۴۲۹ - خلیل منصوری : ویژگیهای جریان نفوذ از دیدگاه قرآن- بخش اول ۱۳۹۸/۰۹/۰۶
* خلیل منصوری
در مطلب پیش رو ویژگیها، شاخصهها و اقدامات تخریبی جریان نفوذ و نفاق بر اساس آیات قرآن واکاوی شده است که نخستین بخش آن از نظر خوانندگان عزیز میگذرد.
***
جریان نفوذ در یک نظام سیاسی، جریانی به ظاهر داخلی، ولی در فکر و عمل، جریانی خارجی است؛ زیرا در مقاصد همان چیزهایی را مد نظر قرار میدهد و تحقق میبخشد که جریان خارجی و بیگانه در صدد تحقق آنها است. جریان نفوذ به سبب آنکه آگاهانه، عالمانه و عامدانه با راهبردها، سیاستها و برنامههای خاص خویش در ساختار، بدنه قدرت سیاسی، دولت و حکومت نفوذ میکند، جریانی بسیار خطرناک و مخرب است؛ زیرا فریبکاری و نفاق جریان نفوذ، همانند پوششی عمل میکند تا نفوذیها را از هر گونه شناساسی و آسیب و خطری دور سازد و در همان حال به سبب اعتماد نظام سیاسی و امت و بسنده کردن مردم و دولت به ظاهر حال آنها و رفتار به ظاهر «کاتولیکتر از پاپ» نشان دادن، با فراغت بال اهداف و مقاصد بیگانگان را تحقق میبخشند؛ همچنین در هر خطایی، زبانشان درازتر و ادعایشان بیشتر و اعتراضشان به نابسامانیها و عدم کارآیی نظام سیاسی و عدم تحقق اهداف مشروعیت بخش نظام، شدیدتر از دیگران است؛ زیرا اینگونه، میتوانند فرار به جلو داشته و با پیشتازی و جلوداری و «دزد دزد کردن»، دیگران را متهم و خودشان را از هر گونه فساد و ناکارآمدی مبرا و پاک سازند و انگشت اتهام را از خود دور ساخته و حلقه امنیتی و صیانتی به دور خویش بکشند تا بتوانند در هر شرایطی بقای خویش را تضمین کنند و به اقدامات تخریبی خویش با امنیت کامل ادامه دهند.
از نظر قرآن، جریان نفوذ که بخشی از جریان بزرگ نفاق در امت اسلام است، همانند اصل خودش یعنی جریان نفاق، بسیار خطرناک و فتنهگری آن موجب مشروعیتزدایی از نظام اسلامی و فقدان کارایی و از دست رفتن فرصتها بلکه انسجام امت و فروپاشی نظام اسلامی و دینزدایی از امت و هدفزدایی و انگیزهزدایی از آنان است. شکی نیست که فتنهگری و ایجاد آشوب در لوای آمیختگی حق و باطل و ایجاد شبهات در فکر و عمل، بدتر از قتل است؛ زیرا اگر قتل موجب حذف فیزیکی افراد است؛ ولی فتنه موجب حذف اعتقاد و باورها و تاثیرگذاری منفی در قلوب و اذهان است به طوری که حیات معنوی و اخروی گرفتاران فتنه را به خطر میافکند؛ در حالی که حذف فیزیکی هرگز موجب تباهی حیات معنوی افراد مقتول نمیشود.
پس اگر اقدامات نظامی کافران و مشرکان موجب حذف مسلمانان و مومنان و قتل ایشان میشود؛ ولی هرگز اذهان و قلوب آنان از ایمان خالی نمیشود، بلکه موجب ورود مقتولان به عنوان شهیدان به بهشت و لقاءالله میگردد؛ در حالی که اقدامات تخریبی جریان نفاق و نفوذ، موجب دینزدایی و از دست رفتن ایمان مردمان شده و حیات معنوی و حیات طیبه اخروی آنان را تهدید بلکه نابود میکند. از همین رو احیای قلوب افراد با انوار ایمانی به معنای حیات حقیقی است، در حالی که قتل مومنان و مسلمانان هرگز به معنای نابودی حیات حقیقی و اخروی آنان نیست. بر همین اساس، فتنهگری جریان نفوذ و نفاق بدتر از اقدام کافران در قتل مسلمانان معرفی شده (بقره، آیه ۲۱۷) و خدا جریان نفوذ و نفاق را به مرتبه «الدرک الاسفل من النار» که پستترین درکات دوزخ است، وعید میدهد و آنان را تهدید میکند. (نساء، آیه ۱۴۵)
بخش بزرگی از آیات قرآن به جریان نفوذ و نفاق اختصاص یافته است؛ زیرا خطر آنها به نظام اسلامی و امت اسلام نزدیکتر و بزرگتر و خطرناکتر است؛ به طوری که دفع جریان نفوذ و نفاق به عنوان یک اولویت تعریف شده است؛ البته هرگز این دفع به معنای حذف فیزیکی افراد متهم این جریان نیست، بلکه به معنای شناسایی و مهار و مدیریت آنان و در برخی از موارد طرد اجتماعی است.
