پرسش:اوصاف و ویژگیهایی که منجر به جهنمی شدن انسان میگردد، از منظر قرآن کریم کدام است؟
پاسخ:اهمیت سؤال در این است که انسانها اگر بدانند کسانی که اهل جهنم شدند به خاطر ترک کدام فرائض و واجبات الهی و انجام کدام رفتارهای ضددین بوده است، سعی میکنند در سبک زندگی خود به آنها اولویت بیشتری دهند و با التزام قویتری آن ویژگیها و اوصاف مورد نظر خدای متعال را انجام دهند تا جهنمی نشوند، و مورد عنایت و لطف خدای متعال قرار گیرند، نکته دیگر اینکه این اوصاف و ویژگیها از زبان خود اهل جهنم که در جهنم به سر میبرند بیان میشود نه از لسان مستقیم خداوند.
علتهای جهنمی شدن
علتهای جهنمی شدن افراد در قرآن کریم از زبان خود اهل جهنم در قالب یک پرسش و پاسخ میان اصحاب الیمین (اهل بهشت) و اصحاب الشمال (اهل جهنم) مطرح میشود. اصحاب الیمین درحالی که در باغهای پرنعمت و باعظمت بهشتند از گناهکاران و اصحاب الشمال سؤال میکنند: چه چیز شما را به دوزخ فرستاد؟ آنان گفتند: ما از نمازگزاران نبودیم، ما به فقرا اطعام و رسیدگی نمیکردیم و پیوسته با اهل باطل (که دین و مقدسات را استهزا میکردند و کفر و شرک را ترویج مینمودند) همنشین و همسو بودیم، ما همواره روز جزا (قیامت و معاد) را انکار میکردیم. تا زمانی که مرگ ما فرا رسید و به یقین رسیدیم و چشم ما به روی حقایق برزخ و قیامت باز شد) (المدثر- آیات 40 تا 47)
در این آیات شریفه اصحاب دوزخ چهار ویژگی اعتقادی و رفتاری را که از مهمترین عوامل دخول آنان در جهنم است مطرح میکنند:
1- لم نک من المصلین (از نمازگزاران نبودیم)
از نمازگزاران نبودیم غیر از این است که ما نماز نمیخواندیم. ممکن است انسان نماز بخواند، ولی از نمازگزاران شمرده نشود. همان طور که در سوره ماعون آیه 4 و 5 میفرماید: «فویل للمصلین، الذین هم عن صلاتهم ساهون، الذین هم یراؤن و یمنعون الماعون» پس وای بر نمازگزاران (منافق و چند چهره)، آن نمازگزارانی که از نمازشان غافل و ناآگاهند. (آن را کوچک میشمارند و برای فریب دیگران نماز بجا میآورند)، افرادی که خودنمایی و ریا میکنند (چون مومنین را ببینند به نماز بایستند و هرگاه تنها باشند نماز نمیخوانند) آری قرآن کریم نمیفرماید: «فویل لمن لمن یصل» بلکه میفرماید: «فویل للمصلین، الذین هم عن صلاتهم ساهون» وای به حال گروهی از نمازگزاران که از نماز خود غافلند، و حق نماز را ادا نمیکنند و آن را استخفاف و سبک میشمارند. شهید مطهری(ره) در این باره میفرماید: «یکی از حقوق نماز، احترام نماز است که نقطه مقابلش میشود استخفاف نماز، یعنی سبک شمردن نماز، اینکه انسان نماز را سبک بشمارد، میخواند و سبک میشمارد، و شکل امری که خیلی مهم نیست تلقی میکند. این «مهم نیست» انسان را که نماز خوان هم هست از زمره نمازگزاران خارج میکند، یعنی به صورت آدمی درمیآید که همان نمازش در روز قیامت دشمن و خصمش خواهد بود، چون دائماً نماز را تحقیر و استخفاف میکرده و به شأنش بیاعتنایی میکرده است. (آشنایی با قرآن، ج 10، ص 169)
2- ولم نک نطعم المسکین (ما به فقرا اطعام نمیکردیم)، در تفسیر آیه شریفه فرمودهاند که منظور از اطعام مسکین همان حقوق آلرسول خدا است که شامل وجوهات شرعیه خمس، زکات و... میشود. در تفسیر نور ج10، ص 297 آمده است: مراد از اطعام مسکین یا زکات واجب است که ترک آن مستوجب دوزخ است و یا آن است که حتی اگر زکات پرداخت شد ولی در جامعه گرسنهای وجود داشت، سیر کردن او واجب است و بیتفاوتی نسبت به او سبب دوزخی شدن میگردد و شاید مراد از اطعام مسکین تمام نیازهای او باشد نظیر پوشاک، مسکن، نه فقط خوراک و غذا، اگرچه مسلمان هم نباشد.
3- کنانخوض معالخائضین (به هر باطلی فرو میرفتیم و در استهزاء و سخریه حق و حقیقت شرکت میکردیم)، گذراندن عمر به بطالت و باری به هر جهت زندگی کردن جرمی نابخشودنی است. دوست و همنشین بد زمینهساز دوزخی شدن است و همرنگ شدن با جماعت فاسد نیز انسان را به ورطه سقوط و دوزخی شدن میکشاند.
4- کنانکذب بیوم الدین حتی اتا ناالیقین (تکذیب روز جزا تا کنار رفتن پردهها و حصول یقین)، انکار و تکذیب معاد انسان را در انجام گناهان و غرقه شدن در مادیات و امور شهوانی و حیوانی جسورتر و گستاختر میکند و چنین افرادی حجاب حب به دنیا و التذاذات نفسانی آنان را کور و کر میکند و حقایق عالم هستی و دنیای پس از مرگ را درک نمیکنند تا اینکه مرگ آنان فرا میرسد و با مشاهده حقایق عالم آخرت به یقین میرسند.
بنابراین چهار خصلتی که در آیات شریفه ذکر شد از اوصاف مجرمین گناهکار است که آنان یا هر چهار خصلت را دارند یا بعضی از آنها را و چون پاسخگوی این سوالها مجموع مجرمینند، صحیح است که نسبت هر چهار صفت را به همه مجرمین بدهیم.