوهلال عسکری» مؤلف کتاب «الفروق اللغویه» است، و فرد دیگری به نام «نورالدین جزایری» که کتاب «فروق اللغات» و کتاب ادغامی دیگری بنام «معجم الفروق اللغویه» را نوشته است.
ب) دیدگاه مفسران
غالب مفسران معتقدند اگر وجود کلمات مترادف را در زبان عربی هم بپذیریم، با این حال در آیات قرآن الفاظ و کلمات مترادف بکار نرفته است، و هر لفظی معنای خاص خود را دارد. از جمله این افراد راغب اصفهانی است که در مفردات خود این نظریه را آورده است. در نقطه مقابل برخی مانند: بدرالدین زرکشی و سیوطی عطف دو کلمه مترادف یا متقارب را به یکدیگر به قصد تأکید، نه تنها جایز بلکه آن را از وجوه بلاغت قرآن دانستهاند و برای آن مثالهای متعددی از قرآن هم آوردهاند. مانند: 1- «انما اشکو بثی و حزنی الی الله» من غم و اندوهم را تنها به خدا میگویم (و شکایت نزد او میبرم) (یوسف- 86) 2- «لاتخاف درکا و لا تخشی» نه از تعقیب (فرعونیان) خواهی ترسید و
نه از غرق شدن در دریا (طه- 77)
ج) وجوه اختلاف میان قسط و عدل
1- تعریف قسط
این کلمه از آن جهت که در بردارنده مفهوم اعتدال و حفظ از انحراف و افراط و تفریط است با مفهوم عدل هم معنا میباشد، اما یکی از تفاوتهایش با عدل آن است که قسط جنبه تطبیق مفهوم عدالت و اجرای آن در مصادیق و مواردش را دارد، و وقتی عدل بخواهد
تحقق و بروز و ظهور داشته باشد، از آن به قسط تعبیر میشود. «فاصلحوا بینهما بالعدل واقسطو» (حجرات- 9) (معجمالفروق اللغویه، ابیهلال عسکری، ص 428)
ادامه دارد