نظارت گمشده مدیریت
۱۳۹۹/۰۲/۰۹
۱- «امیرمومنان حضرت علی(ع)، ابوالاسود دوئلی را که از شاگردان برجسته و از یاران باوفای ایشان به حساب میآمد و مردی ادیب و شاعر بود به سمت قضاوت کوفه منصوب کرد. اما در پایان همان روز وی را احضار و از سمت خود معزول کرد! وقتی ابوالاسود پرسید: به خدا قسم نه خیانتی کردهام و نه مرتکب جنایتی شدهام، پس دلیل عزل من چیست؟ امام(ع) فرمودند: درست میگویی! تو مردی امین و باایمان هستی، اما بازرسان من اطلاع دادند که وقتی طرفین دعوی در دادگاه به نزد تو حاضر میشوند، بلندتر از آنها سخن میگویی و به آنها تندی میکنی و با زبانی تند با آنها سخن میگویی...!»(به نقل از منابع تاریخی و روایی).
حضرت علی(ع) بارها به کارگزاران و همچنین خطاب به دوستداران و پیروان خود فرموده است «شما نمیتوانید مثل من باشید اما میتوانید در راه من جاهد و کوشا باشید»... اعینونی بورع و اجتهاد و عفهًْ و سداد.
۲- از گزارش تاریخ و همچنین محتوی منابع معتبری همچون نهجالبلاغه شریف چنین برمیآید که مولای متقیان در دوران حکومت خود به مسئله نظارت بسیار اهمیت میداد و یک سیستم نظارتی قوی و دقیق ایجاد کرده و از طرق مختلف مستقیم و غیرمستقیم و...بر رفتار و عملکرد مسئولان و کارگزاران خود بر سراسر قلمرو پهناور اسلامی نظارت میکرد.آنچه در فراز آغازین این نوشته آمد، نمونهای معروف و مستند است که در تاریخ حکومت امیر مومنان(ع) ثبت شده است. حضرت(ع) اسود دوئلی را که صبح بر منصب قضاوت کوفه نصب کرده بود، شبانگاه عزل کرد چرا که با «نظارت» بر عملکرد یکروزه وی، او را که از دوستداران ایشان و اهل بیت(ع) به حساب میآمد و خود پیش از این در بصره از ناظران مخفی امام به شمار میرفت، عزل کرد و برای این منصب مناسب ندید و از این نمونه و مثالهای موثق در دوره حکومت امام بسیار ثبت شده است که بیش از هر چیز حکایت از اهمیت اصل نظارت در اصلاح و پیشبرد امور در سیره و روش حکومتی مولای متقیان(ع) دارد.
۳- در آیین جانبخش و انسانساز اسلام همانقدر که از تجسس در امور شخصی دیگران و دخالت در کارهای یکدیگر به عنوان امری مذموم که موجب سوءظن و تفرقه و آشفتگی امور میشود نهی شده است، بیشتر از آن بر اصل «نظارت» و رعایت و اعمال آن که در شکل عمومی آن به عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» شناخته شده و از واجبات دین به حساب میآید و موجب اصلاح فردی و اجتماعی و وحدت و همبستگی اجتماعی میشود به شدت تاکید شده است.
۴- در میان اصول مدیریتی «نظارت» شاید اصل همه اصول باشد. چرا که اگر نظارت نباشد نمیتوان حرکت هماهنگ و کنترلشده عناصر و اجزای یک سیستم را تضمین کرد و به تحقق اهداف و موفقیت یک مجموعه اطمینان داشت. این اصلی ماندگار و کهنهنشدنی است که در همه دورهها و عصرها و در شرق و غرب عالم و از جوامع کوچک تا تمدنهای بزرگ کارایی و تاثیر مثبت خود را نشان داده است. یکی از دلایل سقوط دولتهای قدرتمند و زوال و انحطاط تمدنهای بزرگ بدون تردید ضعیف شدن و بیاعتنایی به اصل نظارت و حاکم شدن شلختگی و «هرکی به هرکی» و خودمحوری... به جای نظم و انضباط ناشی از اعمال اصل نظارت است.
