زلال بصیرت (۲۵۰) : وظایف وارثان انقلاب ۱۳۹۹/۰۲/۳۱
زلال بصیرت
وظایف وارثان انقلاب
۱۳۹۹/۰۲/۳۱
در دوره پهلوی عزم جدی شده بود تا شجره دین و روحانیت به عنوان مروجان دین را بخشکانند؛ لذا مدارس دینی که موقوفه طلاب بود، تبدیل به انبار کالای بازاریها شده بود. در شهر دارالعباده یزد که مدارس دینی متعدد وجود داشت، تعداد طلاب ورودی به حوزه، نزدیک به صفر بود. مجالس عزاداری هم که محل تلاقی روحانیت و مردم بود، ممنوع بود و لذا رابطه مردم نیز با روحانیون کمتر شد؛ در آن شرایط حتی لباس روحانیت هم ممنوع بود.
دین فردی، نسخه دیگری از سکولاریسم
بعد از سال 1320 و فرار پهلوی اول و در حالی که نظم خاصی بر کشور حاکم نبود، برخی روحانیون توانستند موقعیت را غنیمت بشمارند و تا حدی دوباره حوزههای علمیه را احیا کنند، یکی از مواریث نامیمون آن دوره، نگاه حداقلی به دین بود و نهایت چیزی که به عنوان دین تلقی میشد، فقه فردی بود. یعنی با تبلیغات گسترده چنین القا شده بود که دین، تنها در حوزه فقه و آن هم فقه فردی تعریف میشود؛ این همان چیزی است که با عنوان سکولاریسم شناخته میشود.
بر اساس این دیدگاه، دین چیزی است که بود و نبودش در زندگی اجتماعی انسان تأثیری ندارد، اما لزوم آزادی در جامعه ایجاب میکند اگر کسی خواست مسلمان باشد، با او مخالفت نشود؛ البته دین اسلام هم که در نظر آنها، فقط فقه است!، شاید هنوز هم در برخی محافل دینی، علوم دینی را منحصر در همین فقه بدانند. هدف از چنین دینی هم این است که حاشیه زندگی انسان را سامان بدهد.
بر اساس نگاه سکولار، دخالت یک روحانی در امور اجتماعی نیز هیچ توجیهی ندارد، اما با آغاز نهضت اسلامی توسط حضرت امام(ره) بود که برخی نگاهها اصلاح و بعد از 14 سال به انقلاب اسلامی منجر و به نقطه عطفی در تاریخ معاصر تبدیل شد و امروز بعد از گذشت 40 سال از انقلاب اسلامی شاهد کارهایی هستیم که توسط روحانیت انجام میگیرد و در گذشته مطرح نبوده است؛ در واقع بعد از انقلاب روحانیت به عنوان یکی از اقشار مؤثر در جامعه قلمداد شد و وظایف متعددی بر عهدهاش آمد.
امام(ره) این حرکت را در دورهای آغاز کرد که کتابهایی مبنی بر اینکه دین افیون تودههاست نوشته شده بود و دین مانع پیشرفت تلقی میشد و موج چنین تفکری بعد از صدها سال به ایران هم رسیده بود. اما بعد از نهضت اسلامی، مشخص شد که روحانیت مهمترین قشری است که میتواند در سرنوشت جامعه تغییر ایجاد کند و حتی اول شخص کشور باید ولیفقیه و روحانی باشد؛ تمام قوانین کشور باید بر اساس اسلام و زیر نظر اسلامشناسان یعنی روحانیت باشد؛ قوه قضائیه یعنی کل دستگاه قضایی باید زیر نظر روحانی باشد.
این یعنی خداوند به وعدهاش عمل کرد: «و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض ونجعلهم ائمه ونجعلهم الوارثین» (ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!)(قصص/5)؛ یکی از مصادیق این آیه به برکت انقلاب، در سال 57، عینیت یافت.
وظایف ما در قبال انقلاب و دین
امروز وظیفه ما به عنوان وارث این انقلاب و دستاوردهای آن - که در سایه فداکاریها و شکنجهها و جان دادنها حاصل شده - چیست؟ به نظر میرسد به حکم عقل دو نکته ضروری است: اول اینکه بدانیم چه کارهایی میتوان در راستای رشد و بالندگی این انقلاب انجام داد و دوم اینکه بدانیم چه آسیبهایی ممکن است به این انقلاب وارد شود و راه جلوگیری از آنها چیست. لذا دو نوع معرفت نیاز داریم. مقدمه این معرفتها این است که دین را در جامعیت آن بشناسیم، باید ببینیم آیا دین امری فردی است که در زندگی انسان نقشی ندارد و یا برعکس، مهمترین نقش را در زندگی دارد و ما متصدیان اجرای این نقش هستیم؟
البته مفروض این است که ما واقعا باور داریم که دین راه رسیدن به هدف خلقت است و تمام ابعاد زندگی انسان را در بر میگیرد و از قبل تولد تا هنگام مرگ برای انسان برنامه دارد و البته همه اینها مقدمهای برای زندگی اصلی و ابدی انسانهاست. اصلیترین نهاد در زندگی انسان، دین است و آن است که باید راه و رسم زندگی را بیان کند. بر اساس این دیدگاه، فقه، بخشی از دین خواهد بود، عقائد و اخلاق نیز بخشهای دیگری از دین است؛ این در حالی است که تا مدتها، دین در حوزههای علمیه در بخش فردی فقه خلاصه شده بود.
این به معنای کوتاهی بزرگان ما در این زمینه نیست؛ بلکه در گذشته بهخصوص در دوره پهلوی، بر جامعه و علما تحمیل شده بود؛ حتی کار به جایی رسیده بود که مرحوم کاشانی که به همراه سید محمد تقی و سید احمد خوانساری سه شاگرد برجسته آقاضیاء بودند، فقط به خاطر اینکه وارد مسائل سیاسی شده بود، در جامعه جایگاه چندانی نداشت! هر چند در آن شرایط، فردی مانند مدرس هم سر بلند کرد و گفت: سیاست ما، عین دیانت ماست، اما تلقی عمومی این نبود و او را نیز به شهادت رساندند.
افتخار این تحول که در جامعه اسلامی بلکه در عالم اسلام اتفاق افتاد، نصیب امام (ره) شد؛ کار ایشان بهقدری بزرگ و باعظمت بود که هر چه در مورد اهمیت و وسعت برکات آن فکر کنیم، نمیتوانیم همه آن را درک کنیم.
اولین کاری که باید انجام دهیم آن است که باید هم خودمان باور کنیم و هم سعی کنیم تا دیگران نیز درک کرده و باور کنند که دین تمام ابعاد زندگی انسان را دربر میگیرد و هیچ کار انسانی، خارج از عرصه دین نیست. در وهله بعد ببینیم در جامعه ما، به کدامیک از بخشهای دین یعنی عقائد، احکام و اخلاق بیشتر نیاز است و برای انتخاب یک رشته دینی جهت تحصیل و تحقیق، بر اساس حجت شرعی بین خود و خدا اقدام کنیم.
اگر انگیزه، الهی باشد، هر قدمی که بر میداریم و هر کاری اعم از مطالعه و تحقیق که انجام میدهیم، اجر و ثواب بسیاری دارد و سبب شادی قلب امام زمان (عج) و روح شهدا میشود.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دام ظله) در دیدار با جمعی از دانشپژوهان و فارغالتحصیلان رشته مشاوره مرکز تخصصی امام خمینی(ره)؛ قم؛18 / 12 / 1397 .