به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 222
بازدید دیروز: 2,925
بازدید هفته: 15,930
بازدید ماه: 82,003
بازدید کل: 23,743,812
افراد آنلاین: 3
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 9 May 2024
الخميس ، ۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۴ - تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی (شب‌شکنان) - عاشورای 42، نقطه آغاز علنی نهضت اسلامی ۱۳۹۸/۱۱/۱۱
تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی - شب‌شکنان - ۲۴
 
عاشورای 42، نقطه آغاز علنی نهضت اسلامی
 
Image result for ‫هیئت‌های مؤتلفه اسلامی چگونه وارد فاز سیاسی شد؟‬‎
Image result for عاشورای 42، نقطه آغاز علنی نهضت اسلامی
 

یکی از جاهایی که نصیری -رئیس‌وقت ساواک- برای طیب خط و نشان می‌کشد، همین مسئله روضه عاشورا است. طیب را خواستند و گفتند که روضه‌ات را تعطیل کن! گفت من چاکر امام حسینم، نمی‌توانم روضه را تعطیل کنم. شما تعطیل کنید تا من بگویم شما تعطیل کرده‌اید. گفتند پس این آخوند (آقای نهاوندی) را نگذار بالای منبر برود. گفت من دعوتش کرده‌ام و نمی‌توانم به هم بزنم. گفتند پس بگو مزخرف نگوید. گفت مزخرف نمی‌گوید. گفتند راجع به شاه و دولت صحبت نکند. گفت من یک بارفروش میدان هستم، من را چه به اینکه بگویم واعظ چه بگوید! من دعوت می‌کنم و پای منبر می‌نشینم. من نه می‌توانم تعطیل کنم، نه می‌توانم بگویم که او نیاید و نه می‌توانم بگویم این حرف‌هایی که می‌زنی نزن.
علی‌رغم این خط‌و‌نشان کشیدن‌ها، یکی از مجالس در جنوب تهران که واقعا امواجی را در منطقه پخش می‌کرد، همین سخنرانی‌های آقای شیخ باقر نهاوندی بود که منبر می‌رفت. منابر و مجالس به خصوص با هدایت حضرت امام به عنوان مرجع تقلید در سطحی پیش رفت که خود ما که خادم منابر بودیم، فکر نمی‌کردیم این قدر پیش برود. این امواج از تهران هم به حومه و هم شهرستان‌ها رسید و منابر در جاهایی هم که اصالتاً سطح بالایی نداشتند، سطح بالایی پیدا کرد.
شکل جدید عزاداری درعاشورای42
مقدمه سوم راهپیمایی روز عاشورا است. از حضرت امام استدعا شد که اجازه بفرمایید هیئت‌ها در تهران یک راهپیمایی و یک دسته بزرگی غیر از همه دسته‌ها داشته باشیم. وقتی به عنوان نمایندگان هیئت‌های موتلفه خدمت حضرت امام توضیح دادیم، ایشان فرمودند: چه تفاوتی با دیگر دسته‌ها می‌تواند داشته باشد؟ عرض شد که ما می‌خواهیم به جای اینکه از یک مسجد یا از یک حسینیه یا از یک هیئت بیرون بیاییم و به منزل بزرگان یا امام‌زاده‌ها برویم، می‌خواهیم از یک حوزه علمیه و مسجد بیرون بیایم و به دانشگاه برویم و در مسیر بعد از دانشگاه، به مسجد و حوزه علمیه دیگری ختم کنیم. فرمودند: چگونه؟ عرض کردیم که از مسجد حاج ابوالفتح میدان شاه (میدان قیام امروز) حرکت کنیم و به دانشگاه تهران و از دانشگاه تهران به مسجد شاه (که امروز مسجد امام هست) و مدرسه علمیه صدر ختم کنیم.
