مقامات امیر مومنان(ع) در بیان پیامبر امین(ص)
۱۳۹۹/۰۲/۲۴
خلیل منصوری
امیر مومنان(ع)، نفس پیامبر(ص)
شناخت چیزها نیازمند ابزارها و منابع شناختی است تا انسان بتواند حدّ تام آن را بیان کند. به دلیل فقدان احاطه علمی انسان به چیزها و بسندگی به ظاهر چیزها بدون اعتنا به باطن و ملکوت آنها، تعریف بر اساس «حدّ تام» با مشکل اساسی مواجه میشود؛ بر این اساس، میتوان گفت که شناخت مولی الموحدین امام المتقین امیرالمومنین علیبن ابیطالب(ع) با چالشی بس بزرگتر روبهرو است؛ زیرا آن حضرت(ع) به عنوان «نفس» پیامبر(ص) است؛ در حالی که پیامبر(ص) خود در جایگاه مظهر تمام و کمال خدا و اسماء و صفات او قرار دارد؛ این بدان معناست که برای شناخت، امیرمومنان علی(ع) لازم است تا ما نسبت به پیامبری شناخت به دست آوریم که لازمه آن شناخت خدای تبارک و تعالی و صفات و اسمای حسنای اوست.
با این همه، شرایط به گونهای برای انسان فراهم آمده است تا دست کم در سطح آیات و نشانهها بتواند شناختی نسبت به خدا به دست آورد که همان میتواند دستمایه شناخت پیامبر(ص) به عنوان «عبدالله» بلکه «عبده» باشد؛ زیرا اگر تجلیات «الله» در ساختار همه کائنات به شکل «نور» قابل دسترسی است و انسان شناختی نسبت به خدا در سطح «الله» مییابد؛ زیرا خدا درباره «الله» در مقام مثال و تمثیل میفرماید: اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ؛ الله همان نور آسمانها و زمین است.(نور، آیه 35) میتوان به این حقیقت دست یافت که ما تنها با «الله» مواجه هستیم که «نور» حقیقتی به نام «هو» است. پس «الله» براساس این آیه، همچون نور ماه عمل میکند و لازم است تا «هو» همان منبع نور باشد که در عربی از آن به ضوء و ضیاء یاد میشود. خدا میفرماید: هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا؛ او کسی است که خورشید را «ضیاء» و ماه را «نور» قرار داد.(یونس، آیه 5)
بنابراین، پیامبر(ص) میبایست در مقام «عبدالله» شناخت کامل از «الله» داشته باشد؛ زیرا آن حضرت(ص) مظهر تمام صفات و اسمایی است که در «الله» جمع شده است؛ از این منظر آن حضرت(ص) همانند ماه عمل میکند و نورانیتی از این دست دارد؛ اما از آنجا که به شهادت قرآن، پیامبر(ص)، «عبده» است(نجم، آیه 10)، میبایست آن حضرت(ص) در مقام برتری قرار داشته باشد و همانند خورشید «ضوء» را به نمایش بگذارد که منبع انوار است. بنابراین، آن حضرت(ص) از همه آسمانها و زمین برتر است؛ زیرا همه آنها مظهر «الله نورالسموات و الارض» است؛ در حالی که پیامبر(ص) در مقام «هو» و «عبده» مظهری برتر از آنها خواهد بود؛ چرا که مظهر «هو» است که توانسته در مقام «عبده» قرار گیرد و بتواند بر اساس شناخت و معرفت، نه تنها «الله» را بندگی کند، بلکه «هو» را بنده باشد.
بر این اساس، اگر پیامبر اکرم(ص) در شرافت خویش در مقام مظهریت هو است، امام علی(ع) نیز در همین مقام قرار دارد و مظهر «هو» و در مقام «عبده» است؛ زیرا خدا پیامبر(ص) را «نفس پیامبر» (ص) معرفی کرده است.(آل عمران، آیه 60)
با توجه به آنچه بیان شد، بهترین راه شناخت امیرمومنان(ع) مراجعه به صفات الهی است؛ زیرا آن حضرت(ع) مظهر همه اسماء و صفات الهی در حد تمامیت آن است. همچنین یکی از راههای شناخت آن حضرت(ع) مراجعه به صفات پیامبر(ص) است؛ زیرا امیرمومنان(ع) نفس پیامبر(ص) است. از دیگر راههای شناخت مراجعه به سخنان خدا و پیامبر(ص) درباره آن حضرت(ع) است؛ زیرا خدا به عنوان خالق، محیط به حقیقت وجودی امیرمومنان علی(ع) است و پیامبر(ص) همان طوری که به خویش علم حضوری دارد، نسبت به «نفس» خویش یعنی امیرمومنان علی(ع) از چنین علم حضوری برخوردار است. پس سخنان آن حضرت(ص) درباره علی(ع) سخن از حقایقی است که بر ما نهان و جزو عالم غیب است. البته این نکته نیز لازم به یادآوری است که بیان مقاماتی در حدّ و اندازهای که برای برخی غلو دانسته میشود، برای امیرمومنان(ع) و اهل بیت(ع) غلو نیست؛ زیرا آنان مظاهر الهی، بلکه مظاهر «هو» در مقام احدیت فراتر از واحدیت هستند. بر این اساس نمیتوان بیان این مقامات و ذکر این فضایل را به عنوان غلو قلمداد کرد و به شک در آن پرداخت و از پذیرش آن اجتناب کرد.
