گفتگو با نماینده جنبش حماس :
شهادت سردار سلیمانی استمرار مقاومت و آزادی قدس را تضمین کرد
گفتوگو از: سید محمد امینآبادی
برخی معتقدند ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، مقدمهای برای اعلام طرح معامله قرن بود؟ نظر شما چیست؟
- در ابتدا از شما تشکر میکنم که این فرصت گفتوگو را فراهم کردید. از فرصت استفاده میکنم و دهه فجر را نیز تبریک عرض میکنم.
بدون شک یک رابطه مستقیمی بین ترور شهید سلیمانی و اعلام طرح معامله قرن از سوی ترامپ وجود دارد. اگر به سخنرانی ترامپ برای اعلام طرح معامله قرن برگردیم و مروری بر این سخنرانی داشته باشیم. وی در این سخنرانی از دستاوردهای خود در زمینه اعلام طرح معامله قرن یاد کرد و در اینجا مشخصا هم از ترور حاج قاسم و هم از جمهوری اسلامی ایران نام برد. این نیاز به تحلیل و بررسی ندارد چرا که علنا نام برده شد. اگر بخواهیم در این مسئاله عمیقا غور کنیم موضوع خیلی ساده است.
دو پروژه استکبار و مقاومت در منطقه وجود دارد. دو پروژه متضادی که کاملاً رو در رو و مقابل هم قرار گرفتهاند. در راس جبهه استکبار ترامپ و نتانیاهو قرار دارند.در راس جبهه مقاومت نیز ایران و همه گروههای مقاومت در منطقه حضور دارند. ترور شهید سلیمانی سرآغازی برای اعلام مرحله جدیدی در منطقه بود. صحبت از قواعد جدیدی در منطقه از سوی آمریکا میشود که همان استکبار و خیره سری تکبر و برتری طلبی آمریکا است. علنا افراد را در برابر دیدگان جهانیان میکشند و منکر آن نیز نمیشوند و صراحتا اعلام میکنند که ما این کار را کردهایم. صحبت از راهبردهای جدیدی است که هدف از آن حفظ برتری رژیم صهیونیستی بر همه طرفها در منطقه است.
رابطه شهید سلیمانی با گروههای مقاومت در منطقه بهخصوص گروه حماس چگونه بود؟
این سوالی است که این روزها خیلی از رسانهها و روزنامهها از من داشتهاند. من قصد ندارم پاسخی کلاسیک داشته باشم و به مدح و ستایش شهید عزیزمان بپردازم. شهید عزیزمان اصولا نیازی به مدح و ستایش ما ندارد. ایشان بهترین سرانجام و حس عاقبت را پیداکردند که همان شهادت در راه خداوند بود. خود شهادت گویا و مبین همه چیز است. به خصوص اگر این شهید توسط موشکهای صهیونیستی آمریکایی به شهادت رسیده باشد و چه بهتر از این شهادت میتوان جستوجو کرد. این نوع شهادت همان چیزی است که ایشان آرزوی آن را داشت و در جریان دیدارهای خود با گروههای مقاومت همیشه ایشان این نوع شهادت را تمنا و آرزو میکرد. نحوه شهادت حاج قاسم تداعیکننده آن صحابی رسولالله است زمانی که به دین مبین اسلام مشرف شد. پیامبر برای ترغیب و تشویق ایشان بیاناتی را فرمودند. اما وی گفت من بهخاطر این مسائل به اسلام مشرف نشدهام بلکه من اسلام آوردهام تا توسط دشمنان شمشیر بر گلوی من زده شود و به شهادت برسم. پیامبر در پاسخ به او میگوید اگر شما با خداوند صادق باشی خدا نیز با تو صادق خواهد بود. در جریان غزوه بدر نیز این صحابی به آرزوی خود رسید و دقیقاً همان طور که از خدا طلب کرده بود و پیامبر نیز به او وعده را داده بود به شهادت رسید. شهید سلیمانی نیز با خدای خود و عهدی که با خدا بسته بود صادق بود و به آرزوی خود نیز که همان شهادت بود رسید. نوع ارتباطی که شهید سلیمانی با گروههای مقاومت داشت را شما میتوانید در اظهارات مقامات صهیونیست بعد از شهادت ایشان مشاهده کنید. این را با صداقت تمام به شما عرض میکنم صهیونیستها واقعاً از شنیدن نام سلیمانی لرزه بر اندامشان میافتاد. من واقعاً این را عرض میکنم که گروههای مقاومت و بهخصوص ما در گروه حماس یکی از ستونهای اصلی خیمه مقاومت را از دست دادیم. خیمه مبارکی که توانست ضربات سهمگینی بر دشمن صهیونیستی وارد کند. ما ستون اصلی خیمه مقاومت در منطقه را از دست دادیم. شهید سلیمانی ایفاگر نقشهای بسیاری بودند که اینجا مجال ذکر همه آنها نیست نقش ایشان در بعد نظامی و بهخصوص در زمینه موشکها که معادلات را در جنگ 2008 بر ضد رژیم صهیونیستی تغییر داد کاملاً مشخص است. عملکرد ایشان در جنگ 2008 بسیار واضح و راهبردی بود و دشمن را متحمل شکست کرد. علاوهبر اینکه ایشان در زمینه نظامی متبحر بودند در زمینههای سیاسی نیز صاحب رای و صاحبنظر بودند و گروههای مقاومت از رای و نظرات سیاسی حاج قاسم نیز استفاده میکردند.
