۴۵۴ - سید ابوالحسن موسوی طباطبایی:به مناسبت زادروز پیامبر کربلا زینب کبری سلاماللهعلیها - ۱۳۹۸/۱۰/۱۰
به مناسبت زادروز پیامبر کربلا زینب کبری سلاماللهعلیها -
لبخندی در ترنم باران چشمها
۱۳۹۸/۱۰/۱۰
سخن گفتن از اهل بیت علیهمالسلام دشوار و در عین حال مطبوع و لذتبخش است. دشوار است چرا که آنها اولیای الهی و برگزیدگان خاص خداوند هستند. درگاهشان محضر ملائک و جایگاهشان رفیع و بلندمرتبه است. آنان امین وحی الهی، حافظان اسرار حق، جانشینان خدا در زمین، ولیِ نعمت خلایق و محور و سرچشمه حقایقاند.
و مطبوع است زیرا آنان جامع تمام صفات متعالی و در بردارنده همه کمالاتند. محبوب خدا و صاحب آبرو در پیشگاه حق، دستگیر گرفتاران و بیچارگان و محل امید بیپناهان هستند. بردن نامشان عبادت و یادشان دورکننده غفلت است. محبتشان عامل نجات و دوستیشان باعث رستگاری است.
با این وجود، از میان خاندان پیامبر اکرم(ص)، زینب کبری علیها سلام به جهت بار سنگین رسالتی که در تبلیغ پیام عاشورا بر عهده داشت و مصیبتهای فوق طاقت بشری که در این راه دید، از ویژگیها و امتیازاتی خاص برخوردار است که همین ویژگیها عشق و تعصبی کمنظیر در شیعیان، نسبت به آن بانو ایجاد کرده است و چنانچه در محافل دوستان اهل بیت، سخن از عقیله بنیهاشم به میان آید، چشمه جوشانِ عواطف لبریز شده و فَیَضان آن، جمع دلدادگان را آشفتهحال میکند. گویی ملت عاشورایی ما همواره با محبت این بانوی بزرگوار زیسته و با اندوه مصیبتهای او روزگار را سپری کرده است.
آن بانو تحت نظارت مستقیم پنج معصوم رشد و پرورش یافت و روح و جسمش مربیانی همچون خمسه طیبه آل عبا به خود دید. این تربیت خاص و استثنایی، حضرتش را تجلیگاه مراتب والایی از مهر، ایثار، وفا، صبر، فداکاری و شجاعت نمود. به گونهای که هر گاه از عشق متقابل برادر و خواهری یاد شود، یا از عمهای مهربان و فداکار سخن به میان آید و یا صبر و شکیبایی در برابر مصیبتهای سخت و جانگداز عنوان گردد، حضرت زینب(س) مصداق بارز چنین اوصافی میباشد.
اگر در سالهای حضور داعش ملعون، جبهه عراق به عشق شش امام معصوم(ع) لبریز از مدافعان حرم بود. جبهه سوریه نیز فداییان پاکبازی داشت که تنها به عشق پاسداری از بارگاه آن بانوی والامقام و حرم حضرت رقیه علیها سلام قدم در آن دیار نهاده و عارفانه به شهادت میرسیدند و قطعه قطعه میشدند تا نگاه ناپاک حرامیان داعشی را از آن حریم ملکوتی دور سازند.
دشمنان چنانچه بار دیگر قصد داشته باشند، لاشه متعفن داعش را چون مترسکی بر پا کرده و به حریم اهل بیت در عراق و سوریه بازگردانند، فداییان آل محمد(ص) و مدافعان حرم، استوار و سرفراز فرصت این کار را به ایشان نداده و چون گذشته به دفع آن جرثومه فساد و تباهی خواهند پرداخت.
در اینجا دامنه سخن را کوتاه کرده و به بیان عبارت یکی از دانشمندان شیعی در وصف حضرت زینب(س) میپردازیم.
علامه مامقانی متوفای سال ۱۳۵۱ قمری در کتاب خود به نام تنقیح المقال که در موضوع علم رجال نوشته است درباره عقیله بنی هاشم عباراتی دارد که ضمن بیان قسمتهایی، آن را به اختصار شرح میدهیم:
- زَینَبُ وَ ما زَینَبُ وَ ما اَدراکَ ما زَینَبُ:
مامقانی به پیروی از قرآن کریم که در بیان حوادث و وقایع باعظمتی مانند شب قدر، حاقّه و قارعه، کلام خود را با سؤالی پرابهت آغاز میکند، اینچنین به معرفی آن حضرت میپردازد: «زینب! راستی زینب کیست؟ و تو(از فرط شأن و شکوه او) چه میدانی زینب کیست؟»
- هِیَ عَقیلَهًُْ بَنی هاشِم: «او عقیله بنی هاشم است».