از نظر قرآن مهمترین اقدامات تخریبی جریان نفوذ و نفاق ویژگیهای آنان عبارت است از:
1- جاسوسی: جاسوسی رفتاری نهانی غیر قابل شناسایی برای بیگانگان است. در بیشتر موارد، جاسوس، اطلاعات خاص امنیتی و نظامی را در اختیار بیگانگان میگذارد، اما این بدان معنا نیست که جاسوس، تنها در حیطه کسب اطلاعات و اطلاعرسانی به بیگانگان و دشمنان کار میکند یا کار اطلاعاتی او محدود به دایره خاصی باشد، بلکه ممکن است شامل هر گونه اطلاعاتی باشد که بیگانگان برای مقاصد خویش از آن بهره میگیرند. از اینرو برخی از افراد جریان نفوذ و نفاق حتی اطلاعات شخصی و حریم خصوصی مسلمانان و مومنان را در اختیار بیگانگان قرار میدادند تا آنان با تحلیل و تبیین خویش، توصیههای تخریبی علیه امت اسلام و نظام اسلامی داشته باشند. در این راستا خدا به مومنان و مسلمانان هشدار میدهد تا خواسته و ناخواسته به یک عامل جاسوسی و اطلاعاتی دشمن تبدیل نشوند و اطلاعاتی از وضعیت خانواده و حریمهای خصوصی و شخصی در اختیار بیگانگان قرار ندهند؛ زیرا بیگانگان از هیچ توطئه و فسادی درباره امت اسلام کوتاهی نمیکنند و از شدت گرفتاری و رنج و زیانی که به امت اسلام از هر طریق میرسد خوشحال میشوند و دوست دارند که امت اسلام در شرایط بحران و ناامنی در هر عرصه و ساحتی گرفتار باشد. سینههای دشمنان و بیگانگان از کینه و نفرت آکنده است و آن را نهان میدارند و به ظاهر به عنوان طرفداری از وضعیت مثلا مردم نشانههایی از دوستی را بیان میدارند، ولی در باطن نفرت خویش را نهان میکنند و از بدبختی امت خوشحال هستند. (آل عمران، آیه ۱۱۸) به عنوان نمونه ممکن است از وضعیت زنان یا فقر یا کودکآزاری و دیگر حقوق انسانی طرفداری کنند، ولی در باطن اصلا دوست دارند که امت اسلام گرفتار این امور باشد و اگر اطلاعاتی را در این زمینه کسب میکنند برای فتنهگری و توطئه و بهرهبرداری برای مقاصد شوم خویش است. (همان) ممکن است شما به حکم محبت فطری خویش به هر موجودی از جمله انسانهای دیگر، محبتی را به طور واقعی ابراز کنید، ولی آنان هرگز محبتی را نسبت به شما ندارند؛ زیرا کفر بیگانگان و مشرکان، آنان را از فطرت دور ساخته است و آنچه از محبت نشان میدهند، چیزی جز دروغ نیست. بنابراین نباید به لبخند و محبت ظاهری آنها هنگام ملاقات و دیدارهای رسمی و غیر رسمی بسنده کرد؛ زیرا اینان دور از چشم شما از موفقیتهای شما چنان ناراحت میشوند که از غیظ و خشم زیاد ممکن است دق کنند و بمیرند؛ اما از ناکامیهای امت خوشحال میشوند. (آل عمران، آیات ۱۱۸ تا ۱۲۰) در این میان جاسوسان حرفهای چون جریان نفوذ و نفاق، بیش از مسلمانان سادهلوح در خدمت دشمن خواهند بود؛ زیرا امت ممکن است نادانسته رفتاری داشته و اطلاعاتی را به بیگانگان بدهد که موجب بهرهبرداری آنان در توطئه و فتنه و فسادگری شود؛ اما جریان نفوذ و نفاق عالمانه و عامدانه در خدمت دشمنان و بیگانگان هستند؛ زیرا از نظر قرآن اینان بخشی از همانها هستند و نباید تابعیت ظاهری آنان به اسلام و امت و دولت اسلامی موجب شود که انسان گمان کند که اینان از خودیها هستند، بلکه آنان از غیر خودیها هستند و وقتی شرایط آماده باشد به سرعت به دامن بیگانگان میروند و دشمنی خویش و تابعیت بیگانگان را آشکار و علنی میپذیرند. (مائده، آیات ۴۱ و ۴۲؛ توبه، آیه ۴۷)
