به وب سایت مجمع هم اندیشی توسعه استان زنجان خوش آمدید
 
منوی اصلی
آب و هوا
وضعیت آب و هوای زنجان
آمار بازدیدها
بازدید امروز: 273
بازدید دیروز: 2,079
بازدید هفته: 20,087
بازدید ماه: 110,950
بازدید کل: 23,772,751
افراد آنلاین: 5
اوقات شرعی

اوقات شرعی به وقت زنجان

اذان صبح:
طلوع خورشید:
اذان ظهر:
غروب خورشید:
اذان مغرب:
تقویم و تاریخ
پنج‌شنبه ، ۲۷ اردیبهشت ۱٤۰۳
Thursday , 16 May 2024
الخميس ، ۸ ذو القعدة ۱٤٤۵
اردیبهشت 1403
جپچسدیش
7654321
141312111098
21201918171615
28272625242322
313029
آخرین اخبار
۵۶۳ - سید ابوالحسن موسوی طباطبایی : به بهانه فرا رسیدن ۲۴ ذی الحجه - تجلّی شکوهِ اهل‌البیت در آیه مباهله ۱۳۹۹/۰۵/۲۲
به بهانه فرا رسیدن ۲۴ ذی الحجه -
تجلّی شکوهِ اهل‌البیت در آیه مباهله
   ۱۳۹۹/۰۵/۲۲
 
 
مباهله در لغت به معنای نفرین کردن دو گروه بر یکدیگر است تا جماعت صادق از دروغگو مشخص شود و این مراسمی‌بود که با نزول آیه مباهله [آل‌عمران/۶۱] در بیست و چهارمِ ذی‌الحجه سال‌ هشتم، نهم یا دهم هجری، پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران برگزار کردند.(مورخان در ثبت سال دقیق مباهله اتفاق نظر ندارند.)
نَجران منطقه‌ای ا‌ست در جنوب غربی عربستان و هم مرز با یمن. پیش از طلوع اسلام که بت‌پرستی همه جزیرهًْ‌العرب را فرا گرفته بود، مردم نجران به عللی[۱] دست از بت‌پرستی شسته و به دین عیسی مسیح گرویده بودند.
پس از فتح مکه در سال هشتم هجری اسلام گسترش یافت و مقتدر شد و تعداد مسلمانان فزونی گرفت. پیامبر اسلام به موازات مکاتبه با سران دولت‌ها، نامه‌ای به ابوحارثه اسقف نجران نوشت و طی آن ساکنان آن سرزمین را به آیین اسلام دعوت کرد و این چنین قید فرمود که در صورت نپذیرفتن باید به حکومت اسلام جزیه بدهند به این معنا که با پرداختن مالیات سالانه، مال و خونشان در پناه اسلام قرار می‌گرفت.
با رسیدن نامه پیامبر(ص) به نجران، شورای مذهبی برگزار شد و مقرر گردید هیأتی شصت نفره متشکل از خبره‌ترین مردم نجران به مدینه اعزام شود تا از نزدیک با پیامبر اعظم(ص) و تعالیم اسلام آشنایی حاصل کنند. در رأس این هیئت سه تن از پیشوایان مذهبی قرار داشتند:
ابوحارثه «اسقف اعظمِ» نجران، نماینده رسمی ‌کلیساهای روم در حجاز.
عبدالمسیح ملقب به «عاقب» رئیس هیئت نمایندگی که به عقل و تدبیر شهرت داشت.
