مهدی جبرائیلی تبریزی
انتخابات آمریکا (در هر بازه زمانی قبل، حین و بعد از آن) غیر از اینکه منشأ تغییر و تحولات گوناگونی در داخل آن کشور شد، اما در کشور ما هم موجب اتخاذ مواضع عمدتا دو گانه شده است. گروهی بر این عقیدهاند که نتیجه انتخابات در آن کشور برای آینده روابط ایران و آمریکا مهم است و میتواند انتخاب بایدن تغییراتی در روال گذشته به وجود بیاورد و تاثیر مثبتی بر روابط سیاسی دو کشور داشته باشد. دومین دیدگاه و موضعگیری اما بر استدلالی کاملا خلاف نظرات گروه اول استوار شده است و طرفداران آن معتقدند که خط سیر سیاستگذاریهای روابط خارجی آمریکا ربطی بهاشخاص ندارد و در اتاقهای فکرتوسط افراد دیگری ترسیم و به وسیله مجریان کاخ سفید نشین اجرا میشود و به این ترتیب کاملا طبیعی مینماید که روی کار آمدن جمهوریخواه یا دموکرات در اصل قضیه که تقابل رژیم آمریکا با ایران است تغییری ایجاد نخواهد کرد. از قضا انتخابات 40سال گذشته آمریکا، صحت نظر گروه دوم را نشان داده است.
بنابراین دشمنی آمریکا با نظام مقدس جمهوری اسلامی، جنگ موردی نیست که روزی فناوری هستهای را مطرح کند و روز دیگر حقوق بشر، حقوق زنان، موشک و.... جنگ آمریکا با این نظام جنگ بین حق و باطل است و همانگونه که در طول تاریخ هیچ گواهی بر سازش بین حق و باطل پیدا نمیکنیم، در این زمان هم هر گونه تقلّا با این انگیزه و هدف مصداق آب در هاون کوبیدن است؛ برجام را همگان دیدهاند.
اینکه برخی(همان طرفداران مذاکرات برجامی) الان با انتخاب بایدن خوش به حالشان شده و باز به بزک آمریکا پرداخته و برای مذاکره، تضمین و رفع تحریم قلمفرسایی میکنند، همگان حق دارند به افکار و رفتارشان تردید کنند. چرا که نمیتوان گفت که از سیاست چیزی نمیدانند و یا تجربه ندارند و یا آمریکا را نشناختهاند. کجای دنیا عاقل آزموده را میآزماید؟!
جوسازیهای رسانهای هم از همان نوعی است که در مورد برجام اتفاق افتاد و آن اعتراف مدیرمسئول یکی از روزنامههای زنجیرهای طرفدار دولت و حامی برجام بود که؛ «ما مجبور بودیم برجام را بزک کنیم».
شاید این بزرگترین خیانت به یک ملت باشد که آنها را با اهداف مشکوک در یک جو روانی غیرواقعی و خطرناک قرار میدهند تا به خواستههای خود برسند، آنهم ملتی که زخمهای عمیقی از تیرهای مسموم دشمن غدار دارد. واقعا عجیب است این میزان از عدم صداقت با مردم و سرزمین خویشتن.
اما سؤال مهمی که باید دنبال پاسخ منطقی و مستدل برای آن گشت این است که واقعا عامل و یا عوامل تحریمها چیستند؟ یکی از جوابها عدم ذلتپذیری نظام مبتنی بر آموزههای اسلامی و تن ندادنش به خواستههای استعماری نظام سلطه است که همین زمینهساز دشمنی نظام سلطه با کشورمان است. لکن به نظر میرسد که تاثیر و تداوم رفتارهای اینسانی آمریکا علیه این کشور و نظام و مردم آن، ریشه در نوع مدیریت کلان کشور در طول سالهای متمادی دارد.
