۶۴۳ - سید ابوالحسن موسوی طباطبایی: دیداری به بهای بهشت ۱۳۹۹/۰۹/۰۵
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه علیهالسلام اول ذیالقعده ۱۷۳ ه.ق در مدینه متولد شد و دهم ربیعالثانی ۲۰۱ در سن بیست و هفت سالگی در قم رحلت فرمود. پدر بزرگوارش حضرت بابالحوائج امام موسی کاظم هفتمین اختر فروزان سپهر امامت و مادر گرامیاش، نجمهخاتون از بانوان با فضیلت در تقوا و شرافت است که برای او بالغ بر ده نام و لقب ذکر کردهاند مانند: تُکتَم(از نامهای چشمه زمزم)، طاهره، خیزُران، سمّانه و شقراء. حضرت معصومه و امام رضا علیهماالسلام تنها فرزندان نجمه خاتون هستند و بقیه برادران و خواهرانشان از دیگر همسران امام کاظم میباشند.
فداها ابوها
نامههایی به همراه داشتند که سؤالات متعددی در آنها بود. جوّ ارعاب بنیعباس و اختناق هارون الرشید باعث نمیشد که شیعیان از امام خود دست فرو شویند. دیدار امام، اکسیر حیات بود و نگاه رحمتش سایهسار بهشت.
پس از سفری طولانی وارد مدینه شدند و هنوز غبار راه را نسترده خود را به خانه امام موسی بن جعفر علیهالسلام رساندند. اما آن روز، امام در منزل حضور نداشت و با فرزندش علی بن موسی الرضا از مدینه بیرون رفته بود. اکنون شیعیان چه کنند؟ آیا بیزیارت امام و بدون پاسخی به پرسشها بینتیجه به دیار خود بازگردند؟
فاطمه معصومه که هنوز در سنین کودکی بود، نتوانست تأثر و اندوه دوستداران پدر را ببیند. نزدیک رفت و نامهها را از آنان گرفت و برای پاسخ، یک روز مهلت خواست. شیعیان روز دیگر مراجعه کردند و پاسخ سؤالات خود را از دخت موسی بن جعفر بازستانده و راه دیار خود را پیش گرفتند.
اما در مسیر بازگشت، ناگاه به امام(ع) برخوردند که به مدینه بازمیگشت. شیعیان با دیدار کعبه مقصود غمهایشان زایل شد و از هدف سفر خود با او سخن گفتند و پاسخ سؤالات را به حضرتش ارائه نمودند. امام به دستخط فاطمه نگاه کرد. پاسخها دقیق و سرشار از حکمت بود. آنگاه شادی خود را سه بار با این عبارت ابراز فرمود: «فَداها أبُوها؛ پدر به فدایش»(۱)
مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهًْ
از شهر ری تا مدینه راهی بس طولانی و دشوار بود که عشق دیدار امام صادق(ع) آن را آسان مینمود. سرانجام به مدینه رسیدند و در نگاه مهربان و تبسم شیرین آن حضرت آرام گرفتند.
- شما از کدام شهر آمدهاید؟
- ما از مردمان ری هستیم.
- مرحبا به برادران ما از اهل قم!
- ای امام بزرگوار! ما از سرزمین ری به حضورتان رسیدهایم.
- مرحبا به برادران ما از اهل قم!
و این پرسش و پاسخ چند بار تکرار شد. آنگاه آن مخزن اسرار الهی لب به سخن گشود:
«خدای را حرمی است و آن مکه است و رسولش نیز حرمی دارد که مدینه باشد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را حرمی است و آن کوفه است و ما نیز حرمی داریم و آن شهر قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه در شهر قم دفن خواهد شد.» آنگاه فرمود: «مَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّهًْ؛ هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد.»
