به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 17,867
بازدید دیروز: 4,654
بازدید هفته: 22,521
بازدید ماه: 22,521
بازدید کل: 25,009,660
افراد آنلاین: 189
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
یکشنبه ، ۰۲ دی ۱٤۰۳
Sunday , 22 December 2024
الأحد ، ۲۰ جمادى الآخر ۱٤٤۶
دی 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
3029
آخرین اخبار
۸۰ - سبک زندگی اجتماعی امام علي(ع) ۱۳۹۸/۱۲/۱۴

سبک زندگی اجتماعی امام علي(ع)

Image result for سبک زندگی اجتماعی امام علي(ع)
 

«سيره در زبان عربي از ماده سير است. سير به معناي رفتن و رفتار است، ولي سيره يعني نوع و سبک رفتار»[1] وقتي سخن از سيره امام علي(ع) مي‌شود يعني نوع سبک و متد رفتار آن حضرت؛ رفتاري که همواره در طول زندگي آن حضرت مراعات گرديده است و به صورت «سيره» درآمده است. اصول حاکم بر زندگي امام علي(ع) در همه ابعاد و زمينه‌ها مبتني بر قرآن و سنت پيامبر اکرم(ص) بوده است. در زمينه اجتماعي و برخورد با جامعه نيز آن حضرت روابط خويش را بر اساس دستورات الهي و نبوي قرار داده بود که در ادامه به برخی از مصادیق سیره و سبک زندگی اجتماعی آن حضرت ‌اشاره می‌شود تا الگویی باشد برای ما در زندگی فردی و اجتماعی.

1. احترام به حقوق و کرامت انسانها
حضرت علي(ع) در برخورد با مردم و جوامع انساني ديدگاهي فراتر از ديد يک مسلمان به مسلماني ديگر داشت. در ديدگاه او مردم از نظر اجتماعي به دو دسته تقسيم می‌شدند: «دسته‌اي از آنها برادر ديني‌اند و دسته اي ديگر در آفرينش با مسلمانان يکسانند.»[2]
بر اساس همين اصل بود که آن حضرت فردي يهودي را که در مسير کوفه همسفر ايشان شده بود و سپس مسيرش عوض شد را چند قدم بدرقه کردند و وقتي آن يهودي علت اين کار را از حضرت پرسيد، امام(ع) فرمود: می‌خواهم قدري تو را همراهي کنم تا حق رفاقت را به جا آورده باشم، زيرا پيامبر ما دستور داده است: «هر گاه دو نفر در راهي همسفر شدند به گردن يکديگر حق می‌يابند و لازم است شخص، رفيق راهش را هنگام جدايي چند گام بدرقه کند.»[3] اين حرکت امام سبب شد آن فرد يهودي مسلمان شود.[4]
2. مروت و مدارا با دوست و دشمن
در زندگي اميرالمؤمنين نمونه‌هاي زيادي از مروت و مدارا می‌توان مشاهده کرد. يکي از اين موارد مداراي حضرت با عايشه است که درجنگ جمل نقش‌آفرین بود. حضرت بعد از پيروزي بر اصحاب جمل عايشه را با همراهي برادرش محمد‌بن ابي‌بکر به مدينه فرستاد.[5] همين رفتار حضرت سبب شد که عايشه همواره از کرده خويش پشيمان باشد و بگويد: اي کاش سال‌ها پيش از اين مرده بودم.[6]
حضرت با خوارج نيز در ابتدا با مدارا رفتار کرد، با اينکه او را کافر می‌دانستند، ولی حضرت مزاحم آنها نمي شد و حتي حقوقشان را از بيت‌المال قطع نکرد، اما بعد از اينکه آنها دست به شورش زدند و امنيت راه‌ها را سلب و غارتگري و آشوب پيشه کردند، حضرت آنها را تعقيب کرد و در نهروان رودرروي آنان قرار گرفت.[7]
3. پايبندي کامل به امور دين
آن حضرت در اموري که به شخص خويش مربوط می‌شد گذشت می‌کرد، اما در امور ديني و اجراي احکام الهي مدارا و سستي نمي‌کرد.
شهيد مطهري می‌نويسند: «اسلام در مسائل اجتماعي نمي گذرد چون اين گذشت، مربوط به شخص نيست، مربوط به اجتماع است. مثلاً يک کسي دزدي کرده است، مجازات دزد، دست بريدن است. صاحب مال نمي تواند بگويد من گذشتم...».[8]
4. عدالت اجتماعي
در قاموس زندگي آن حضرت کلمه اي زيباتر از عدل و عدالت نيست؛ رعايت عدالت سرلوحه برنامه‌هاي امام علي(ع) بود؛ حضرت، عدالت اجتماعي را به‌ويژه در برنامه حکومت محور قرار داده بود؛ در راستاي استقرار عدالت، با ناکثين و قاسطين و مارقين جنگ کرد و سرانجام جان خويش را نيز در همين راه از دست داد؛ به عنوان نمونه حقوق همه را پس از رسيدن به حکومت که دردوره خلفاي پيشين با تبعيض بين عرب و عجم و...تقسيم می‌شد؛ علي‌السويه تقسيم کرد؛ جرج جرداق مسيحي می‌نويسد: «قتل علي در محراب عبادت به سبب شدت عدالت او بود».[9]
5. برابري اجتماعي
پس از رحلت رسول اکرم(ص) بار ديگر‌اشرافيت جاهلي تجديد حيات کرد و مساوات سيره­ نبوي از بين رفت تا اينکه حضرت علي(ع) زمام امور را به دست گرفت و بار ديگر سيره مساوات و برابري اسلامي را زنده کرد. امام اعلام کرد که در همه امور به سيره رسول خدا(ص) عمل خواهد کرد. آن حضرت می‌فرمود: «من شما را به راه و روش پيامبرتان خواهم برد و به آنچه فرمان داده شده‌ام عمل خواهم کرد. موضع من پس از رحلت رسول چون موضع من در دوران زندگي اوست».[10]
برابري طبقاتي، برابري حقوقي و برابري در برابر قانون و قضا نيز از موارد برابري اجتماعي می‌باشند که فرصت ‌اشاره به آنها در اين مختصر نمي گنجد.
6. مشورت در امور اجتماعي
استبداد و عدم مشاوره موجبات نابودي و هلاکت حکومت‌ها و شخصيت‌ها را فراهم می‌کند. حضرت علي(ع) می‌فرمايد: هر کس استبداد رأي ورزد، نابود خواهد شد.[11] و در جاي ديگر می‌فرمايد: مشورت کن تا از لغزش‌ها و پشيماني‌ها در امان باشي.[12]
نصربن مزاحم می‌نويسد: چون علي(ع) آهنگ شام کرد، مهاجران و انصار را فرا خواند و پس از حمد و ثناي الهي فرمود: «بي‌گمان شما کساني هستيد که نظرتان محترم، خِرَدتان ارجمند، سخنتان حق و کردار و رفتارتان نيکو است. اکنون آهنگ آن داريم که به سوي دشمن خود و شما رهسپار شويم. پس رأي خويش را در اين باره بيان نماييد.»[13]
آن حضرت نه تنها به مشاوره و تبادل نظر با ديگران فرمان داده و عمل کرده بلکه ويژگي‌ها و افراد مورد مشاوره را نيز بيان داشته است. در حديثي حضرت می‌فرمايد: «طرف مشورت تو اول بايد عاقل باشد، دوم آنکه آزاد مردِ متدين باشد و سوم آنکه دوستي دلسوز به شمار آيد و چهارم آنکه اگر موضوعي مهم و پنهاني را با او در ميان گذاشتي، همچون خود تو از آن آگاه باشد».[14]
نتيجه گيري
حضرت علي(ع) در تمامي امور تابع رسول خدا(ص) بود و سيره رسول خدا(ص) را مو‌به‌مو اجرا می‌کرد. در امور اجتماعي نيز به اين امر توجه داشت. توجه به اصول اجتماعي من جمله مدارا با دوست و دشمن، عدالت اجتماعي، مشورت و... همواره در سيره آن حضرت مورد توجه قرار گرفته است.
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1- دانشنامه امام علي(ع) محمد محمدی ری‌شهری،
3- مطهري، مرتضي، سيري در سيره ائمه اطهار(ع)
* مرکز مطالعات و پاسخگويي به شبهات حوزه علميه قم