۵- بدون تعارف و اغراق یکی از اصلیترین گمشدههای مدیریتی ما «اصل نظارت» است. بسیاری از مشکلات و گرفتاریها و ناهنجاریهای آزاردهنده در حوزههای مختلف از سیاسی و اجتماعی گرفته تا فرهنگی و اقتصادی، که موجب گلایه مردم و رنجش عاشقان انقلاب و امیدواران به تحقق آرمانهای نجاتبخش و زندگیساز آن میشود ریشه در فقدان اعمال اصل نظارت دارد. وجود معضلات و آفاتی چون سوءاستفاده، رانتخواری، فامیلسالاری، باندبازی، قبیلهگرایی و... که به هیچ وجه زیبنده دولت و نظامی که «خلافت علوی» را الگوی حکومتی خود قرار داده؛ نیست جملگی ناشی از عدم نظارت به موقع و قانونی است. مثلا اگر نظارت بایسته اعمال میشد حتما بسیاری از مشکلات و سوءاستفادههای اقتصادی که امروز از داخل در حکم مکمل تحریمهای وحشیانه آمریکای تروریست علیه مردم ایران عمل میکنند، وجود نمیداشت. اگر نظارت قانونی و دلسوزانه بر کاروبار فرهنگی و تولیدات این بخش اعمال میشد بدون تردید جامعه امروز از حیث فرهنگی و اخلاقی با مشکلات کمتری مواجه بود. فقدان نظارت نه تنها موجب میشود که بسیاری ظرفیتهای مادی و انسانی مغفول و بلااثر بماند و بدتر از همه در جهت منفی و خلاف مصلحت جمع و در جهت اهداف دشمنان این آب و خاک به خدمت گرفته شود و بالاخره خواسته و ناخواسته حرکت سالم بخشهای مختلف با خطر خارج شدن از ریل مواجه شود بلکه زمینه و عرصه را برای جریان «نفوذ» فراهم و راه را برای رخنه «نفوذی»ها در مناصب حساس هموار میکند... در این باره تجربیات تلخی در حافظه و یاد دوستداران انقلاب ثبت و ضبط شده است.
۶- از اصل نظارت و اعمال آن حتما دو گروه ناراضی هستند و آن را برنمیتابند. کسانی که صلاحیت ناداشته اینجا و آنجا به پست و مقامی رسیده و در پی سوءاستفاده از آن هستند و گروه دیگر کسانی هستند که بعضا با دارا بودن مناصب رسمی و حساس اصلا هدفشان به هم ریختن و جلوگیری از سروسامان یافتن امور مملکت است اینها همان «نفوذی»هایی هستند که برای این کار ماموریت دارند و از اربابان خارجی خود جیره و مواجب میگیرند و به خاطر فقدان نظارتهای لازم هم به مناصب حساس راه پیدا کردهاند. اینها همان جریانات خناس و عناصر خبیث و گاه ظاهرالصلاحی هستند که همواره اصل نظارت و اعمال نظارت را تخطئه و مورد هجمه قرار میدهند و نوک پیکان تهاجمات آنها متوجه دستگاههای نظارتی مثل شورای نگهبان، قوه قضاییه و... بوده است و با لطائفالحیل و با استفاده از ابزارهای در اختیار بر سر راه امور اصلاحی و اقدامات انقلابی سنگاندازی و مانعتراشی میکنند، از سوی دیگر با عوامفریبی از اینکه کارها پیش نمیرود و امور اصلاح نمیشود ریاکارانه اظهار تاسف میکنند و گاه در دفاع از مردم مظلوم! گریبان هم چاک میدهند و...
برای مثال جوسازیهای رسانهای و تبلیغاتی که به ویژه در آغاز کار رئیس فعلی قوه قضاییه در داخل و در حجم وسیعی ساماندهی و از سوی رسانههای رسوا و سایتهای بدنام خارجنشین حمایت و دنبال شد همه برای این بود تا با ایجاد جو ارعاب و تخریب شخصیتها و شبههافکنی درباره جهتگیری اقدامات این قوه، حرکات توفنده قانونی و نظارتی آن را لوث و خطی جناحی جلوه دهند و آن را ادامه تسویهحسابهای مبارزات انتخاباتی بهار ۹۶ قلمداد کنند و... که متاسفانه گهگاه نیز اظهارات بعضی از مقامات ارشد دولتی که طبیعتا باید طرفدار اجرای قانون و اعمال اصول اصلاحگرانهای مثل نظارت باشند، سمپاشیهای تبلیغاتی بدخواهان را تایید و تقویت میکرد.(برای مثال نگاهی دیگر بیندازید به سخنرانی رئیس محترم جمهوری در میدان امیر چخماق یزد در آبانماه ۹۸ درست سه چهار روز قبل از گرانی ناگهانی بنزین و آشوبهای متعاقب آن!)...