سوال دیگری که در این میان مطرح است مقاومت بعد از شهید سلیمانی بهنظر شما چه سمت و سویی پیدا میکند؟
- ببینید همه مولفههای مقاومت ارگانی عمل میکنند. من قصد غلو و مبالغه ندارم ولی باید به شما بگویم که فقدان شهید سلیمانی در جبهه مقاوت جبرانناپذیر هست. اینگونه نیست که بگوییم شهادت حاج قاسم تأثیری نداشته است بلکه برعکس شهادت حاج قاسم خسارت جبرانناپذیری برای جبهه مقاومت بود. اما هم وصیت شهید و هم دیداری که با سردار قاآنی داشتیم و مسائلی که از ایشان شنیدیم مطمئن شدیم که مسیر همان است که حاج قاسم طی میکرد و این مسیر مطمئنا به آزادی قدس و شکست دشمن صهیونیستی منتهی خواهد شد. من اینجا باید دو مسئله یکی در بعد ایمانی و دیگری در بعد اجرایی را خاطرنشان کنم. در بعد ایمانی خداوند هیچ تلاش صادقانهای را بیپاسخ نمیگذارد و خون هیچ شهیدی را پایمال نمیکند و خون شهید سلیمانی تضمینی برای تداوم مسیر مقاومت و جهاد خواهد بود. در بعد اجرایی نیز باید بگویم خوشبختانه برادران و تیمی که همراه حاج قاسم بودند و این مسئولیت را عهدهدار شدهاند با همان ایمان و اراده و ثبات قدم این مسیر را ادامه میدهند و در همان مسیر مقاومت هستند ابتکار عمل را نیز دارند. در تماسی نیز که سردار قاآنی با آقای زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی و آقای اسماعیل هنیه رئیسدفتر سیاسی جنبش حماس داشتند. ایشان به این دو عزیز، موضع ثابت قدم و لایتغیر نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمایت از نیروهای مقاومت و مشارکت با آنها در مقابله با صهیونیستها تأکید کردند.
اگر نظر شما را در یک جمله بخواهم در مورد سردار سلیمانی جویا شوم چیست؟
- حاج قاسم دو ویژگی اساسی داشتند که از ایشان یک شخصیت کاریزماتیک ساخته بود. صفت اول، ایشان شخصیتی کاملاً جدی شفاف و صریح و بیتعارف بود و هیچ ابایی و ترسی از مرگ نداشت. همیشه صدای نعلین سردار سلیمانی را صهیونیستها در تلآویو میشنیدند. یک شخصیت معمولی گذرا نبود یک شخصیت کاملاً جدی معتقد و باورمند بود. ایشان معتقد بود مسئله فلسطین و مقاومت باید در اولویت اول جهان اسلام قرار بگیرد. صفت دوم ایشان که بسیار هم مهم است. حاج قاسم مرد کار و عمل بود. مرد سخنرانی و خطابه نبود و اگر حرفی میزد خودش اولین کسی بود که در میدان حضور داشت. ایشان مرد کار و عملیاتی بود. نیاز نبود که برای ایشان زیاد توضیح بدهید. دکترین ایشان در عرصه نظامی این بود که با برادرانش هیئتی برخورد میکرد. منظور این است که ایشان هرچه داشت به میدان میآورد و در طبق اخلاص میگذاشت. از ایشان ما هر خواستهای داشتیم و هرچه ایشان داشتند روی میز میگذاشتند و به ما میگفتند بردارید. حاج قاسم هیچ چیز را از تکنولوژی گرفته تا موشک و تجربیات از ما دریغ نمیکرد. ایشان واقعاً مرد کار و عمل بود. حاج قاسم هیچگاه در خط دوم و سوم نبود همیشه در خط اول نبرد با صهیونیستها بود و به این خاطر ما ایشان را از دست دادیم.