اقتصاد تک محصولی و به تعبیر صریح؛ نفتی، غفلت از فنآوریها و به تبع آن فرآوریهای گوناگون و ثروت آفرین، تولیدات غیر نفتی، بازارهای منطقهای و صادرات آنها سبب گستاخی و جرات دشمن قسم خورده شده است. اقتصاد کشور ما همواره به نفت و فروش غیرمعقول و خسارتبار آن بصورت خام وابسته بوده است. این دیدگاه را با خوانشی دوباره از فرمایشات رهبری عزیز بررسی خواهیم کرد:
رهبر معظم انقلاب همواره نگران این وابستگی بودهاند چرا که ریشه بسیاری از مشکلات کشور در فروش نفت و هزینه آن در داخل است. زیرا وابستگی به نفت را عامل مهم بسیاری از مشکلات کشور میدانند.
حضرت ایشان سی سال پیش پیشبینی این روزها را برای مسئولان فرمودند: «من بر خلاف بعضی از تحلیلها، احتمال میدهم دشمن برای اینکه مردم را از ادامه این راه و این حضور مأیوس و پشیمان کند، حتی مشکلات جدید اقتصادی را بر ما تحمیل نماید. هیچ بعید نیست مشکلاتی را برای فروش نفت، تهیه مواد اولیه و کالاهای ضروری به وجود آورد، تا فشار را بر مردم زیاد کند. دولت و مجلس و مسئولان باید دست به دست هم دهند و بهترین راهها و موفقترین شیوهها را جستوجو کنند، تا مشکلات اقتصادی مردم کم شود».
چرا که «متاسفانه، امروز در دنیا نفت به سیاستهای بینالمللی، کمپانیها و غارتگران بزرگ و جهانخواران و مستکبران وابسته است. در حقیقت، نفت در مشت آنهاست». و آنها میتوانند اولا قیمت نفت را به نفع خود تغییر دهند و یا با خودداری از خرید آن کشور مبدا را در موقع مقتضی گرفتار مشکلات عدیده اقتصادی و به تبع آن فرهنگی، اجتماعی و امنیتی قرار دهند.
ایشان از بستن چاههای نفت و شکلگیری اقتصاد کشور براساس تولیدات غیرنفتی بهعنوان «آرزوی واقعی» خود نام برده و همگان را به تلاش در مسیر تحقق این مهم فراخواندند: «آرزوی واقعی من ـ که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقق نباشد ـ این است که ما در چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را بر اساس کالاها و محصولات غیرنفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد».
اما با تمام این تاکیدات و راهنماییهای حکیمانه، مسئولین در ردهها و سطوح مختلف سیاستگذاری و مدیریتی بهجای اقدامات عملی همسو، بدون هیچ دلیل منطقی و عقلائی بر طی مسیر بیراهه اقتصاد وابسته به نفت ادامه داده و به نوعی «دوران حاکمیت عوامل آمریکا بر این کشور» را تدام دادند «و آن اینکه علم و صنعت و تکنولوژی و امور فنی، باید به وسیله خارجیها، اروپاییها و غربیها آماده بشود و به صورت محصول در اختیار ما قرار بگیرد. ما باید پول و نفت بدهیم و از محصول کار آنها استفاده کنیم»
«من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم در چاههای نفت را ببندیم. آقایان به قول خودشان «تکنوکرات» لبخند انکار زدند که مگر میشود؟».
ایشان راهکار «افزایش صادرات غیرنفتی» را جهت قطع وابستگی به نفت بیان میکنند: «عامل عمده و مهم مشکلات اقتصادی ما این است: وابستگی به نفت که موجب شده برای درآمد کشور به نیروی داخل و جوشش داخلی، به استعدادهای گوناگون و ظرفیتهای گوناگون داخلی توجه چندانی نشود. خاطرمان جمع باشد که نفت میفروشیم، درآمد کشور تأمین خواهد شد؛ عامل عمده مشکلات کشور این است. چنانچه بتوانیم ما این کار را انجام بدهیم، بهترین فرصت را از تهدید دشمنـ یعنی از همین تحریمـ توانستهایم برای خودمان به دست بیاوریم».