غالبا در معنای عقیله گفته میشود که این واژه مترادف «صاحب عقل و درایت» میباشد، اما این معنا خالی از مسامحه نیست و حقیقت آن است که عقیله به معنای بانویی است که از فرط ارجمندی و کرامت کسی او را ندیده است. توضیح اینکه در آیینِ گذشتگان، هر بانویی که بیشتر صاحب مجد و اصالت بود، کمتر در منظر و مرآ دیده میشد.(برخلاف جامعه امروز) تا آنجا که کسی حق نگاه کردن به زنان شاهان و صاحبان مناصب را نداشت. اما چنانچه این زنان ناچار بودند از گذرگاههای عمومی، عبور کنند، داخل هودجی پوشیده مینشستند و مردم کوچه و بازار میبایست حتی از نگاه به هودج آنان نیز بپرهیزند. در مقابل، کنیزان و زنانی که از طبقات پایینتر جامعه بودند به راحتی در کوچه و بازار رفت و آمد میکردند و مانعی برای ارتباطشان با مردم وجود نداشت. همچنین اصطلاح «عُلیا مُخَدّره» را میتوان با عقیله قابل مقایسه دانست. یعنی بانوی والا و باکرامتی که همواره در پس پرده است. و زینب سلاماللهعلیها اینچنین بود.
آنگاه صاحب تنقیح المقال حضرت زینب(س) را در عفاف و حجاب با مادر گرامیاش میسنجد و اشاره میکند که تا واقعه جانگداز کربلا هیچ نامحرمی ایشان را ندیده بود. سپس چنین ادامه میدهد:
- وَ هِیَ فی الصَبرِ وَ الثَباتِ و قُوّهًِْ الایمانِ وَ التّقوی وَحیده: «او در صبر و شکیبایی- پایداری و ایستادگی- قدرت ایمان- و تقوا و پرهیزگاری یگانه بود».
چگونه میتوان تصور نمود که بانویی شش یا هفت برادر خود را به همراه نزدیکترین عزیزان خویش از دست داده و بدنهای قطعه قطعه آنان را بیغسل و کفن بر روی خاک مشاهده نموده است. آنگاه در ریسمان اسارت به همراه توهین و ضرب تازیانه، چهل منزل با سرهای جدا از پیکر عزیزان خود بر فراز نی در محاصره دژخیمان، شهر به شهر گشته، اما کوچکترین سخنی به نشانه عدم تسلیم به رضای پروردگار بر زبان نرانده باشد. بلکه در پاسخ ابن زیاد ملعون فریاد برآورده که «جز زیبایی ندیدم». این سخن شگرف و باعظمت حکایت از مقام بلند توحیدی و کمال انقطاع حضرتش در مقام قرب به پروردگار دارد. لذا آن حضرت را «کعبهًْ الرزایا» یعنی قبله مصیبتهای عظیم مینامند.
- وَ هِیَ فی الفَصاحَهًِْ وَ البَلاغَهًِْ کَاَنَّها تَفرَعُ عَن لِسانِ اَمیرِالمُومنین علیهالسّلام...: «اگر کسی در سخنان او بیندیشد، در زیبایی بیان و کلامش آنچنان است که گویی از زبان امیرالمومنین(ع) سخن میگوید».
سخنان حضرت زینب(س) در بازار کوفه، مجلس ابن زیاد و کاخ یزید ملعون آنچنان کوبنده، حزین، رسا و زیبا بود که تاثیرات عمیقی در تحولات بعد از واقعه عاشورا گذاشت. خطبههای آن حضرت را در زیبایی و انسجام تنها میتوان با عبارات نهجالبلاغه سنجید.
علامه مامقانی در ادامه تجلیل از مقام والای دخت امیرالمومنین(ع) به سه فضیلت منحصر به فرد دیگر آن حضرت اشاره میکند:
عصمت: باید بدانیم که اولا عصمت، منحصر در چهارده معصوم علیهمالسلام نیست و افراد دیگری از اهل بیت کرام، دارای این مقام هستند. ثانیا عصمت مراتب دارد که بالاترین مرتبه آن، متعلق به چهارده معصوم(ع) است و بزرگوارانی چون حضرت ابوالفضل، زینب کبری و حضرت علی اکبر(ع) صاحب درجاتی از عصمت هستند.