پیامبر(ص) درباره «نفس» خویش، امیرمومنان علی(ع) و عدم شناخت ایشان از طرق عادی و معمولی میفرماید: « يَا عَلِيُّ مَا عَرَفَ الله حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَيْرِي وَ غَيْرُكَ وَ مَا عَرَفَكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ غَيْرُ الله وَ غَيْرِي؛ای علی! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.»(مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 167)
همچنین پیامبر(ص) در جایی دیگر میفرماید: «یا علی لایعرف الله تعالی الّا انا و انت و لایعرفنی الّا الله و انت و لا یعرفک الّا الله و انا؛ای علی! خدا را نشناخت جز من و تو و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من.»(روضة المتقین، محمد تقی مجلسی، ج13، ص273)
فضایل بینهایت امیرمومنان علی(ع)
اگر بر اساس تعالیم قرآن و روایات متواتر و معتبر نبوی(ص)، امیرمومنان علی(ع) نفس پیامبری است که خود مظهر همه اسماء الهی و در سطح «عبده» و «عبدالله» است که برتر از این مقام نیست؛ زیرا ایشان تنها کسی است که در قرب منزلت صفات و اسماء الهی به نزدیکترین سطح رسیده که از آن به «قاب قوسین او ادنی» تعبیر میشود.(نجم، آیات 8 و 9)؛ پس همین مظهریت را برای امیرمومنان (ع) میبایست قائل شد و او را در همان سطح یافت و فضایل و مقامات ایشان را همسطح پیامبر(ص) به عنوان نفس ایشان دانست.
بنابراین، اگر امام علی(ع) نفس پیامبر(ص) است، هر گونه «حبّ و بغض» نسبت به امیرمومنان(ع) به معنای «حبّ و بغض» نسبت به پیامبر(ص) است؛ از همین روست که پیامبر(ص) میفرماید: مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً وَ تَوَلاَّهُ أَكْرَمَهُ اَلله وَ أَدْنَاهُ وَ مَنْ أَبْغَضَ عَلِيّاً وَ عَادَاهُ مَقَّتَهُ اَلله وَ أَخْزَاهُ؛ هرکس علی را دوست بدارد و او را به سرپرستی بپذیرد، خداوند او را گرامی داشته و مقرب خود خواهد ساخت و کسی که با علی دشمنی کند خدا او را دشمن دارد و خوارش خواهد کرد.(جامع الأخبار ، ج ۱ ، ص ۲۴)
در این راستا بارها پیامبر اکرم(ص) میفرمود: « وَ مَنْ أَحَبَّ عَلِيّاً أَحَبَّنِي وَ مَنْ أَحَبَّنِي فَقَدْ رَضِيَ الله عَنْهُ وَ مَنْ رَضِيَ الله عَنْهُ كَافَأَهُ الْجَنَّةَ...؛ هر كس على را دوست بدارد، مرا دوست میدارد و هر كس مرا دوست بدارد، خداوند از او راضى است و هر كس خدا از او راضى باشد، پاداشش را بهشت قرار میدهد. (بحار الأنوار ، ج۷، ص ۲۲۱ )
همچنین فرمود: «محبّک محبّی و مبغضک مبغضی؛ دوستدار تو دوست من است و دشمن تو دشمن من.»(بحارالانوار، ج 36، ص 140؛ کنزالعمّال، متقی هندی، بیروت، مؤسسة الرساله، ج 11، ص 622، حدیث 33023؛ هم چنین حدیث 33024)
شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید: «یا رسول الله انّک تحبّ علیّاً؟ قال: او ماعلمت انّ علیّاً منّی و انا منه؛ ای رسول خدا علی(ع) را دوست میداری؟ فرمود: مگر نمیدانی که علی از من و من از اویم.»(المناقب، الموفق بن احمد الخوارزمی، قم، جامعه مدرسین، چاپ چهارم، ص 64)
جابر از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که پیامبر فرمود: «جبرئیل از طرف خدای عزیز و جلیل ورقه سبزی از یاس را آورد که بر روی آن (با رنگ) سفید نوشته بود: «انی افترضت محبّة علیّبن ابیطالب علی خلقی عامةً، فبلّغهم ذلک عنّی؛ براستی من محبت علی را بر همه مردم واجب کردم و این را از طرف من (به همه) برسان.»(کشف الغمهًْ في معرفهًْ الأئمه، ج 1، ص 99)