امروزه نفت منشأ هزاران فرآورده مهم و حیاتی است که عمده روشنایی چراغ صنعت ممالک صنعتی از آن است. کشورهای صنعتی که عمدتا در جرگه مخالفان نظام اسلامی به مصاف ایستادهاند، ماده اولیه همه آن محصولات قدرتآفرین را از نفت کشورهایی مانند ایران تامین میکنند. به همین منظور نفت را با قیمت بسیار اندک بطور خام میخرند و با فنآوریهای پیشرفته آن را فرآوری کرده و به همان کشورهای مبدأ با قیمت گزاف میروشند. یعنی یک تیر و دو نشان؛ خریدن(بخوانید استثمار) نفت و فروختن تولیدات(بخوانید استعمار).
رهبرمعظم انقلاب فرمودهاند: «امروز همان نفت، یعنی همان مایع ذیقیمت را، با استفاده از خیانت بعضی از دولتهای تولیدکننده نفت که دستشان در دست آنهاست، به کمترین قیمت ممکن میخرند و در واقع غارت میکنند و میبرند و از آن، همه اساس مدنیّت صنعتی کنونی را بر پا میدارند. روشناییشان از نفت ماست؛ گرمایشان از نفت ماست؛ حرکتشان از نفت ماست؛ کارخانه و مصنوعاتشان هم از نفت ماست!»
ایشان به صراحت فرمودند که مخالفتشان با صادرات نفت خام است و اگر بتوان به تولیدات پتروشیمی رونق داد و آنها را صادر کرد، مخالفتی ندارند: «البتّه منظورم از نفت، نفت خام است و الّا با نفتی که ارزش افزوده در داخل پیدا کند و محصولاتش صادر بشود، بنده هیچ مخالفتی ندارم. آنچه بنده روی آن تکیه میکنم، صادرات نفت خام است».
پس با اتکاء به توانمندیهای بومی و ظرفیتهای نیروی انسانی ایرانی و گسترش فرآوردههای نفتی اولا از فروش به ثمن بخس آن جلوگیری، ثانیا زمینهاشتغال را در کشور برای متقاضیان فراهم کرد و ثالثا از مزایای امنیتی و فرهنگی آن در سایه اقتدار اقتصادی بهرهمند شد.
این وظیفه از وظایف اولویتدار دولت و مجلس است که باید بدون فوت وقت با تشریک مساعی و همافزایی فکری و عملی به آن عمل کنند که این موضوع خواست دیرین و آرزوی قلبی رهبرانقلاب است: «انشاءالله حالا امیدواریم با پیگیری بیشتر دولت و مجلس این [کار] انجام بگیرد و ظرفیّتهای فراوانی در کشور هست که میتواند جایگزین نفت بشود و مشکل بودجه ما را انشاءالله حل کند».
بنابراین اتکا به نفت آنهم بصورت خامفروشی دشمن را بر آن داشته تا با تحریم صادرات نفت ایران، کشور را در شرایط بغرنجی قرار دهد. البته میتوان همین موقعیت را به یک فرصت مغتنم تبدیل کرد و بودجه را از نفت جدا کرد.
ایشان فرمودند: «تمرین جداسازی اقتصاد کشور از نفت. این خیلی کار سختی است، بنده هم سالها بود این را مدام در دولتهای مختلف تذکّر میدادم، خیلی پیش نمیرفت [امّا] الان به طور طبیعی این جور شده است. نفت ما را خب کمتر میخرند یا خیلی کم میخرند؛ یعنی همه مشتریهای قبلی ما به مقدار کافی نفت نمیبرند. این موجب شده که ارتباط اقتصاد کشور با نفت که بسیار ارتباط مضر و زیانباری بود، کم بشود و انشاءالله این یک تمرینی است که ما بتوانیم این [کار] را بعداً ادامه بدهیم».
یکی دیگر از آثار این طرز تفکر و عمل؛ رونق تولید در دیگر بخشهای زیر مجموعه اقتصاد کشور است. کشاورزی، صنعت و....
نتیجه اینکه حتی در صورت تغییر رفتار بایدن با ایران هم هیچ چارهای غیر از نگاه به داخل و درونزائی و بیرونگرائی نداریم. در حالیکه بایدن هم یک آمریکائی صهیونیست است؛ اروپا نیز شریک راهبردی آمریکا است.