اَیهم که فردی کهنسال و یکی از شخصیت‌های محترم نجران بود و «سید» نامیده می‌شد.[۲]
ادامه مطلب را از تفسیر نورالثقلین پی می‌گیریم:
مسیحیان نجران هنگامی ‌که به مدینه رسیدند در مسجد بر پیامبر(ص) وارد شدند و چون زمان نماز و عبادت‌شان فرا رسیده بود، ناقوس خود را نواختند و نماز خواندند. اصحاب پیامبر عرض کردند: یا رسول‌الله! آیا رواست در مسجد شما این عمل انجام شود؟ فرمود: آنها را به حال خود واگذارید.[۳] مسیحیان بعد از نماز، نزد پیامبر آمده و گفتند ما را به چه چیزی دعوت می‌کنی؟ فرمود: به شهادت بر یگانگی خدا و رسالت من و اعتقاد بر اینکه عیسی مسیح(خدا نیست بلکه) بنده خدا و یکی از آفریدگان است که می‌خورد و می‌آشامد و سخن می‌گوید. گفتند با این حساب پدر عیسی کیست؟[مقصود و اعتقادشان این بود که چون حضرت مسیح پدر ندارد نمی‌تواند مخلوق باشد] در این هنگام بر پیامبر(ص) وحی نازل شد: «از آنان بپرس در‌باره حضرت آدم چه می‌گویید؟ آیا بنده مخلوقی نبود که می‌خورد و می‌آشامید و سخن می‌گفت و همسر برمی‌گزید؟» وقتی مسیحیان در پاسخ، مخلوق بودنِ حضرت آدم را تصدیق کردند، پیامبر پرسید پس پدر او که بود؟ اهل نجران در برابر این منطق، مبهوت شده و از پاسخ باز ماندند.(اما در لجاجتی آشکار زیر بار نرفته و بر اعتقاد خود پافشاری کردند) در این لحظه آیه نازل شد که «مَثَل عیسی نزد خداوند مانند آدم است که او را از خاک آفرید آنگاه به او فرمود موجود باش و بی‌درنگ موجود شد.»[آل‌عمران/۵۹] و در دنباله آن آیه مباهله آمد: «فَمَنْ حاجَّكَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوا نَدْعُ اَبْناءَنا وَ اَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللهِ عَلى الْكاذِبینَ؛ هرگاه بعد از علم و دانشی که در‌باره مسیح به تو رسیده، باز کسانی با تو به مُحاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را فرا می‌خوانیم شما هم زنان خود را، ما نفوس خود (و آنان که به منزله جان ما هستند) شما هم نفوس خود را، آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم. [آل‌عمران/۶۱]
پیامبر فرمود با من مباهله کنید؛ اگر من صادق بودم بر شما لعنت و عذاب فرود می‌آید و چنانچه راست نگفته باشم بر من نازل می‌گردد. اهل نجران گفتند انصاف همین است و پراکنده شدند. هنگامی‌ که به منزل خود بازگشتند رهبرانشان سید، عاقب و ایهم گفتند اگر فردا او به همراه اصحاب خود با ما مباهله نماید، پیامبر نیست و چنانچه تنها ‌با خانواده خود نزد ما آید، با او مباهله نمی‌کنیم زیرا اگر او در دعوی خود صادق نباشد خانواده و عزیزان خویش را نمی‌آورد. صبح فردا مسیحیان به محل مباهله آمدند و مشاهده کردند آن حضرت به همراه امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن و حسین صلوات‌الله علیهم آمده است. نصاری پرسیدند اینان که هستند؟ گفتند آن مرد پسر عمو، وصی و داماد اوست و آن بانو دخترش فاطمه و کودکان نیز فرزندانش حسن و حسین هستند. نصاری ‌ترسیدند و حاضر به مباهله نشدند و به پیامبر گفتند ما را از مباهله معذور ‌دار که حاضریم هرچه خشنودی تو را حاصل ‌کند انجام دهیم. پیامبر نیز بر جزیه مصالحه کرد و آنان به سرزمین خود بازگشتند.[۴]
چند مطلب در توضیح جریان مباهله
۱. نکته زیبا و دقیق در آیه مباهله این است که می‌فرماید: «فرزندان، زنان و کسانی را که به منزله جان ما هستند فرا بخوانیم» یعنی در این آیه شریفه، هر سه به‌صورت جمع ذکر شده است (ابناء، نساء و انفُس) و طبق قواعد، جمع در زبان عربی به سه نفر یا بیشتر اطلاق می‌شود. بنابر این پیامبر اکرم(ص) حداقل می‌بایست سه فرزند، سه زن و سه شخصی را که به منزله جان او بودند در صحنه مباهله حاضر می‌کرد. اما تمام مورخان و مفسران تصریح نموده‌اند که جز این چهار تن هیچ فرد دیگری همراه پیامبر نبوده است. یعنی به‌رغم حضور اصحاب والامقام و همسران پیامبر و جمعیت کثیر مسلمان مؤمن در آن زمان، پیامبر اکرم(ص) هیچ‌کدام را شایسته و لایق هم‌ردیف شدن با آل‌کسا نمی‌دانست.
۲. قاضی نورالله شوشتری در جلد سوم دایرهًْ‌المعارف عظیم «احقاق الحق» در توضیح آیه مباهله می‌گوید: مفسران در این موضوع اتفاق نظر دارند که مقصود از «ابنائنا» در آیه شریفه امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هستند و «نسائنا»‌ اشاره به حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها و «انفسنا»‌ اشاره به امیرالمؤمنین علیه‌السلام دارد و خداوند علی(ع) را به‌عنوان نفس و جان پیامبر(ص) قرار داده است که مقصود از آن، برابری امیرالمؤمنین با پیامبر و اولی به تصرف بودن ایشان است و این آیه محکم‌ترین دلیل بر علوّ مرتبه امام علی(ع) است که خداوند او را برای مدد رسانیدن به پیامبر انتخاب فرموده و چه دلیلی عظیم‌تر از این است که خداوند به پیامبرش حکم کند که در دعا کردن از علی مدد جو.
