۲۰ - ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع)- به شهادت رسیدن ائمه(ع)، دلیل مبارز بودن ایشان ۱۳۹۹/۰۳
ده گفتار از رهبرمعظم انقلاب در تحلیل مبارزات سیاسی امامان معصوم(ع) - ۲۰
به شهادت رسیدن ائمه(ع)، دلیل مبارز بودن ایشان
خب، من سؤال میکنم: یک قدرت قاهر زمان، چه کسی را در میدان جنگ یا در زندان یا در تبعیدگاه میکشد و شهید میکند؟ جز یک آدم پیکارجو را؟ جز یک آدم مزاحم را؟ جز _ به تعبیر منصور عبّاسى _ استخوان خردهای را که در گلوى حکومت غدّار زمان گیر کرده باشد و راه نفس را بر او گرفته باشد؛ «هذا الشّجا المعترض فى حلقی».2 در چند روایت از قول منصور عبّاسى است که از دور اشاره میکند به امام صادق(ع) و میگوید او استخوان ریزهاى است که در گلوى من جا گرفته؛ جز این است؟ خب، امام صادق(ع) را باید شهید کنند، باید مسموم کنند؛ چون مبارز است.
اگر ما بخواهیم خصوصیّات زندگى اینها را هم ندیده بگیریم، با آن تفصیلاتى که مورد نظر من است و انشاءالله عرض خواهم کرد، همین اجمال کافى است که ما معتقد شویم که ائمّه یازدهگانه ما(ع)، همه در حال پیکار و در حال مبارزه و در حال جهاد از دنیا رفتند؛ به دلیل اینکه اینها را کشتند، به دلیل اینکه موسىبن جعفر(ع) را زندان ابد کردند _ اگر موسی بن جعفر(ع) در زندان شهید نمیشد یا از دنیا نمیرفت و بیست سال دیگر هم زنده میماند، آن بزرگوار را که از زندان بیرون نمىآوردند؛ اگر میخواستند بیرون بیاورند، زندان نمیبردند- به دلیل اینکه امام باقر دو بار، امام صادق دو بار، امام سجّاد(ع) دو بار تبعید شدند؛ علی بن موسیالرّضا(ع) تبعید شد، امام جواد و امامهادى و امام عسکرى(ع) هرکدام چند بار زندان و تبعید رفتند؛ به دلیل اینکه سه امام آخر ما، یعنى امام جواد، امامهادى و امام عسکرى(ع) در بحبوحه جوانى کشته شدند. امام جواد(ع) را بیست و پنج ساله کشتند، امامهادى(ع) را سى و دو ساله یا سى و سه ساله کشتند، امام عسکرى(ع) را بیست و هشت ساله کشتند.
یک جوان بیست و پنج ساله را که اینقدر علاقهمند دارد، چرا میکشند؟ یک جوان سى و دو سالهاى که این همه در آفاق عالم اسلامى علاقهمند دارد، وابسته به دودمان پیغمبر(ص) است، مردم او را سرچشمه الهام و وحى خود میدانند، کشتن او براى چیست آخر؟ چرا او را میکشند؟ آیا جز این است که در کشتن او، براى قدرتهاى زمان مصلحتى وجود داشته است که از مصلحت زنده ماندن او و راضى نگهداشتن مردم به مراتب بزرگتر بود؟ مگر در زنده ماندن او خطرى براى قدرتهاى زمان وجود داشته است که به مراتب از خطر نارضایی مردم، در صورت کشته شدن او، بزرگتر و بیشتر و مهمتر بود؟
اینها مسائل اجمالى است که اگر شما فقط همین مسائل را در نظر بگیرید، و آنچه را که انشاءالله عرض خواهیم کرد به تفصیل در روزهاى آینده درباره زندگى ائمّه(ع) و مناسبات اینها با خلفا و مناسبات اینها با علماى زمان و مناسبات اینها با شیعه و با دوستان و با مخلصینِ خودشان هم ندیده بگیریم _ که هریک آیتى است بر ادّعاى ما و شاهد صدقى است _ همین مقدارى که بنده امروز گفتم، کافى است که یک انسان منصف را معتقد کند که امام صادق(ع) مشغول مبارزه و جهاد بود، موسی بن جعفر(ع) مشغول مبارزه و جهاد بود.
بنده یک وقتى در جایی یک سخنرانى در این زمینه کردم؛ عنوان سخنرانى «همرزمان حسین» بود. یعنى امام صادق(ع) همرزم حسین(ع) است، در میـدان حسین است؛ موسىبن جعفر، امام جواد، امام هشتم(ع) همرزم حسین هستند، در میدان حسین و دوشادوش حسین. چطور شد که وقتى صحبت امام حسین(عمىآید، تو فورا به امام صادق(ع) استشهاد میکنى؟ شما یک مطلبى را بیان میکنید، میگویید که آقا! امام حسین چنین؛ او میگوید اگر راست میگویی، پس چرا امام صادق چنان؟
عجب، امام صادق ضدّ امام حسین بود؟ رفتار امام صادق متناقض با امام حسین بود، یا توی خفّاش [صفت] نفهمیدى و ندیدى؟ یا آن غرضورز نخواست بگذارد که تو بفهمى و ببینى؟ امام صادق دوشادوش حسین است، همرزم حسین است، در کنار حسین است و با همان دشمن میجنگد و مبارزه میکند؛ با همان دستی که حسین(ع) را شهید کردند، او را هم شهید کردند؛ منتها در دو میدان و مهم این است. اگر بنده همیناندازه هم بحث میکردم، باید مستمع منصف و کسى که این مطلب حتّی برایش اوّل بار مطرح میشود، معترف شود. در عین حال ما البتّه به تفصیل صحبت میکنیم.
پانوشتها
1- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج27، ص217
2- کشف الغمّة، اربلی، ج2، ص196
اگر ما بخواهیم خصوصیّات زندگى اینها را هم ندیده بگیریم، با آن تفصیلاتى که مورد نظر من است و انشاءالله عرض خواهم کرد، همین اجمال کافى است که ما معتقد شویم که ائمّه یازدهگانه ما(ع)، همه در حال پیکار و در حال مبارزه و در حال جهاد از دنیا رفتند؛ به دلیل اینکه اینها را کشتند، به دلیل اینکه موسىبن جعفر(ع) را زندان ابد کردند _ اگر موسی بن جعفر(ع) در زندان شهید نمیشد یا از دنیا نمیرفت و بیست سال دیگر هم زنده میماند، آن بزرگوار را که از زندان بیرون نمىآوردند؛ اگر میخواستند بیرون بیاورند، زندان نمیبردند- به دلیل اینکه امام باقر دو بار، امام صادق دو بار، امام سجّاد(ع) دو بار تبعید شدند؛ علی بن موسیالرّضا(ع) تبعید شد، امام جواد و امامهادى و امام عسکرى(ع) هرکدام چند بار زندان و تبعید رفتند؛ به دلیل اینکه سه امام آخر ما، یعنى امام جواد، امامهادى و امام عسکرى(ع) در بحبوحه جوانى کشته شدند. امام جواد(ع) را بیست و پنج ساله کشتند، امامهادى(ع) را سى و دو ساله یا سى و سه ساله کشتند، امام عسکرى(ع) را بیست و هشت ساله کشتند.
یک جوان بیست و پنج ساله را که اینقدر علاقهمند دارد، چرا میکشند؟ یک جوان سى و دو سالهاى که این همه در آفاق عالم اسلامى علاقهمند دارد، وابسته به دودمان پیغمبر(ص) است، مردم او را سرچشمه الهام و وحى خود میدانند، کشتن او براى چیست آخر؟ چرا او را میکشند؟ آیا جز این است که در کشتن او، براى قدرتهاى زمان مصلحتى وجود داشته است که از مصلحت زنده ماندن او و راضى نگهداشتن مردم به مراتب بزرگتر بود؟ مگر در زنده ماندن او خطرى براى قدرتهاى زمان وجود داشته است که به مراتب از خطر نارضایی مردم، در صورت کشته شدن او، بزرگتر و بیشتر و مهمتر بود؟
اینها مسائل اجمالى است که اگر شما فقط همین مسائل را در نظر بگیرید، و آنچه را که انشاءالله عرض خواهیم کرد به تفصیل در روزهاى آینده درباره زندگى ائمّه(ع) و مناسبات اینها با خلفا و مناسبات اینها با علماى زمان و مناسبات اینها با شیعه و با دوستان و با مخلصینِ خودشان هم ندیده بگیریم _ که هریک آیتى است بر ادّعاى ما و شاهد صدقى است _ همین مقدارى که بنده امروز گفتم، کافى است که یک انسان منصف را معتقد کند که امام صادق(ع) مشغول مبارزه و جهاد بود، موسی بن جعفر(ع) مشغول مبارزه و جهاد بود.
بنده یک وقتى در جایی یک سخنرانى در این زمینه کردم؛ عنوان سخنرانى «همرزمان حسین» بود. یعنى امام صادق(ع) همرزم حسین(ع) است، در میـدان حسین است؛ موسىبن جعفر، امام جواد، امام هشتم(ع) همرزم حسین هستند، در میدان حسین و دوشادوش حسین. چطور شد که وقتى صحبت امام حسین(عمىآید، تو فورا به امام صادق(ع) استشهاد میکنى؟ شما یک مطلبى را بیان میکنید، میگویید که آقا! امام حسین چنین؛ او میگوید اگر راست میگویی، پس چرا امام صادق چنان؟
عجب، امام صادق ضدّ امام حسین بود؟ رفتار امام صادق متناقض با امام حسین بود، یا توی خفّاش [صفت] نفهمیدى و ندیدى؟ یا آن غرضورز نخواست بگذارد که تو بفهمى و ببینى؟ امام صادق دوشادوش حسین است، همرزم حسین است، در کنار حسین است و با همان دشمن میجنگد و مبارزه میکند؛ با همان دستی که حسین(ع) را شهید کردند، او را هم شهید کردند؛ منتها در دو میدان و مهم این است. اگر بنده همیناندازه هم بحث میکردم، باید مستمع منصف و کسى که این مطلب حتّی برایش اوّل بار مطرح میشود، معترف شود. در عین حال ما البتّه به تفصیل صحبت میکنیم.
پانوشتها
1- بحارالانوار، علّامه محمّدباقر مجلسی، ج27، ص217
2- کشف الغمّة، اربلی، ج2، ص196