در فرازهایی از حادثه کربلا نیز میتوانیم عصمت آن حضرت را اثبات نماییم. از جمله آنکه امام سجاد علیهالسلام صریحا به عمه گرامی خود علم لدنی را نسبت داد. علمی که بیهیچ واسطه بشری از جانب خداوند افاضه میشود که لازمه این علم، داشتن عصمت است. آن حضرت به ایشان فرمود: «اَنتِ بِحَمدِاللهِ عالِمهًْ غَیرُ مُعَلَّمَه». زینب کبری(س) دارای علم منایا و بلایا و واقف به اسرار الهی بود.
علامه مامقانی برای اثبات عصمت حضرت زینب، به دو فضیلت دیگر ایشان نیز اشاره میکند:
- «حضرت سیدالشهدا در ایامی که امام سجاد بیمار بود، مقداری از وظیفه سنگین امامت را به زینب(س) واگذار نمود و پارهای از وصیتهای خود را به ایشان سفارش فرمود».
میدانیم که امام سجاد علیهالسلام برای بقای نسل امامت، در کربلا بیمار شد تا از حضور در نبرد عاشورا معاف گردد. بیماری آن حضرت بعد از واقعه عاشورا نیز ادامه داشت تا به این سبب دژخیمان، قصد جان ایشان را نکنند. در تمام مدت بیماری امام سجاد(ع)، زینب کبری به امور رسیدگی میکرد و سفارشهای برادر خود را انجام میداد. بنابراین حضرت زینب وصی حسین(ع) بود. لذا از القاب آن حضرت، نائبهالحسین(ع) یعنی جانشین و نماینده امام حسین(ع) است. هر چند در لقبی دیگر، آن حضرت به نائبه الزهرا نیز شهرت دارد.
- «حضرت زینالعباد(ع)، در بیان احکام و برخی امور دیگر به عمه خود، نیابت خاص داده بود». یعنی حضرت زینب(س) از سوی امام مامور به انجام اموری بود که لازمه این مسئولیت، داشتن ولایت و عصمت میباشد.
هر چند صفات و القاب دیگر ایشان مانند صدیقه صغری و معصومه صغری(در مقابل مام والامقام خود که صدیقه و معصومه کبری است) نیز حکایت از مقام عصمت ایشان دارد.
و سخن آخر اینکه زینب صبور، بهانه اشک و لبخند شیعه است. اشکها زمان ذکر مصیبتهای جانگداز آن بانوی ستمدیده و غمپرور جاری میشود و لبخندها هنگام توسل و اعتصام به چادر عفافش بر چهرهها نقش میبندد. آنگاه که گرهها گشوده، مشکلات آسان و حوایج روا میگردد. زیرا او قبلهًْالبرایا (قبله خلایق) و محبوبه خدای عالمیان است. زینب نه تنها زینت پدر که زینت عرش الهی است.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
با این وجود، از میان خاندان پیامبر اکرم(ص)، زینب کبری علیها سلام به جهت بار سنگین رسالتی که در تبلیغ پیام عاشورا بر عهده داشت و مصیبتهای فوق طاقت بشری که در این راه دید، از ویژگیها و امتیازاتی خاص برخوردار است که همین ویژگیها عشق و تعصبی کمنظیر در شیعیان، نسبت به آن بانو ایجاد کرده است و چنانچه در محافل دوستان اهل بیت، سخن از عقیله بنیهاشم به میان آید، چشمه جوشانِ عواطف لبریز شده و فَیَضان آن، جمع دلدادگان را آشفتهحال میکند. گویی ملت عاشورایی ما همواره با محبت این بانوی بزرگوار زیسته و با اندوه مصیبتهای او روزگار را سپری کرده است.
آن بانو تحت نظارت مستقیم پنج معصوم رشد و پرورش یافت و روح و جسمش مربیانی همچون خمسه طیبه آل عبا به خود دید. این تربیت خاص و استثنایی، حضرتش را تجلیگاه مراتب والایی از مهر، ایثار، وفا، صبر، فداکاری و شجاعت نمود. به گونهای که هر گاه از عشق متقابل برادر و خواهری یاد شود، یا از عمهای مهربان و فداکار سخن به میان آید و یا صبر و شکیبایی در برابر مصیبتهای سخت و جانگداز عنوان گردد، حضرت زینب(س) مصداق بارز چنین اوصافی میباشد.