راوی حدیث گوید آن هنگام که امام صادق(ع) این سخن را فرمود، هنوز فرزندش امام موسی بن جعفر علیهالسلام متولد نشده بود (۲)
علیکَ بِکریمهًْ أهلالبیت
مرحوم آیتالله سید محمود مرعشی نجفی(م ۱۳۳۸ ق) پدر بزرگوار آیتالله سید شهابالدین مرعشی در نجفاشرف میزیست و بسیاراشتیاق داشت بر قبر مخفی حضرت فاطمه زهرا(س) آگاهی یابد. بدین منظور ختم مجرّبی برگزید و چهل شب بر آن مداومت نمود.
شب چهلم بعد از انجام ختم و توسل فراوان، در عالم رؤیا به محضر مقدس حضرت باقر یا حضرت صادق علیهماالسلام مشرّف شد [آیتالله سید شهابالدین مرعشی در نقل این ماجرا تردید داشت که پدرشان به محضر کدام یک از دو امام رسیده است] امام به او فرمود: «عَلیكَ بِكَریمَهًْ أهلِ الْبَیتِ؛ به ساحت کریمه اهل بیت متوسل شو»
وی به گمان اینکه منظور امام از «کریمه اهلبیت» حضرت زهرا (س) است، عرض کرد بله قربانت گردم! من نیز این ختم را به همین جهت گرفتم که محل قبر شریف آن حضرت را بدانم و به زیارتش مشرّف شوم. امام(ع) فرمودند: «منظور من قبر شریف حضرت معصومه در قم است.» سپس اضافه فرمودند: «خداوند به جهت مصالحی اراده فرموده است که محل قبر شریف حضرت زهرا(س) برای همیشه از همگان مخفی باشد لذا قبر حضرت معصومه را تجلی گاه قبر شریف حضرت زهرا علیهاالسلام قرار داده است. و چنانچه قرار بود قبر حضرت زهرا ظاهر باشد، هر جلال و جبروتی که برای آن قبر شریف مقدر بود خداوند متعال همان را بر قبر مطهّر حضرت معصومه قرار
داده است.»
مرحوم مرعشی پس از این رؤیاى شیرین و راستین تصمیم گرفت بار سفر بندد و به قصد زیارت حضرت معصومه سلامالله علیها رهسپار ایران شود و اینچنین با همه اعضای خانواده خود به زیارت کریمه اهلبیت آمد. (۳)
این تذکر بایسته است که عنوان «کریمه اهل بیت» در وصف آن بانوی دو سرا، پس از رؤیای مرحوم مرعشی پرآوازه شد.
***
حضرت معصومه (س) شانزده یا هفده روز در قم سکونت گزید تا رحلت فرمود. بدن مطهر او را تجهیز کردند و موسی بن خزرج باغ خود را که بابلان نام داشت(محل فعلی حرم) وقف آن حضرت نمود هنگامی که قبر مهیا گردید درباره آنکه چه کسی داخل قبر شود مشورت نمودند. سرانجام بر پیرمردی پرهیزگار به نام قادر اتفاق نمودند و کسی را به دنبال وی فرستادند. در این هنگام دو سواره که چهره خود را پوشانده بودند از جانب ریگزار پدیدار شدند. سپس به سرعت از اسب فرود آمده و بر بدن آن بانو نماز گزاردند و او را دفن کردند و بدون اینکه با کسی سخن بگویند بر اسبهای خود سوار شده و از آنجا دور شدند و کسی آنان را نشناخت.(۴)
گفته میشود آن دو سواره حضرت ثامنالحجج امام رضا و فرزندشان امام جواد علیهماالسلام بودند که به اعجاز امامت برای تدفین حضرت معصومه بر آن سرزمین وارد شدند.
___________________
(۱) زندگانی کریمه اهلبیت، علی اکبر مهدی پور ص ۵۳
(۲) تاریخ قم ، حسن بن محمد بن حسن قمی تألیف به سال ۳۷۸ قمرى ص۲۱۴ و بحار الانوار ج۶۰ ص ۲۱۶]
(۳) زندگانی کریمه اهلبیت ص ۴۱
(۴) بحارالانوار ج ۶۰ ص۲۱۹.