در جایی دیگر میفرماید: «فانّه لایبغضک من العرب الّا دعی ولا من الانصار الّا یهودی و لا من سایر النّاس الّا شقی؛ای علی! براستی تو را دشمن نمیدارد از عرب مگر کسی که زنازاده باشد؛ و نه از انصار مگر کسی که یهودی باشد؛ و نه از سایر مردم مگر کسی که شقی باشد.»(مناقب خوارزمی، ص 323)
همچنین فرمودند: «علی(ع) تقسیمکننده بهشت و دوزخ است و هرکس از علی خود را جدا کند در واقع خود را از من جدا کرده و هر که خود را از من جدا کند، در واقع از خدای عزوجلّ جدا کرده است و تأکید فرمودند: شیعیان علی(ع) همان رستگاران روز قیامت هستند (خصال شیخ صدوق، ج2، ص496)
انس بن مالک از رسول خدا نقل کرده که آن حضرت فرمودند: اگر جملگی مردم بر پذیرش محبت علیابن ابیطالب یکدل و یک رأی میشدند، خدای عزوجل هرگز آتش دوزخ را نمیآفرید و نیز فرمودند: خدای متعال از روشنایی رخسار علی(ع) هفتاد هزار فرشته آفریده است که برای او و دوستدارانش تا روز قیامت از درگاه الهی آمرزش میطلبند. (بحار الانوار ج 39، ص 248، و ج23، ص320)
در آیات قرآن بیان شده که همه هستی مظاهر الهی است که قابل شمارش نیست؛ چنانکه خدا میفرماید: و اگر آنچه درخت در زمين است قلم باشد و دريا را هفت درياى ديگر به يارى آيد ،سخنان خدا پايان نپذيرد ،قطعا خداست كه شكست ناپذير حكيم است. (لقمان، آیه ۲۷)
درباره فضایل پیامبر(ص) و امیرمومنان علی(ع) نیز باید همین سخن خدا را تکرار کرد؛ چنانکه پیامبر(ص) درباره امیرمومنان(ع) میفرماید: «لو انّ الفیاض اقلام و البحر مدادٌ و الجنّ حسّابٌ و الانس کتابٌ مااحصوا فضائل علیّ بن ابی طالبٍ؛ اگر انبوه درختان ، قلم، و دریا مُرکّب، و تمام جنّیان حسابگر، و تمام انسانها نویسنده باشند، قادر به شمارش فضائل علیبن ابیطالب نخواهند بود»(مناقب خوارزمی، ص 32)
همچنین میفرماید: «اِنّ اللهَ جَعَلَ لأخي عَلِيّ فَضائِلَ لاتُحْصي كَثْرَةً فَمَن ذَكَرَ فَضيلَةً مِنْ فَضائِلِهِ مُقِرّا بِها غَفَرَ اللّهُ لَهُ ما تَقَدّم مِنْ ذَنْبِهِ وَ ما تَأَخّر وَ مَنْ كَتَبَ فَضيلَهًًْ مِنْ فَضائِلِهِ لَم تَزَل الْمَلائِكَهًًُْ تَسْتَغْفِرُ لَهُ ما بَقِيَ لِتِلْكَ الْكِتابَهًْ رَسْمٌ وَ مَنْ اسْتَمَعَ اِلي فَضيلَة مِنْ فَضائِلِه غَفَرَ اللهُ لَهُ الذّنُوب اللّتي اِكْتَسَبَها بِالإسْتِماع وَ مَن نَظَر اِلي كِتابٍ مِنْ فَضائِلِه غَفَرَ الله ُ لَهُ الذّنُوب اللّتي اِكْتَسَبَها بِالنّظَر. ثُمّ قالَ (ص): اَلنّظَرُ اِلي اَخي عَلِيّ عِبادهًْ و ذِكْرُهُ عِبادَهًْ وَ لايَقْبَلُ اللّهُ ايمانَ عَبْدٍ اِلاّ بِوِلايَتِه وَ الْبَرائَهًْ مِنْ اَعْدائِهًِْ، «براستي خدا براي برادرم علي (ع)فضائلي قرار داده كه از فراواني، قابل شمارش نيست. پس هر كه يك فضيلت از فضائلش را با ـ ايمان و پذيرش ـ ياد كند، خداوند گناهان گذشته دور و نزديكش را بيامرزد و هر كه فضيلتي از فضائلش را بنگارد، ملائكه همواره برايش استغفار كنند تا هنگامي كه آن نوشته باقي است، و هر كه به فضيلتي از فضائلش گوش فرا دهد، خداوند آن دسته از گناهاني را كه از راه شنيدن مرتكب شده، بيامرزد و هر كه به نوشتهاي از فضائلش بنگرد، خداوند گناهاني را كه از راه نگاه مرتكب شده، بيامرزد. سپس فرمود: نگاه به برادرم علي عبادت است و ذكر و يادش عبادت است و خداوند ايمان هيچ بندهاي را نميپذيرد، مگر با ولايت او و بيزاري از دشمنانش. »(مناقب، خوارزمي، ص ۳۲، حديث ۲؛ فرائد السمطين، ج ۱، ص ۱۹، ينابيع المودهًْ، قندوزي باب ۵۶، مناقب السبعون، حديث ۷۰؛ کشف الیقین، ج 1، ص 3)