۲. قاضی نورالله پس از ذکر جریان مباهله، نام شصت تن از علمای اهل تسنن را آورده که همگی در کتب خود به صحت این واقعه، تصریح کرده‌اند. از جمله آنان:
مُسلم بن حَجّاج در کتاب صحیح، احمد بن حنبل در مُسند، طبری در تفسیر معروف خود، حاکم نیشابوری در مستدرک صحیحین، ثعلبی در تفسیر خود، حافظ ابونعیم در دلائل‌النبوه، زمخشری در تفسیر کشّاف، ابن اثیر جَزَری در اُسْد الغابه، ابن حَجَر عَسقَلانی در اصابه، آلوسی در تفسیر روح‌المعانی، ابن مغازلی در مناقب، طنطاوی در تفسیر الجواهر و دیگران.[۵]
۳. بعضی از بزرگان اهل سنت در نقل ماجرای مباهله، مطالب قابل تأملی آورده‌اند[۶] که به نمونه‌ای از آنها‌ اشاره می‌کنیم:
- ثعلبی در تفسیر خود می‌گوید: ... مسیحیان در روز مباهله، رسول خدا(ص) را دیدند که حسین را در آغوش دارد و دست امام حسن را گرفته، فاطمه از پشت‌سر و علی نیز در آخرِ همه، به مکان مباهله می‌آیند. پیامبر به اهل‌بیت خود فرمود من دعا می‌کنم و شما آمین بگویید. اسقف نجران به اطرافیان خود گفت: من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر از خدا بخواهند کوهی را برکَند، خواسته‌شان رد نخواهد شد. با آنان مباهله نکنید که هلاک می‌شوید و یک نصرانی نیز بر زمین باقی نخواهد ماند.
- فخرالدین رازی در تفسیر کبیر ضمن نقل ماجرای مباهله می‌نویسد پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر نصرانی‌ها مباهله می‌کردند به‌صورت میمون و گراز مسخ می‌شدند و تمام دشت برایشان پر از آتش می‌شد و خداوند اهل نجران را نابود می‌ساخت.
- علامه توفیق ابو علم در کتاب اهل‌البیت، حدیث مباهله را آورده آنگاه می‌نویسد: پیامبر(ص) به مسیحیان نجران فرمود: من به همراه بهترین و بزرگوارترین انسان‌های روی زمین با شما مباهله می‌کنم. اسقف رو به دوستان خود کرد و گفت: ... به حق مسیح سوگند اگر کلمه‌ای از دهان آنان خارج شود ما هرگز نزد خانواده‌هایمان باز نخواهیم گشت. سپس بر آنان فریاد زد که: مگر نمی‌بینید رنگ خورشید تغییر کرده، افق را ابرهای تیره پوشانیده، باد سیاه و سرخ وزیدن آغاز نموده و از کوه‌ها دود برخاسته است؟ به زودی بر ما عذاب فرو خواهد ریخت ببینید چطور زمین زیر پایمان می‌لرزد.
- مسلم بن حجّاج در صحیح خود گوید: معاویه به سعد بن ابی‌وقاص گفت: چه مانعی وجود دارد که ابو‌تراب را سبّ نمی‌کنی؟ گفت سه خصوصیت در علی(ع) است که اگر یکی از آنها را من داشتم برایم خوش‌تر از این بود که شتران سرخ مو داشته باشم... تا اینکه گفت وقتی آیه مباهله نازل شد پیامبر(ص) علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام را نزد خود خواند و گفت: «اللهمَّ هؤلاءِ اَهْلى بارالها! اینان خاندان من هستند.»
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
_________________________
[۱] طبق نقل بعضی از منابع وجود مبلغان مسیحی در نجران عامل گرویدن مردم به این آیین بوده است.
[۲] آیت‌الله جعفر سبحانی، فروغ ابدیت ذیل حوادث سال دهم هجرت.
[۳] در بعضی از منابع ذکر شده که آنان از پیامبر اجازه گرفتند در مسجد نماز بگذارند و آن حضرت اجازه فرمودند.
[۴] تفسیر نورالثقلین، ج۱، ذیل آیه مباهله
[۵] احقاق‌الحق و ازهاق الباطل ج۳ ص۴۶- ۷۵
[۶] همان