روزی امام حسین(ع) بر برادرش امام حسن(ع) وارد شد و چون چشمش به برادر افتاد بسیار گریه کرد.
امام حسن(ع) با مشاهده اشکهای برادر، پرسید: ای برادر برای چه گریه میکنی؟ حضرت فرمود: گریهام به سبب جور و ظلم و ستم رفتاری است که با تو میشود. امام حسن(ع) فرمود: پیشآمدی که برای من میشود، و ظلم و ستمی که بر من وارد خواهد شد، زهری است که در کامم میریزند و مرا مسموم کرده و به قتل میرسانند، ولی یا اباعبدالله! هیچ کس همچون تو روزی در پیش ندارد، روزی که سی هزار نفر اطراف تو را میگیرند و ادعا میکنند که از امت جد ما حضرت محمد(ص) هستند و دین اسلام را بر خود میبندند، ولی همه برای کشتن و ریختن خون تو، و هتک حرمت تو، و اسیر کردن زنان و فرزندان و غارت کردن اموال تو، آماده و همدست میشوند، و چون چنین ظلم و ستمی کنند، خداوند نفرین و لعنت خود را بر بنیامیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر بر سر مردم ببارد و همه چیز در مصیبت تو و به حال و مظلومیت تو گریان شود، حتی حیوانات وحشی در بیابانها و صحراها و ماهیان در آبها و دریاها و تمام موجودات زمین و آسمان در مصائب تو خواهند
گریست.(1)
____________
1- بحارالانوار، ج 45، ص 218