برگردیم به طرح معامله قرن در جلسهای که در کاخ سفید برای اعلام طرح معامله قرن برگزار شد با کمال تأسف برخی از سفرای کشورهای عربی نیز حضور داشتند بهنظر شما علت خیانت این کشورها به آرمان ملت فلسطین چیست؟
سوای مسئله خیانت در اینجا صحبت از حضور و مشارکت آنها در کشتار مردم فلسطین و فروش مهمترین مسئله جهان اسلام یعنی قدس و مسجد الاقصی است. آنها در یک مزایده علنی برای فروش فلسطین شرکت کردند. اینکه این حضور چه معنی دارند مردم این کشورها چه قضاوتی خواهند کرد؟ به مردم خود چه خواهند گفت؟ همه این پرسشها مطرح است. وقتی نتانیاهو در این جلسه با صراحت و علنی از دولت یهودی اسرائیل سخن میگوید. قدس را بهعنوان پایتخت ابدی اسرائیل اعلام میکند. این کشورها سوت و کف برای نتانیاهو بزنند و با دشمنان امت اسلامی عکس یادگاری میگیرند این چه معنی میتواند داشته باشد؟ من فکر میکنم این پاسخ نیز حق مطلب را ادا نکرده باشد اما من به شما اطمینان میدهم این طرح به سرانجام نخواهد رسید. مردم فلسطین با مقاومت خود در مقابل این طرح ایستادگی خواهند کرد. در آن زمان که این طرح به زبالهدان تاریخ فرستاده میشود این کشورها که با این طرح همراهی کردند چه موضعی خواهند گرفت. به مردم خود چه خواهند گفت؟ وقتی این دشمن کودکان ما را میکشد خانههای ما را ویران میکند، همراهی با این دشمن چه معنی دارد؟ مشارکت در کشتار ملت فلسطین موضوعی فراتر از خیانت است. اینها همدست صهیونیستها در کشتار ملت فلسطین هستند.
آیا زمان آن نرسیده که همه گروهها و احزاب فلسطینی در یک صف واحد به سمت جهاد علیه اشغالگران حرکت کنند؟
- ببینید، این کاملاً طبیعی است که در کوران حوادث و تهدیدات فرصتها متولد میشوند. ما این وحدت را رحمت الهی میدانیم. من فکر میکنم از دل این تهدید مهمترین فرصتی که برای امت اسلامی ایجاد شده این هست که همه مسلمانان از عرب و غیرعرب باید برای مقابله با این تهدید متحد شوند. مهمترین مسئله صحبت راجع به وحدت و برنامه مقاومت در قالب این وحدت هست. سخن گفتن از وحدت به تنهایی کافی و کارآمد نیست ما نیازمند یک برنامه سیاسی و عملیاتی مشترک و واضحی برای درهم شکستن دشمن صهیونیستی هستیم. امروز ما همه فلسطینیها با هر فکر و طیف و قشر و اعتقادی همه متفقالقول هستیم و در یک جبهه واحدی قرار داریم. وقتی ملت فلسطین در این معامله یا طرح عملاً حضور نداشتند معلوم است که این طرح به شکست خواهد انجامید. از طرفی هم کشورهای عربی خواهند فهمید وقتی طرف اصلی یعنی ملت فلسطین در این طرح حاضر نیست اینها به تنهایی قرار است چه کاری انجام دهند؟ کشورهای عربی که از این طرح حمایت کردند به منزله این هست که پشت تابوتی راه افتادهاند که میت و جنازهای در آن نیست. آیا آنها حضور پیدا کردهاند برای فروش فلسطین؟ وقتی شما در پشت این تابوت بدون جنازه حرکت میکنید به منزله این است که در صف قاتلان ملت فلسطین حاضر شدهاید.
تشکیلات خود گردان تا کنون مسیر مذاکره را دنبال میکرد، حماس و جهاد اسلامی نیز بر مقاومت اصرار دارند. شما راهحل نهایی را در چه میدانید؟
- آنچه که شما فرمودید کاملاً عقلائی هست. نمیخواهم از موضوعات مختلف سخن بگویم. بهطور خلاصه عرض میکنم یکی از هدفهای اصلی شکلگیری رژیم صهیونیستی در منطقه این بود که این رژیم در منطقه بهعنوان یک عنصر مطلوب همسو و همگرا پذیرفته شود و بهعنوان یک عنصر بیگانه نگاه نشود. از 1897 و شکلگیری جنبش صهیونیستی تاکنون آنها به این هدف خود نرسیدند و مقاومت ملت فلسطین همه طرحها و برنامههای آنها را نقش بر آب کرد. چون مقاومت میگفت که رژیم صهیونیستی یک عنصر بیگانه و یک غده سرطانی است که باید از بین برود و ریشهکن بشود این هم میسر نبود مگر به حقانیت ما و دلیر مردی و رشادت نیروهای مقاومت. الان بعد از این همه مدت هدفی را که در آن مقطع ناموفق بودند با توطئه دیگری که همان عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی است را میخواهند به طرق دیگری عملیاتی کنند. اما در این میان وظیفه ما چیست؟ تنها گزینه حرکت در خط مقاومت و ادامه این مسیر هست. چرا؟ چون مقاومت یگانه راهی است که تمامی توطئههای دشمنان را نقش بر آب کرد. این مسئله برای ما بسیار روشن هست ما بهدنبال تحقق حقوق عادلانه خود از طریق مقاومت هستیم که دشمن آن را از ما سلب کرده است.
* از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتهاید، متشکریم.