برخلاف جریانات نظارتگریز آنچه بر رضایت و خرسندی مردم میافزاید و اعتماد آنان را نسبت به حکومت و کارگزاران دوچندان میکند، و در یک کلام «امنیت روانی و فکری» آنان را تامین میکند وجود این احساس و باور است که چشمانی بیدار و ناظرانی دلسوز با قدرت و تعهد تمام بر کلیه امور و شئونات حیات جمعی آنها احاطه دارد و اجازه نمیدهد هیچ فرد و مقام و جریانی از جایگاه خود سوءاستفاده کند و منافع ملی و بیتالمال و استقلال و عزت کشور و... را قربانی منافع شخصی یا اغراض سیاسی خود نماید. اعتماد مردم به مسئولان و ایجاد امنیت فکری و روانی سرمایه بزرگی برای پیشرفت و آبادانی یک کشور است که تنها با وجود آن میتوان به ایجاد یک جامعه سالم، زنده و پویا امیدوار بود. دلیل اصلی تلاش بیامان دشمنان این آب و خاک برای جدا کردن مردم و نظام را در همین جا باید پیدا کرد آنها میگویند تکیه نظام جمهوری اسلامی به این مردم است؛ اگر توانستیم این مردم را از نظام جمهوری اسلامی جدا کنیم، قدرت مقاومت از نظام جمهوری اسلامی گرفته خواهد شد.» (بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان- ۲۸ /بهمن/۹۱)
۷- قرائت گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه ۹۷ در صحن علنی مجلس واکنشهایی متفاوت به دنبال داشت که البته طبیعی هم هست. آنچه، اما طبیعی نیست و تعجبآور و تاسفبار هم هست واکنشهای عصبی و تندی است که نسبت به این گزارش صورت گرفت. گزارشی که به عنوان یک روال قانونی همهساله انجام میپذیرد. آن هم از جانب کسانی که اولا مخاطب اصلی این گزارش بودند و ثانیا از آنها انتظار میرود که به جای از کوره در رفتن و به هم ریختن و تلاش برای خنثی کردن و بیارزش نمودن این گزارش پاسخگوی موارد ابهام در آن باشند و پاسخهای مستدل و مستند خود را به طور شفاف با مردم در میان بگذارند. یا این گزارش(یا حداقل بخشهایی از آن) صحیح است یا نیست،... اینکه دعوا و مرافعه و جنجال به راه انداختن و خوراک تبلیغاتی برای رسانه معاند خارج از کشور و دنبالههای داخلی آنها درست کردن ندارد! دیوان محاسبات به وظیفه قانونی و نظارتی خود عمل کرده است، دستگاههای دیگر هم به وظیفه خود عمل کنند. در این صورت همه دستگاههای مرتبط با این موضوع به وظایف خود عمل کرده و مردم هم از اینکه اصل مهم و اصلاحکنندهای مثل «نظارت» در هر سه قوه جاری است و از سوی همه، چه آنکه نظارت میکند و چه آنکه نظارت میشود، جدی گرفته و رعایت میشود و هیچ فرد و قوهای به حال خود رها نیست؛... خرسندی و اطمینان خاطر بیشتری پیدا میکنند و در این صورت مثل همیشه چیز دندانگیری هم نصیب رسانههای اجیرشده و بلندگوهای وابسته به صهیونیستها یا سعودیها و... نخواهد افتاد. حرف آخر اینکه وقتی نیت خیر بوده و هدف خدمت به خلق و کسب رضای خالق باشد، آن وقت نه تنها کسی از اعمال اصل نظارت دلخور و گلایهمند نخواهد شد بلکه از آن استقبال نموده و از ناظران متعهد وظیفهشناس سپاسگزاری خواهد کرد. از جناب سعدی است که: «به شادکامی دشمن کسی سزاوار است- که نشنود سخن دوستان خیراندیش.»
سیدمحمدسعید مدنی