2- تحریفگری: از دیگر اقدامات تخریبی جریان نفوذ و نفاق در نظام اسلامی و امت اسلام، تحریفگری به نفع بیگانگان و مقاصد آنان است. این تحریف میتواند ظاهری و معنوی باشد. آنان در بیشتر موارد تلاش میکنند تا از تحریف لفظی و ظاهری دوری ورزند؛ زیرا اینگونه تحریفگری چهره واقعی آنان را رسوا میکند؛ از این رو، بیشتر دنبال تحریف معنوی میروند و معنای حقیقی چیزی و مطلبی را تغییر میدهند و به مقلدان و مطیعان بیسواد خویش میگویند: اگر از طرف رهبر جامعه و نظام اسلامی فرمانهایی مطابق میل ما صادر شد، آن را بپذیرید و اگر مطابق میل و مقاصد ما نباشد ، آن را انکار کنید و نپذیرید. (مائده، آیه ۴۱) رسانهها و بوقهای تبلیغاتی جریان نفوذ و نفاق هر مطلب و حکم و فرمان رهبری را که مطابق میل آنان باشد، برجسته سازی میکنند و هر حکم و فرمانی که مطابق میلشان نباشد، از کنارش بیهیچ واکنشی رد میشوند و یا آن را تحریف میکنند و با حذف قبل و بعد، بخشی را منتشر و برجسته میکنند که حقیقت در آن گم میشود. فریبکاری رسانهای و تغییر و تحریف حقایق و فرمان رهبر جامعه از مهمترین شگردهای جریان نفوذ و نفاق است که در چارچوب «نومن ببعض و نکفر ببعض» عملیاتی میشود؛ زیرا رفتار گزینشی میتواند مقاصد آنان را برآورده سازد و مقاصد و اهداف رهبری را نهان و امکان تاثیرگذاری را کاهش یا معدوم کند.
3- حرامخواری: جریان نفوذ و نفاق، از کافرین بدتر هستند. از همین رو، حتی از اصول اخلاق جهانی نیز بیبهرهاند و تنها زندگی دنیوی برای آنان اصالت دارد و به هر شکل و شیوهای تلاش میکنند بهترین زندگی دنیوی را برای خویش بسازند و به سعادت ظاهری و آرامش و آسایش کامل دست یابند؛ آرامشی که آن را در سایه آسایش و رفاه مادی میجویند. بر همین اساس است که سبک زندگی خویش را سامان میدهند و اصولا جز برای خود ارزشی حیاتی قائل نیستند و تلاش میکنند تا بهترین زندگی را داشته باشند. بنابراین، حرامخواری امری طبیعی است و تلاش میکنند هر جوری شده مالی را به دست آورند و زندگی را سامان دهند. اختلاس و رشوه خواری و دیگر انواع حرام خواری در سبک زندگی آنان طبیعی است و اگر خلاف آن از آنان رویت شود، باید در عقل معاششان شک کرد. خدا در قرآن میفرماید که جریان نفوذ و نفاق هر کاری میکنند برای تامین معاش دنیوی خودشان است و حرام خواری جزیی از همین فلسفه و سبک زندگی آنان است. (مائده، آیه ۴۲)
4- حکمیتخواهی: جریان نفوذ و نفاق، به ظاهر اهل اسلام و ایمان هستند و حتی میتوان گفت که در ظاهرسازی و تظاهر استاد هستند به گونهای که خود را «کاتولیکتر از پاپ» و مومنتر از حتی پیامبر(ص) نشان میدهند و حتی ممکن است به برخی از رفتارهای رهبران از جمله پیامبر(ص) اعتراض کنند و آن را دور از شأن و شئون پیامبری بدانند و از وی بخواهند رفتارش را برای نمایش اسلام و ایمان تغییر دهد و مثلا سختگیری بیشتری داشته باشد. اینان با چنین رویه و روحیهای در اجتماع ظاهر میشوند وبرای اینکه خود را اهل ایمان و اسلام نشان دهند، در کاری به سراغ پیامبر(ص) و رهبری میروند تا به ظاهر ایشان را داور خویش قرار دهند و از وی در هر موضوعی حتی شخصی مانند حضور یا عدم حضور در انتخابات حکم بخواهند و یا در مرافعات حکمیت نماید. (مائده، آیه ۴۲) بنابراین، نظام اسلامی و امت میبایست مراقب و مواظب باشند که در دام این حیله و مکر جریان نفوذ و نقاق نیفتند و فریب آنان را نخورند، بلکه با توجه به شرایط در این امور وارد شوند و اگر خواست حکمیت کند یا نکند. (همان) به هر حال، حکمیت و حکمخواهی جریان نفوذ و نفاق برای تظاهر است.(همان)
