میرفتیم برای شناسایی؛ در منطقهای که معروف به «دبّ حردان» است؛ دب حردان در غرب اهواز واقع است. ما این دفعه از طرف شمال میخواستیم برویم، از جادهای که طرف سوسنگرد میرود ، از وسط جاده یک راهی بود آمدیم آنجا و بچهها در آنجا، مواضع خمپاره مستقر کرده بودند و ما هم داشتیم میآمدیم برویم طرف دب حردان، شناسایی کنیم ببینیم دشمن کجاهاست، چه جوری است. چون مهم بود، خود دکتر چمران متقبل شده بود که این شناسایی را انجام بدهد، من هم بودم، یک عده هم از بچهها بودند.
آمدیم به یک نقطهای رسیدیم، بچهها تقسیم شدند به چند قسمت که بروند از طرفهای چپ و راست و روبرو شناسایی کنند. آن عدهای که روبرو رفته بودند با دستپاچگی آمدند و گفتند چند تا نفربر عراقی آمده اینجا و حالا یا برای شناسایی آمدند یا اینکه ماها را دیدهاند و آمدهاند که ما را بگیرند که احتمال اسارت و این چیزها بود. دکتر دید که اینها آرپیجی ندارند. چند تا آرپیجیدار را فرستاد، بعدهم خودش نتوانست آرام بگیرد، گفت من هم میروم. من هم میخواستم بروم نگذاشت، گفت نه شما نیا، هر چه اصرار کردم نگذاشت بروم، گفت شما همین جا باشید تا ما برگردیم. البته میشنیدیم صدای نفربر را، اینجور خیال میکنم که خیلی دور نبود، چند صد متری مثلاً فاصله داشت. دکتر و اینها رفتند، ما هم نشستیم با چند تا از بچهها، البته ما هم آرپیجیزن داشتیم و سلاح انفرادی هم داشتیم؛ ژ۳ و کلاشینکف.
نشسته بودیم منتظر که ببینیم اگر آنها احتیاج به کمک داشتند برویم جلو، اگر هم برگشتند که برگردیم عقب. در همین حین دیدیم که دور و بر ما را دارند با توپخانه میکوبند. اتفاقاً زیر یک درختی نشسته بودیم، چون هوا هم گرم بود زیر یک درختی نشسته بودیم که سایه باشد، داشتند همان درخت را که خودش یک گرایی محسوب میشد، یک نشانی محسوب میشد، آنجا را داشتند میکوبیدند. ما یک قدری دراز کشیدیم و خودمان را محافظت میکردیم، بعد دیدیم نه اینجا را سخت دارند میکوبند، گفتیم برویم آنطرفتر یک خرده، ببینیم چه میشود باز هم میکوبند یا نه. بنا کردیم با حالت خنده به سرعت خودمان را کشیدیم عقب، در همین حین البته چند تا توپ زدند که ما خوابیدیم. من دقیقاً یادم است واقعاً لطف خدابود که اینها به ما اصابت نمیکرد. همینطورکه درازکشیده بودیم اطراف ما این ترکشهای خمپاره میخورد زمین؛ حتی یک جوی آبی نزدیکمان بود، میریخت توی آب؛ تِک تِک تِک همچین پشت سر هم میریخت توی آب، داغ بود، جسم آهن داغی که در آب بخورد یک صدایی میکند. یک مقداری که عقب رفتیم دیدیم همان نقطهای که ما نشسته بودیم - که درخت بود و اینها - همان نقطه را، دقیقاً همان نقطه را زدند که اگر ما آنجا بودیم این گلوله توپ میخورد وسط جمع مثلاً شش، هفت نفری ما و لابد یک چند تا شهید داشتیم. غرض سعادت شهادت نداشتیم یا سعادت زنده ماندن داشتیم.
* بیانات رهبر انقلاب در تاریخ 1360/10/16
ه
منوی اصلی
ورود اعضا
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: | 9,206 |
---|---|
بازدید دیروز: | 14,092 |
بازدید هفته: | 56,587 |
بازدید ماه: | 191,216 |
بازدید کل: | 25,801,604 |
افراد آنلاین: | 7 |
اوقات شرعی
اوقات شرعی به وقت زنجان
05:21 | اذان صبح: |
---|---|
06:50 | طلوع خورشید: |
13:17 | اذان ظهر: |
19:44 | غروب خورشید: |
20:04 | اذان مغرب: |
تقویم و تاریخ
پنجشنبه ، ۲۱ فروردین ۱٤۰٤
Thursday , 10 April 2025
الخميس ، ۱۲ شوّال ۱٤٤۶
فروردین 1404 | ||||||
---|---|---|---|---|---|---|
ج | پ | چ | س | د | ی | ش |
1 | ||||||
8 | 7 | 6 | 5 | 4 | 3 | 2 |
15 | 14 | 13 | 12 | 11 | 10 | 9 |
22 | 21 | 20 | 19 | 18 | 17 | 16 |
29 | 28 | 27 | 26 | 25 | 24 | 23 |
31 | 30 |
آخرین اخبار
اسداللهی: با ورود به عرصههای پزشکی، کشتیسازی، نفتی، فولاد و خودروسازی نیازهای راهبردی داخلی را مرتفع نمودهایم ۱۴۰۴/۰۱/۱۹ ۰٤/۰۱/۲۰
(66 بازدید)
(66 بازدید)
محمدجواد لاریجانی: هر خبر ولو کوچک از جنایات رژیم صهیونیستی باید بلافاصله به چندین زبان منتشر شود ۱۴۰۴/۰۱/۱۹ ۰٤/۰۱/۲۰
(55 بازدید)
(55 بازدید)
دستورات رئیس قوه قضائیه برای کمک دستگاه قضا به تسهیل و تسریع «سرمایهگذاری برای تولید» ۱۴۰۴/۰۱/۱۸ ۰٤/۰۱/۱۹
(53 بازدید)
(53 بازدید)
۳/۸۱ - با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) : سعادت شهادت نداشتیم ۱۳۹۸/۰۸/۲۵
با خورشید انقلاب (خاطراتی از رهبر معظم انقلاب) :
سعادت شهادت نداشتیم