اگر در سالهای حضور داعش ملعون، جبهه عراق به عشق شش امام معصوم(ع) لبریز از مدافعان حرم بود. جبهه سوریه نیز فداییان پاکبازی داشت که تنها به عشق پاسداری از بارگاه آن بانوی والامقام و حرم حضرت رقیه علیها سلام قدم در آن دیار نهاده و عارفانه به شهادت میرسیدند و قطعه قطعه میشدند تا نگاه ناپاک حرامیان داعشی را از آن حریم ملکوتی دور سازند.
دشمنان چنانچه بار دیگر قصد داشته باشند، لاشه متعفن داعش را چون مترسکی بر پا کرده و به حریم اهل بیت در عراق و سوریه بازگردانند، فداییان آل محمد(ص) و مدافعان حرم، استوار و سرفراز فرصت این کار را به ایشان نداده و چون گذشته به دفع آن جرثومه فساد و تباهی خواهند پرداخت.
در اینجا دامنه سخن را کوتاه کرده و به بیان عبارت یکی از دانشمندان شیعی در وصف حضرت زینب(س) میپردازیم.
علامه مامقانی متوفای سال ۱۳۵۱ قمری در کتاب خود به نام تنقیح المقال که در موضوع علم رجال نوشته است درباره عقیله بنی هاشم عباراتی دارد که ضمن بیان قسمتهایی، آن را به اختصار شرح میدهیم:
- زَینَبُ وَ ما زَینَبُ وَ ما اَدراکَ ما زَینَبُ:
مامقانی به پیروی از قرآن کریم که در بیان حوادث و وقایع باعظمتی مانند شب قدر، حاقّه و قارعه، کلام خود را با سؤالی پرابهت آغاز میکند، اینچنین به معرفی آن حضرت میپردازد: «زینب! راستی زینب کیست؟ و تو(از فرط شأن و شکوه او) چه میدانی زینب کیست؟»
- هِیَ عَقیلَهًُْ بَنی هاشِم: «او عقیله بنی هاشم است».
غالبا در معنای عقیله گفته میشود که این واژه مترادف «صاحب عقل و درایت» میباشد، اما این معنا خالی از مسامحه نیست و حقیقت آن است که عقیله به معنای بانویی است که از فرط ارجمندی و کرامت کسی او را ندیده است. توضیح اینکه در آیینِ گذشتگان، هر بانویی که بیشتر صاحب مجد و اصالت بود، کمتر در منظر و مرآ دیده میشد.(برخلاف جامعه امروز) تا آنجا که کسی حق نگاه کردن به زنان شاهان و صاحبان مناصب را نداشت. اما چنانچه این زنان ناچار بودند از گذرگاههای عمومی، عبور کنند، داخل هودجی پوشیده مینشستند و مردم کوچه و بازار میبایست حتی از نگاه به هودج آنان نیز بپرهیزند. در مقابل، کنیزان و زنانی که از طبقات پایینتر جامعه بودند به راحتی در کوچه و بازار رفت و آمد میکردند و مانعی برای ارتباطشان با مردم وجود نداشت. همچنین اصطلاح «عُلیا مُخَدّره» را میتوان با عقیله قابل مقایسه دانست. یعنی بانوی والا و باکرامتی که همواره در پس پرده است. و زینب سلاماللهعلیها اینچنین بود.
آنگاه صاحب تنقیح المقال حضرت زینب(س) را در عفاف و حجاب با مادر گرامیاش میسنجد و اشاره میکند که تا واقعه جانگداز کربلا هیچ نامحرمی ایشان را ندیده بود. سپس چنین ادامه میدهد:
- وَ هِیَ فی الصَبرِ وَ الثَباتِ و قُوّهًِْ الایمانِ وَ التّقوی وَحیده: «او در صبر و شکیبایی- پایداری و ایستادگی- قدرت ایمان- و تقوا و پرهیزگاری یگانه بود».
چگونه میتوان تصور نمود که بانویی شش یا هفت برادر خود را به همراه نزدیکترین عزیزان خویش از دست داده و بدنهای قطعه قطعه آنان را بیغسل و کفن بر روی خاک مشاهده نموده است. آنگاه در ریسمان اسارت به همراه توهین و ضرب تازیانه، چهل منزل با سرهای جدا از پیکر عزیزان خود بر فراز نی در محاصره دژخیمان، شهر به شهر گشته، اما کوچکترین سخنی به نشانه عدم تسلیم به رضای پروردگار بر زبان نرانده باشد. بلکه در پاسخ ابن زیاد ملعون فریاد برآورده که «جز زیبایی ندیدم». این سخن شگرف و باعظمت حکایت از مقام بلند توحیدی و کمال انقطاع حضرتش در مقام قرب به پروردگار دارد. لذا آن حضرت را «کعبهًْ الرزایا» یعنی قبله مصیبتهای عظیم مینامند.