5- تهدیدگری: از دیگر اقدامات جریان نفوذ و نفاق آن است که برای دستیابی به اهداف و مقاصد نامشروع و خلاف مصالح امت و نظام اسلامی، از حربه تهدید استفاده میکنند. بر همین اساس، هر گاه بخواهند با بهرهگیری از روش چانهزنی و فشار، مقاصد خویش را تحقق میبخشند. گاه میگویند چانهزنی از بالا و فشار از پایین یعنی در سطح حکومتی چانهزنی میکنیم تا مقاصد ما تحقق یابد و درهمان حال از سطح اقشار امت و اجتماع به نظام اسلامی فشار میآوریم تا بتوانیم در عرصه سیاسی اهداف خویش را آسانتر تحقق بخشیم. البته در شرایطی با تهدید نظام اسلامی به ایجاد نا امنی و آشوب اجتماعی، کاری میکنند تا اهداف آنان تحقق یابد و کسی مانع مقاصد شوم و پلید آنان نشود. اما خدا در قرآن میفرماید نباید رهبری و پیامبر(ص) گول این رویه آنها را بخورد و با آنان همراه و همگام شود؛ زیرا اینان نمیتوانند تهدیدات ضدامنیتی خویش را اجرایی کنند و آسیبی به نظام اسلامی و امت برسانند. (مائده، آیه ۴۲) بر نظام اسلامی است که در همه حال حق و حقوق همگان حتی همین جریانهایی نفوذ و نفاق را رعایت کند و بر اساس «قوامین بالقسط» که اساس و پایه نظام سیاسی است، قسط را اجرایی کند و سهم هر کسی را بر اساس عدالت الهی به آنان بدهد؛ زیرا تنها در سایه اجرا و تحقق قسط به شکل کامل است که هر کسی به حق و حقوق خویش به شکل ملموس و محسوس میرسد و کسی نمیتواند در چنین شرایطی توطئه و فتنهای را بر پا کند.(همان)
6- قسطخوری: از مهمترین اهداف نظام اسلامی و امت اسلام به عنوان فلسفه دینداری و نظامسازی، قیام به قسط و تحقق کامل آن در همه ابعاد و اقشار اجتماع بلکه محیط زیست انسانی است. (حدید، آیه ۲۵) بر همین اساس، نظام اسلامی که مقوم ذاتی آن را قسطخواهی و تحقق قسط در همه ابعاد تشکیل میدهد، میبایست در جایگاه «قوامین بالقسط» (مائده، آیه ۸) به گونهای عمل کند که هر کسی به سهم خویش از مواهب هستی برسد و از این جهت احساس کمبود و نقصانی نداشته باشد؛ زیرا از نظر قرآن، اصولا مسلمانی یعنی قسط خواهی و اجرای قسط کامل؛ از همین رو قاسط را در برابر اسلام قرار میدهد و در چارچوب صنعت احتباک قاسط را کافر و مقسط را مسلمان معرفی میکند. (جن، آیات ۱۵ و ۱۶) پس اگر کسی قاسط یا قسطخور باشد، کافر است؛ چنانکه مقسط یعنی تحقق بخش قسط همان مسلمان است. از نظر قرآن، جریان نفوذ و نفاق که دنبال معاش دنیوی است و آن را اصیل میداند به هر شکلی تلاش میکند تا نه تنها سهم دیگران را از مواهب ندهد، بلکه آن را با اختلاس و رشوه و دزدی و حرامخواری، جزیی از سرمایه مادی خویش قرار دهد.(مائده، آیه ۴۲) بر همین اساس، جریان نفوذ و نفاق، هر گاه حتی دنبال حکم و حکمیت به نزد رهبری نظام اسلامی میروند، دنبال قسطخوری و سهمخوری از مال دیگران هستند و نمیخواهند عدالت اجرایی شود؛ از همین رو وقتی حکم و فرمانی بر خلاف میل و مقاصد آنان صادر میشود آن را نمیپذیرند و مخالفت میورزند و هیاهو به پا میکنند و با رسانهها و تبلیغات و هوچیگری و جنگ روانی اقتدار نظام اسلامی را به چالش میکشند و با اخبار دروغین و شایعهسازی، به تخریب روحیه و روان امت میپردازند و شایعات و اخبار مخرب لرزه افکن را در اجتماع گسترش میدهند.(احزاب، آیات ۶۰ و ۶۱) این جریان نفوذ و نفاق با فرمانها و احکام و قوانین قسط مدارانه مخالفت میورزند و هرگز تن به قسط خواهی نمیدهند.(مائده، آیه ۴۲)