از ویژگی‌های دیگر اینکه ما نمی‌خواهیم علم، کتل، شبیه، تعزیه و... حرکت بدهیم، ما می‌خواهیم فقط پرچم‌های بلند و پارچه نوشته‌هایی را حمل کنیم که شعارها بر روی آنها نقش بسته باشد و می‌خواهیم که با قرائت قرآن و با شعارهایی که توصیه فرمودید و شعرهای مناسب مصیبت‌هایی که برای اسلام و مسلمین وجود دارد، حرکت کنیم. همچنین حرکت هم بسیار منظم پیش‌بینی شده است و تحمل هر نوع حادثه‌ای را هم پیش‌بینی کرده‌ایم.
حضرت امام اجازه فرمودند و قرار شد که ما از مسجد و مدرسه علمیه حاج ابوالفتح در میدان قیام حرکت کنیم و در میدان بهارستان جلوی مجلس شورای ملی توقف و سخنرانی‌هایی داشته باشیم و پس از آن جلوی دانشگاه نیز توقف و سخنرانی‌ها‌یی داشته باشیم و به طرف حوزه علمیه صدر در کنار مسجد امام فعلی سرازیر شویم و در آنجا برنامه را ختم کنیم.
امتحان جدید طیب
باید گفت که مقدمه‌ دیگری از این برنامه، یک امتحان دیگر مربوط به مرحوم طیب حاج رضایی است. نصیری از او خواسته بود که این برنامه را به هم بزند و نگذارد که این برنامه انجام بشود. مرحوم طیب در جواب گفته بود که من نوکر امام حسینم، من خودم دسته دارم، چه طور می‌توانم دسته را به هم بزنم؟ من چه طور می‌توانم چنین کاری بکنم؟ من این کار را نخواهم کرد. وقتی که خیلی اصرار کردند او در جواب گفت که من این کار را نمی‌توانم بکنم. می‌خواهید که به خود شاه هم بگویم که من نمی‌توانم این کار را بکنم.
روایتی از صبح عاشورای 42
صبح روز عاشورا پلیس میدان قیام و بازارچه نایب‌السلطنه در اطراف مسجد حاج ابوالفتح را محاصره کرده بود و در مسجد را هم قفل کرده بود تا کسی وارد نشود. چون تعداد پلیس در جلوی مدرسه فراوان بود، شهید عراقی و تعدادی از برادران نقشه‎ای را طراحی کردند؛ به این صورت که در دو طرف میدان تظاهراتی با شعارهای تند بر علیه شاه انجام بدهند و فرار کنند. پس از اینکه این حرکت را انجام دادند مامورین به دنبال آنها حرکت کردند و جمعیت از کوچه پشت مدرسه حاج ابوالفتح خارج شدند، در را شکسته و به داخل رفتند.
در چنین شرایطی یک تعدادی از اراذل را خریده بودند که بیایند و مراسم رابه هم بزنند. تا آنجا که من به خاطر دارم این‌ها از حرکات زشت و زننده‌ای استفاده می‌کردند، مثلا دستمال‌های ابریشمی دستشان بود و در حالی که در مراسم قرآن می‌خواندند، اینها این دستمال‌ها را حرکت می‌دادند و سروصدا ایجاد می‌کردند. شهید عراقی جلو رفت و با بعضی از اینها صحبت کردند که چطور شده که می‌خواهید از لشگر امام حسین بیرون رفته و در لشگر یزید قرار بگیرید؟ چرا می‌خواهید دسته امام حسین را سبک بشمارید؟ یک مقدار که صحبت کرد بعضی از اینها سر بالا جواب دادند. یادم هست شهید عراقی به اینها هشدار داد و گفت: یقین بدانید این دسته حرکت می‌کند و یقین بدانید زیر دست‌وپا له خواهید شد و چیزی از شما باقی نمی‌ماند و خانواده‌هایتان هم شرمنده می‌شوند که شما جزو لشگر یزید شده‌اید. بعد از این سخنان آن ‌ها رفتند و جمعیت حرکت کرد.