پي‌نوشت‌ها:
[1]. مطهري، مرتضي، سيري در سيره نبوي، تهران، صدرا، چاپ سي و پنجم، 1385، ص25 - 26.
[2]. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، نشر الوفاء، 1403ق، ج74، ص241.
[3]. کليني، محمد بن يعقوب، الکافي، بي‌جا، دارالکتب الاسلاميه، 1365، ج2، ص670.
[4]. همان، ص670.
[5]. بلعمي، تاريخنامه طبري، تهران، نشر سروش، 1378، ج4، ص633.
[6]. محمد بن جرير طبري، تاريخ الطبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده، تهران، نشر اساطير، 1375، ج6، ص2469 و ج32، ص274.
[7]. مطهري، مرتضي، جاذبه و دافعه امام علي (ع)، تهران، نشر صدرا، 1381، ص142 -143.
[8]. روحاني، سيد سعيد، تاريخ اسلام در آثار شهيد مطهري، قم، نشر معارف، 1383، ج1، ص267، به نقل از آشنايي با قرآن، ج4، ص62 - 63.
[9]. جرج جرداق، امام علي صداي عدالت انسانيت، ترجمه سيد هادي خسروشاهي، قم، نشر خرم، 1369، ج1، ص62 -63.
[10]. ابن ابي الحديد، شرح نهج‌البلاغه، بي جا، دار احياء الکتب العربيه، بي تا، ج7، ص36ـ37.
[11]. دشتي، محمد، ترجمه نهج‌البلاغه، قم، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع)، ص664، حکمت 161.
[12]. محمدي ري شهري، محمد، ميزان الحکمه، بي جا، دارالحديث، چاپ اول، بي تا، ج2، ص1524.
[13]. نصر بن مزاحم منقري، وقعه صفين، قم، منشورات مکتب المرعشي النجفي، 1404ق، ص92.
[14]. ميزان الحکمه، همان، ج2، ص1527.