- وَ هِیَ فی الفَصاحَهًِْ وَ البَلاغَهًِْ کَاَنَّها تَفرَعُ عَن لِسانِ اَمیرِالمُومنین علیهالسّلام...: «اگر کسی در سخنان او بیندیشد، در زیبایی بیان و کلامش آنچنان است که گویی از زبان امیرالمومنین(ع) سخن میگوید».
سخنان حضرت زینب(س) در بازار کوفه، مجلس ابن زیاد و کاخ یزید ملعون آنچنان کوبنده، حزین، رسا و زیبا بود که تاثیرات عمیقی در تحولات بعد از واقعه عاشورا گذاشت. خطبههای آن حضرت را در زیبایی و انسجام تنها میتوان با عبارات نهجالبلاغه سنجید.
علامه مامقانی در ادامه تجلیل از مقام والای دخت امیرالمومنین(ع) به سه فضیلت منحصر به فرد دیگر آن حضرت اشاره میکند:
عصمت: باید بدانیم که اولا عصمت، منحصر در چهارده معصوم علیهمالسلام نیست و افراد دیگری از اهل بیت کرام، دارای این مقام هستند. ثانیا عصمت مراتب دارد که بالاترین مرتبه آن، متعلق به چهارده معصوم(ع) است و بزرگوارانی چون حضرت ابوالفضل، زینب کبری و حضرت علی اکبر(ع) صاحب درجاتی از عصمت هستند.
در فرازهایی از حادثه کربلا نیز میتوانیم عصمت آن حضرت را اثبات نماییم. از جمله آنکه امام سجاد علیهالسلام صریحا به عمه گرامی خود علم لدنی را نسبت داد. علمی که بیهیچ واسطه بشری از جانب خداوند افاضه میشود که لازمه این علم، داشتن عصمت است. آن حضرت به ایشان فرمود: «اَنتِ بِحَمدِاللهِ عالِمهًْ غَیرُ مُعَلَّمَه». زینب کبری(س) دارای علم منایا و بلایا و واقف به اسرار الهی بود.
علامه مامقانی برای اثبات عصمت حضرت زینب، به دو فضیلت دیگر ایشان نیز اشاره میکند:
- «حضرت سیدالشهدا در ایامی که امام سجاد بیمار بود، مقداری از وظیفه سنگین امامت را به زینب(س) واگذار نمود و پارهای از وصیتهای خود را به ایشان سفارش فرمود».
میدانیم که امام سجاد علیهالسلام برای بقای نسل امامت، در کربلا بیمار شد تا از حضور در نبرد عاشورا معاف گردد. بیماری آن حضرت بعد از واقعه عاشورا نیز ادامه داشت تا به این سبب دژخیمان، قصد جان ایشان را نکنند. در تمام مدت بیماری امام سجاد(ع)، زینب کبری به امور رسیدگی میکرد و سفارشهای برادر خود را انجام میداد. بنابراین حضرت زینب وصی حسین(ع) بود. لذا از القاب آن حضرت، نائبهالحسین(ع) یعنی جانشین و نماینده امام حسین(ع) است. هر چند در لقبی دیگر، آن حضرت به نائبه الزهرا نیز شهرت دارد.
- «حضرت زینالعباد(ع)، در بیان احکام و برخی امور دیگر به عمه خود، نیابت خاص داده بود». یعنی حضرت زینب(س) از سوی امام مامور به انجام اموری بود که لازمه این مسئولیت، داشتن ولایت و عصمت میباشد.
هر چند صفات و القاب دیگر ایشان مانند صدیقه صغری و معصومه صغری(در مقابل مام والامقام خود که صدیقه و معصومه کبری است) نیز حکایت از مقام عصمت ایشان دارد.
و سخن آخر اینکه زینب صبور، بهانه اشک و لبخند شیعه است. اشکها زمان ذکر مصیبتهای جانگداز آن بانوی ستمدیده و غمپرور جاری میشود و لبخندها هنگام توسل و اعتصام به چادر عفافش بر چهرهها نقش میبندد. آنگاه که گرهها گشوده، مشکلات آسان و حوایج روا میگردد. زیرا او قبلهًْالبرایا (قبله خلایق) و محبوبه خدای عالمیان است. زینب نه تنها زینت پدر که زینت عرش الهی است.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی