زلال بصیرت (۲۵۹) : کسب رضای الهی؛ چرا و چگونه؟ ۱۳۹۹/۰۵/۱۵
زلال بصیرت
کسب رضای الهی؛ چرا و چگونه؟
۱۳۹۹/۰۵/۱۵
بسم الله الرحمن الرحیم
از نظر اسلام ارزش کارهای انسان تابع دو عامل است؛
یکی حسن فعلی؛ یعنی مفید بودن کار و دیگری حسن فاعلی؛ یعنی قصد و انگیزه الهی داشتن.
با توجه به بینیازی خداوند این سؤال مطرح میشود که معنای کار برای خدایی که هیچ نیازی ندارد چیست؟
مراد از کار برای خدا، کار برای کسب رضای الهی است؛ اما سؤال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که خدا چگونه خشنود میشود؟ روشن است که خشنودی خداوند مثل خشنودی انسان نیست. انسانها زمانی خشنود میشوند که نیازی از آنها برطرف شود یا لذتی را درک کنند، اما خداوند چگونه و برای چه خشنود میشود؟
خداوند متعال از این جهت که کمال بینهایت است و هرخوبی را در بالاترین مرتبه آن داراست، هرگز نیازی ندارد؛ اما از جمله خوبیهایی که از خداوند انفکاکناپذیر است، افاضه رحمت به دیگران است؛ بنابراین کار برای رضای خدا به معنای انجام کاری است که سبب کسب لیاقت جهت دریافت رحمتهای جدید الهی شود.
برخی نعمتهای خداوند ابتدائی هستند و نیاز به انجام کار خاصی برای دریافت آنها نیست؛ سلامتی و قدرت تفکر، چنین نعمتهایی هستند، اما انسان میتواند با کارهای اختیاری خود لیاقت کسب رحمتهای ویژهای را پیدا کند که حتی ملائکه نیز نمیتوانند آنها را درک کنند.
تفاوت میان ملائکه و انسانها
استعداد ملائکه، فعلیت یافته است و دارای مقام معلوم و مشخصی هستند و نزول و صعود با انجام فعل اختیاری، برای آنها بیمعناست، اما انسان موجودی است که میتواند از ملائکه بسیار فراتر رود همانگونه که میتواند از چارپایان پستتر شود.
راز خلیفهًْاللهی انسان نیز همین اختیار است، وقتی خداوند انسان را آفریده و او را خلیفه خود قرار داد، ملائکه تعجب کردند که چرا آنها که تسبیحگوی خداوند هستند را خلیفه قرار نداده است، اما موجودی خاکی که وجودش با فساد و خونریزی و تباهی همراه است را خلیفه قرار میدهد؛ خداوند نیز در پاسخ به آنها فرمود: من چیزی را میدانم که شما نمیدانید. این پاسخ به این معناست که ملائکه نمیتوانستند مقام انسان و ویژگی او را درک کنند.
تنها افعال اختیاری هستند که قابل ارزشگذاری هستند، اگر رباتی ساخته شود و بر اساس برنامه پیشفرض به همه سلام کند، مستحق تشکر و قدردانی نیست؛ چرا که از خود ارادهای ندارد؛ اما اگر انسانی شما را مورد احترام و اکرام قرار دهد، قطعا مستحق تشکر است.
اشرف مخلوقات بودن انسان بهخاطر همین ویژگی اختیار است که میتواند با وجود محدودیتهای عالم ماده، خودش راه صحیح را انتخاب و رشد کند. او در هر مرحله که به پیش میرود، زمینههای رشد بیشتری پیدا میکند.
بر اساس وحی و آنچه عقل تأیید میکند و تجربههای اولیای الهی، غیر از آنچه در دنیا بهعنوان وسایل لذات دنیوی وجود دارد، حسابهای دیگری نیز وجود دارد که هر انسانی نمیتواند آنها را درک کند؛ درک آنها منوط به رشد انسان با افعال اختیاری است. البته قرآن کریم نیز در این زمینه تعبیری دارد که ناظر به همین معناست و برای امثال ما مبهم است؛ قرآن بعد از بیان نعمتهای بیپایان و لذتهای بهشتی میگوید: «و رضوان من الله اکبر»؛ اینکه این چیست که از همه لذتهای بهشتی بالاتر است، ما نمیتوانیم درک کنیم. 124 هزار پیامبر هم آمدند تا به بشر بفهمانند که چنین ظرفیتی در انسان وجود دارد.
بسیاری از ما میدانیم چنین مقامهایی وجود دارد و میتوان به آن رسید، اما غفلت میکنیم، اگر روزانه از کارهایمان لیستی تهیه کنیم، خواهیم فهمید تنها اندکی از کارهایمان برای خداست؛ البته همان کارهای اندک نیز معلوم نیست واقعاً برای خداوند باشد؛ بلکه ممکن است ازترس جهنم یا به طمع بهشت باشد.
ارزش کارهای انسان به وسیله دو انگیزه بالا میرود؛ یکی انجام کارها به انگیزه شکر نعمتهای الهی و دیگری انجام کار بهخاطر محبت و عشق به خداوند. ارزش کارهایی که با این نیتها انجام شود، قابل مقایسه با کاری که از ترس جهنم یا طمع بهشت انجام شود، نیست؛ هر چند شکل ظاهری آنها شبیه هم است. از همین روست که ارزش یک ضربه شمشیر حضرت امیرالمؤمنین(ع) در روز خندق، بالاتر از عبادات همه جن و انس در طول هزاران سال معرفی شده است.
عبادتی که انسان در قبالش از خداوند، چیزی بخواهد، با کسی چون امام حسین(ع) که در هنگام شهادت میگوید همه مال، جان و فرزندانم را بهخاطر عشق و وصال تو فدا کردم، بسیار متفاوت است.
نقش نیت سالم در ارزشمند شدن کارها
میتوان با نیت سالم ارزش کار را میلیاردها برابر کرد. فردی را فرض کنید که میتواند کالایش را میلیاردها تومان بفروشد، اما کالایش را به بازاری میبرد که تنها هزار تومان از او میخرند؛ آیا این کار نشانه حماقت او نیست؟ باید سعی کنیم که در نیت و انگیزهمان تغییر ایجاد کنیم و ارزش کار خود را افزایش دهیم. البته باید توجه داشت که چنین نیتی از هر کسی صادر نمیشود بلکه نیاز به مقدماتی دارد.
برای فروش کالا به قیمت میلیاردی، ابتدا باید بازاری که آن را به این قیمت میخرند پیدا کنیم؛ از اینرو باید بفهمیم چه انجام دهیم که چنین نیت و انگیزهای از ما حاصل شود. همچنین در عمل نیز باید تمرین کنیم؛ همانگونه که یک فرد در مرتبه اول نمیتواند وزنهای چندصد کیلویی را بلند کند و ابتدا باید شیوه وزنهبرداری و بالا بردن وزنه را یاد بگیرد و سپس تمرین کند تا به مرور بتواند وزنه سنگین را بالای سر ببرد.
انسان فقط برای خوردن، خوابیدن و ارضای غریزه جنسی خلق نشده است،تنها راه کامل برای رسیدن به مقام خلیفه اللهی، همان است که در تعالیم اهلبیت(علیهمالسلام) آمده است. بر این اساس کاری ارزشمندتر از فراگرفتن تعالیم اهلبیت برای عمل کردن به آن وجود ندارد. باید قدرخود را بدانید که در بین چندمیلیارد جمعیت دنیا، توفیق طلبگی و آموختن معارف اهلبیترا کسب کردید.
در سفر به کشورهای دنیا کسانی را دیدهام که آرزو داشتند که خودشان یا فرزندانشان بتوانند به ایران بیایند و در حوزه علمیه درس بخوانند؛ اما خداوند این نعمت را به رایگان در اختیار شما قرار داده است. اولین قدم برای شکر این نعمت، استفاده درست از آن است؛ اگر استفاده خوبی از این نعمت نداشته باشیم، جفا کردهایم. البته در کنار درس خواندن، خودسازی نیز نیاز است؛ یعنی تعلیم و تزکیه باید با هم باشد وگرنه کسانی بودهاند که عالم بودهاند، اما فسادهایی مرتکب شدهاند که از دست دشمنان برنمیآمد.
خودسازی باید بر اساس برنامهای عملی تربیتی و بدون افراط و تفریط باشد. اگر از همین لحظه تصمیم بگیریم که در همه کارهایمان رضایت الهی را در نظر بگیریم، میتوانیم امیدوار باشیم به جایی برسیم که حتی نفسهایمان برای خداوند باشد و ارزشی بینهایت داشته باشد.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامظله)
در جمع تعدادی از طلاب استان همدان؛ قم؛ 6 / 11/ 1397 .
با توجه به بینیازی خداوند این سؤال مطرح میشود که معنای کار برای خدایی که هیچ نیازی ندارد چیست؟
مراد از کار برای خدا، کار برای کسب رضای الهی است؛ اما سؤال دیگری که در اینجا مطرح میشود این است که خدا چگونه خشنود میشود؟ روشن است که خشنودی خداوند مثل خشنودی انسان نیست. انسانها زمانی خشنود میشوند که نیازی از آنها برطرف شود یا لذتی را درک کنند، اما خداوند چگونه و برای چه خشنود میشود؟
خداوند متعال از این جهت که کمال بینهایت است و هرخوبی را در بالاترین مرتبه آن داراست، هرگز نیازی ندارد؛ اما از جمله خوبیهایی که از خداوند انفکاکناپذیر است، افاضه رحمت به دیگران است؛ بنابراین کار برای رضای خدا به معنای انجام کاری است که سبب کسب لیاقت جهت دریافت رحمتهای جدید الهی شود.
برخی نعمتهای خداوند ابتدائی هستند و نیاز به انجام کار خاصی برای دریافت آنها نیست؛ سلامتی و قدرت تفکر، چنین نعمتهایی هستند، اما انسان میتواند با کارهای اختیاری خود لیاقت کسب رحمتهای ویژهای را پیدا کند که حتی ملائکه نیز نمیتوانند آنها را درک کنند.
تفاوت میان ملائکه و انسانها
استعداد ملائکه، فعلیت یافته است و دارای مقام معلوم و مشخصی هستند و نزول و صعود با انجام فعل اختیاری، برای آنها بیمعناست، اما انسان موجودی است که میتواند از ملائکه بسیار فراتر رود همانگونه که میتواند از چارپایان پستتر شود.
راز خلیفهًْاللهی انسان نیز همین اختیار است، وقتی خداوند انسان را آفریده و او را خلیفه خود قرار داد، ملائکه تعجب کردند که چرا آنها که تسبیحگوی خداوند هستند را خلیفه قرار نداده است، اما موجودی خاکی که وجودش با فساد و خونریزی و تباهی همراه است را خلیفه قرار میدهد؛ خداوند نیز در پاسخ به آنها فرمود: من چیزی را میدانم که شما نمیدانید. این پاسخ به این معناست که ملائکه نمیتوانستند مقام انسان و ویژگی او را درک کنند.
تنها افعال اختیاری هستند که قابل ارزشگذاری هستند، اگر رباتی ساخته شود و بر اساس برنامه پیشفرض به همه سلام کند، مستحق تشکر و قدردانی نیست؛ چرا که از خود ارادهای ندارد؛ اما اگر انسانی شما را مورد احترام و اکرام قرار دهد، قطعا مستحق تشکر است.
اشرف مخلوقات بودن انسان بهخاطر همین ویژگی اختیار است که میتواند با وجود محدودیتهای عالم ماده، خودش راه صحیح را انتخاب و رشد کند. او در هر مرحله که به پیش میرود، زمینههای رشد بیشتری پیدا میکند.
بر اساس وحی و آنچه عقل تأیید میکند و تجربههای اولیای الهی، غیر از آنچه در دنیا بهعنوان وسایل لذات دنیوی وجود دارد، حسابهای دیگری نیز وجود دارد که هر انسانی نمیتواند آنها را درک کند؛ درک آنها منوط به رشد انسان با افعال اختیاری است. البته قرآن کریم نیز در این زمینه تعبیری دارد که ناظر به همین معناست و برای امثال ما مبهم است؛ قرآن بعد از بیان نعمتهای بیپایان و لذتهای بهشتی میگوید: «و رضوان من الله اکبر»؛ اینکه این چیست که از همه لذتهای بهشتی بالاتر است، ما نمیتوانیم درک کنیم. 124 هزار پیامبر هم آمدند تا به بشر بفهمانند که چنین ظرفیتی در انسان وجود دارد.
بسیاری از ما میدانیم چنین مقامهایی وجود دارد و میتوان به آن رسید، اما غفلت میکنیم، اگر روزانه از کارهایمان لیستی تهیه کنیم، خواهیم فهمید تنها اندکی از کارهایمان برای خداست؛ البته همان کارهای اندک نیز معلوم نیست واقعاً برای خداوند باشد؛ بلکه ممکن است ازترس جهنم یا به طمع بهشت باشد.
ارزش کارهای انسان به وسیله دو انگیزه بالا میرود؛ یکی انجام کارها به انگیزه شکر نعمتهای الهی و دیگری انجام کار بهخاطر محبت و عشق به خداوند. ارزش کارهایی که با این نیتها انجام شود، قابل مقایسه با کاری که از ترس جهنم یا طمع بهشت انجام شود، نیست؛ هر چند شکل ظاهری آنها شبیه هم است. از همین روست که ارزش یک ضربه شمشیر حضرت امیرالمؤمنین(ع) در روز خندق، بالاتر از عبادات همه جن و انس در طول هزاران سال معرفی شده است.
عبادتی که انسان در قبالش از خداوند، چیزی بخواهد، با کسی چون امام حسین(ع) که در هنگام شهادت میگوید همه مال، جان و فرزندانم را بهخاطر عشق و وصال تو فدا کردم، بسیار متفاوت است.
نقش نیت سالم در ارزشمند شدن کارها
میتوان با نیت سالم ارزش کار را میلیاردها برابر کرد. فردی را فرض کنید که میتواند کالایش را میلیاردها تومان بفروشد، اما کالایش را به بازاری میبرد که تنها هزار تومان از او میخرند؛ آیا این کار نشانه حماقت او نیست؟ باید سعی کنیم که در نیت و انگیزهمان تغییر ایجاد کنیم و ارزش کار خود را افزایش دهیم. البته باید توجه داشت که چنین نیتی از هر کسی صادر نمیشود بلکه نیاز به مقدماتی دارد.
برای فروش کالا به قیمت میلیاردی، ابتدا باید بازاری که آن را به این قیمت میخرند پیدا کنیم؛ از اینرو باید بفهمیم چه انجام دهیم که چنین نیت و انگیزهای از ما حاصل شود. همچنین در عمل نیز باید تمرین کنیم؛ همانگونه که یک فرد در مرتبه اول نمیتواند وزنهای چندصد کیلویی را بلند کند و ابتدا باید شیوه وزنهبرداری و بالا بردن وزنه را یاد بگیرد و سپس تمرین کند تا به مرور بتواند وزنه سنگین را بالای سر ببرد.
انسان فقط برای خوردن، خوابیدن و ارضای غریزه جنسی خلق نشده است،تنها راه کامل برای رسیدن به مقام خلیفه اللهی، همان است که در تعالیم اهلبیت(علیهمالسلام) آمده است. بر این اساس کاری ارزشمندتر از فراگرفتن تعالیم اهلبیت برای عمل کردن به آن وجود ندارد. باید قدرخود را بدانید که در بین چندمیلیارد جمعیت دنیا، توفیق طلبگی و آموختن معارف اهلبیترا کسب کردید.
در سفر به کشورهای دنیا کسانی را دیدهام که آرزو داشتند که خودشان یا فرزندانشان بتوانند به ایران بیایند و در حوزه علمیه درس بخوانند؛ اما خداوند این نعمت را به رایگان در اختیار شما قرار داده است. اولین قدم برای شکر این نعمت، استفاده درست از آن است؛ اگر استفاده خوبی از این نعمت نداشته باشیم، جفا کردهایم. البته در کنار درس خواندن، خودسازی نیز نیاز است؛ یعنی تعلیم و تزکیه باید با هم باشد وگرنه کسانی بودهاند که عالم بودهاند، اما فسادهایی مرتکب شدهاند که از دست دشمنان برنمیآمد.
خودسازی باید بر اساس برنامهای عملی تربیتی و بدون افراط و تفریط باشد. اگر از همین لحظه تصمیم بگیریم که در همه کارهایمان رضایت الهی را در نظر بگیریم، میتوانیم امیدوار باشیم به جایی برسیم که حتی نفسهایمان برای خداوند باشد و ارزشی بینهایت داشته باشد.
سخنرانی آیتالله مصباح یزدی (دامظله)
در جمع تعدادی از طلاب استان همدان؛ قم؛ 6 / 11/ 1397 .