بر اساس همین «نفس» بودن امام علی(ع)، همان طوری که پیامبر(ص) به تعلیم الهی «عالم الغیب» است(جن، آیات 26 و 27) آن حضرت(ع) نیز این گونه است. همچنین اگر پیامبر(ص) وحی را میبیند و میشنود، ایشان نیز همان گونه است؛ چنانکه خود حضرت علی(ع) میفرماید: أَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَ الرِّسَالَهًِْ وَ أَشُمُّ رِیحَ النُّبُوَّهًْ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّهًْ الشَّیْطَانِ حِینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ (ص) فَقُلْتُ یَا رَسُولَ الله مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ أَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّکَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَی مَا أَرَی إِلَّا أَنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ وَ لَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَ إِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ؛ با چشم خویش نور وحی و رسالت را دیدم و رایحه نبوت را استشمام کردم و با گوش خویش ناله شیطان را در هنگام نزول وحی بر رسول خدا شنیدم و عرض کردمای رسول خدا این صدای ناله از کیست فرمود: این ناله شیطان است از آن جهت که او را نپرستند نومید و مأیوس است. همانا تو میشنوی آنچه را من میشنوم و میبینی آنچه را من میبینم، مگر آنکه تو پیامبر نیستی و لکن وزیری و به طور قطع تو بر خیر و نیکویی هستی.(نهجالبلاغه، صبحی صالح ، ص 300 ، خطبه 192)
پیامبر(ص) دارای مراتب و مقامات امامت و خلافت در دین و دنیای مردم است؛ بلکه همه هستی است؛ زیرا پیامبر(ص) به حکم الهی «مطاع» است و همه هستی ماسوی الله میبایست از ایشان اطاعت کنند. البته نه تنها بر فرشتگان اطاعت از ایشان واجب است و وقتی آن حضرت(ص) بر اساس «مقدرات کتاب حفیظ و لوح محفوظ» دستور دهد ، فرشتگان اطاعت و اجرا میکنند(قدر، آیات 1 تا 5؛ دخان، آیات 1 تا 5)، همه جن و انس نیز بایستی از ایشان به عنوان «مولی و ولیالله» اطاعت کنند؛همین شرایط برای علی(ع) به عنوان نفس پیامبر نیز صدق میکند و آن حضرت دارای این مقامات و مراتب است؛ زیرا خدا در آیات متعددی این ولایت را که ولایت الله است برای ایشان ثابت کرده است.(مائده، آیات 3 و 55 و 67؛ نساء، آیه 59)
پیامبر(ص) خود در این باره میفرماید: «علیکم بعلیّ بن ابی طالب فانّه مولاکم فاحبّوه، و کبیرکم فاتّبعوه، و عالمکم فاکرموه، و قائدکم الی الجنّهًْ(فعزّزوه) و اذا دعاکم فاجیبوه و اذا امرکم فاطیعوه، احبّوه بحبّی و اکرموه بکرامتی، ماقلت لکم فی علیٍّ الّا ما امرنی به ربّی جلّت عظمته؛ بر شما باد به (همراهی) علیبن ابیطالب(ع)، براستی او مولا و سرپرست شماست پس او را دوست بدارید، و بزرگ شماست، پس از او پیروی کنید و دانشمند شماست ،پس از او اکرام کنید و پیشوای شما به سوی بهشت است ،پس او را عزیز دارید، هرگاه شما را (به کاری) دعوت کند اجابت کنید و اگر دستور داد اطاعت کنید، بخاطر دوستی من او را دوست بدارید و به خاطر بزرگی من او را بزرگ شمارید.(بدانید) من چیزی درباره علی به شما نگفتم جز آنچه خدای بزرگ ، به آن امر کرده است.»(كنزالعمال، همان، ج 11، ص 614، روايت 32971)