آثار سوء غیبت و بدگویی از دیگران
آیتالله محیالدین حائریشیرازی فرمودند: شیخ بهلول، نقل کرد در زمان رضاخان بهخاطر آنکه مورد غضب شاه بودم و مأموران در تعقیب من بودند، همسر خود را طلاق دادم؛ زیرا اگر او به زوجیت من باقی میماند ممکن بود مورد تعرض دستگاه قرار بگیرد. حتی پس از آنکه او را طلاق دادم و عده او تمام شد وسیله ازدواج مجدد را برای او فراهم آوردم تا هیچ ناراحتی و خطری از ناحیه من متوجه او نشود. مدتی گذشت این زن مرد. من در خواب سه نفر زن را دیدم که نزد من آمدند. از آنها پرسیدم شما کیستید؟یکی از آنها گفت: من عمه پدر تو هستم، و دو نفر دیگر هم از خویشان به شمار میآمدند. به هر صورت آنان به من گفتند: حضرت زهرا(س) ما را فرستاده است تا این مطلب را به شما برسانیم که وقتی زن شما از دنیا رفت ملائکه عذاب قصد عذاب او را داشتند ولی حضرت زهرا(س) دستور فرموده است فعلا دست از عذاب او بردارید. علت عذاب غیبتهایی بود که او از بعضی از مردم کرده بود و دلیل دستور توقف عذاب از سوی حضرت زهرا(س) نیز برای آن است که شاید از غیبتشدگان رضایتخواهی شود و آنان نیز رضایت دهند. شیخ بهلول گفت: من پس از بیدار شدن از خواب فوراً خود را به محل سکونت آن زن رسانیده و به منبر رفتم، بالای منبر به مردم گفتم: شخصی از اهل این محل از دنیا رفته و غیبت بعضی از مردم را کرده است از تقصیر او بگذرید و او را عفو کنید تا از عذاب اخروی نجات یابد و به دیگران هم که در جلسه حاضر نیستند بگویید تا از تقصیر او بگذرند. بعد از مدتی همسر سابقم را خود در خواب دیدم که رو به من کرده و گفت: فلانی راحت شدم.
* نشریه اخلاقی- تربیتی موعظه خوبان، شماره 43، فروردین ماه 93.