به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 225
بازدید دیروز: 2,925
بازدید هفته: 15,933
بازدید ماه: 82,006
بازدید کل: 23,743,814
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۰ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 9 May 2024
الخميس ، ۱ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۲۶ - تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی (شب‌شکنان) - استیضاح شاه در قم ... ۱۳۹۸/۱۱/۱۵
تاریخ شفاهی انقلاب به روایت مرحوم حاج حبیب‌الله عسکراولادی - شب‌شکنان - ۲۶
 
استیضاح شاه در قم با چاشنی حمله به اسرائیل
 
Image result for ‫هیئت‌های مؤتلفه اسلامی چگونه وارد فاز سیاسی شد؟‬‎
Image result for عاشورای 42، نقطه آغاز علنی نهضت اسلامی

   محتوای فرمایش امام در دسترس همگان است، اما چند نکته درباره آن عرض می‌کنم. نکته اول اینکه ایشان سخنرانی را با ذکر مصیبت شروع کردند. به عصر عاشورا اشاره‌ای فرمودند و بعد گفتند: «اگر بنی‌امیه و دستگاه یزید بن معاویه تنها با حسین سر جنگ داشتند، بچه خردسال چه تقصیری داشت؟ این سید 17-16ساله ما(مرحوم سید یونس رودباری) به شاه چه کرده بود؟ به دستگاه‌های سفاک چه کرده بود؟ اینها نمی‌خواهند این اساس بماند. اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت قرآن باشد. اسرائیل نمی‌خواهد در این مملکت احکام اسلام و علمای اسلام باشند. اسرائیل به دست عمال سیاه خود مدرسه فیضیه را کوباند. اسرائیل می‌خواهد اقتصاد شما را قبضه کند. قرآن سد راه است باید شکسته شود، مدرسه فیضیه سد راه است باید شکسته شود».
 شروع سخن‌شان یک چنین شروعی بود. سپس مطالبی را که می‌بایست جمع‌بندی فیضیه تا عصر عاشورا باشد بیان فرمودند.
ایشان فرمودند: «بعضی از اهل منبر را به سازمان امنیت برده‌اند و به اینها گفته‌اند یکی اسرائیل را کار نداشته باشید، یکی شاه را کار نداشته باشید و نگویید اسلام درخطر است... آقا اگر که ما نگوییم شاه چطور است، شاه چطور نیست؟ اگر نگوییم اسلام در معرض خطر است، درمعرض خطر نیست؟ گفته‌اند که ما مفت خوریم! ما مفت خوریم که مرحوم شیخ عبدالکریم حائری وقتی فوت می‌شوند، آقازاده‌هایشان همان شب شام نداشتند. ما مفت خوریم؟ مایی که مرحوم آیت‌الله بروجردی وقتی از دنیا می‌رود 600 هزار تومان قرض می‌گذارد؟ ایشان مفت‌خورند یا آنها که هزار میلیون‌شان یک قلم است، هزاران میلیون‌شان در جای دیگر است».
سپس حضرت امام فرمودند: «در شهریور 20 سه کشور خارجی به ما حمله کردند. اموال مردم در معرض تلف بود، نوامیس مردم در معرض هتک بود و جان‌های مردم در معرض خطر بود. اما مردم شاد بودند از اینکه پهلوی رفت. من نمی‌خواهم که تو آن‌طور باشی. نکن؛ این قدر با ملت بازی نکن. آقا تو 43 سال داری. آن‌قدر با ملت بازی نکن. من تو را نصیحت می‌کنم دست بردار از این کارها. خدا کند منظورت از حیوان نجس و مرتجعین سیاه، علما نباشند والا تکلیف ما مشکل می‌شود. ملت نمی‌گذارند زندگی کنی... تو مگر بهائی هستی که من بگویم بیرونت کنند»؟!
 برای نوجوان‌ها و جوانان‌مان باید این سرنخ مطالعه باشد که در آن روز یک تشکیلات خیلی تند که متکی به شوروی بود، فقط توی توالت‌ها می‌نوشت «مرگ بر شاه» و فرار می‌کرد. جرئت اینکه نشریه علنی یا حتی نیمه‌مخفی داشته باشد نداشت تا این چیز‌ها را بنویسد. ولی حضرت امام(ره) صریح‌ترین مطالب را که یک کیفرخواست دارای اتمام حجت بر علیه محمدرضای خائن در آنجا ارائه فرمودند و چون در روز عاشورا از استان‌ها و شهرستان‌های دور دست افتخار حضور درحرم حضرت معصومه و ابراز ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام را داشتند، بازگشت از این سفر با هدیه‌ای همراه بود و آمادگی بسیار فوق‌العاده‌ای ایجاد شد.
نوار عصر عاشورا‌ بهانه دیدار یک اتوبوس مسافر با امام
باید از یک راننده عزیز قمی(حاج علی قمی) یادی کنم. ما که بی‌توجه بودیم به اینکه به علت خاموش شدن برق دستگاه‌های متعدد ضبط صوت هیچ کدام ضبط نکرده‌اند. مردم قم و رانندگان قمی مشکل قطع برق را برای بلندگوها جبران کرده بودند. چه بسا فضلا و طلاب هم با آنها همکاری داشتند تا این کار انجام شده بود. کار بسیار خوبی برای بلندگوها شده بود اما ضبط نداشتیم.
از مدرسه فیضیه برای تشکر وسپاس رفتیم خدمت امام. مردم یک‌یک می‌آمدند و از حضرت ایشان تشکر می‌کردند. تعدادی از برادران و چند خواهر خدمت ایشان نشسته بودیم که فرمودند: «ضبط کردید»؟ با خجالت به خدمت‌شان عرض کردیم خیر. گفتند چرا پیش‌بینی نکرده بودید؟ عرض کردیم که چهل تا ضبط بردیم، از اینجا هم تعدادی ضبط بود، اما برق رفت. امام فرمودند برق که بود! عرض کردیم به همت مردم و همت رانندگان(فقط برای بلندگوها) بود. فرمودند حالا شاید کسانی ضبط کرده باشند.
 ما نوار استیضاح آقای فلسفی در مسجد آذربایجانی‌ها را برده بودیم. نوار را گذاشتیم که حضرت ایشان گوش کنند و اگر تذکراتی را مدنظر دارند مرحمت کنند. در وسط شنیدن نوار حاج علی قمی وارد شد. مردی بسیار پرشور و نسبت به معلومات و شرایط اجتماعی‌اش خیلی پرشعور و پرمعرفت بود. خطاب به حضرت امام گفت آقا جان دستم به دامنت! امام فرمودند: چه شده؟ گفت: یک نوار فقط از امروز ضبط شده آن هم توی ماشین دست یک نفر بود. من داشتم در جاده اصفهان با اتوبوس مسافر می‌بردم. یک نفر بغل گوش من گفت که من یک چیزی در جیبم دارم که به دنیا نمی‌دهم! گفتم: چیست؟ گفت: نوار امروز آقا! گفتم بده تا من به آقا برسانم.گفت: نه، من به این شرط می‌دهم که خودم بیایم و به دست آقا بدهم. من به مسافرین گفتم: اجازه بدهید من با یک ماشین دیگر بروم این آقا را برسانم و برگردم. گفتند نه ما هم می‌خواهیم بیاییم!
آقاجان! همه مسافران آمده‌اند و می‌خواهند شمارا زیارت کنند و این شخص هم نوار را خدمت شما آورده است. امام خیلی دعا کردند و بعد فرمودند کی این در را به روی مردم بسته که حالا شما به این شرط می‌خواهی این‌ها را بیاوری؟همه مسافران آمدند.