هوشیاری آیتالله شیخ عبدالکریم حائری در برابر توطئه موذیانه رضاخان
۱۳۹۹/۰۹/۲۱
اوایل حکومت رضاخان که روزنامهها یک مقدار آزاد شده بودند، گاهی مطالبی مینوشتند که برای رضاخان قابل تحمل نبود، لذا او میخواست بهانهای به دست آورد و روزنامهها را تعطیل کند و جلوی آزادی آنها را بگیرد. تا اینکه یکی از روزنامهها در ضمن مطلبی، جملهای به این مضمون چاپ کرد: «جار زد این جارچی مسخره، الدنیا مزرعهًْ الاخرهًْ».
با توجه به اینکه عبارت «الدنیا مزرعهًْ الاخرهًْ» یکی از روایات منسوب به پیامبر اکرم(ص) است، این مطلب به ظاهر خیلی توهینآمیز بود. خلاصه رضاخان همین را بهانه کرد و یک عدهای از ظاهرالصلاحها را تحریک کرد و پیش مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی فرستاد که از ایشان مجوز شرعی بگیرد تا به حساب روزنامهها برسند و در واقع مشکل خودشان را با مطبوعات حل کنند. این عده هم به قم میروند و نزد آقای حائری داد و بیداد میکنند و فریاد وااسلاما! سر میدهند که؛ ای مرجع بزرگوار چرا نشستهای که به پیغمبر اسلام توهین شده است. آنها روزنامه مزبور را هم با خود میبرند و به آقای حائری نشان میدهند تا او را تحریک کنند که سخنی بگوید یا فتوایی درباره آن صادر کند و بهانهای به دست رضاخان برای تعطیل کردن روزنامهها و جلوگیری از آزادی مطبوعات داده شود.
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری هم در پاسخ به سخنان معترضین میگوید: اولا معلوم نیست که این روایت، قول پیامبر(ص) باشد. (این زرنگی آقای حائری را میرساند).
ثانیا اگر هم روایت باشد، از کجا معلوم که سند روایت معتبر باشد؟
ثالثا اینکه نوشته: جار زد این جارچی مسخره، منظورش پیامبر نبوده، بلکه لابد یک کسی داشته در خیابان راه میرفته و شعر یا چیزهای دیگر میخوانده. مثل دراویشی که سابق کشکول به دستشان بود و در خیابانها میگردیدند و میخواندند، منظور نویسنده از جار زد این جارچی مسخره اینها باشد.
بالاخره مرحوم حائری بهانهای به دست آنها نداد. لذا این قضیه که یک توطئهای بود و حتما هم از طریق خود رضاخان و ایادی دربار او هدایت میشد که بروند آقای حائری را به عنوان رئیس حوزه علمیه قم تحریک کنند و برای تعطیل کردن مطبوعات و جلوگیری از آزادی آنها مجوزی بگیرند، با هوشیاری آن مرد بزرگ خنثی
شد. (1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- کتاب «فقیه موسس»؛ (خاطرات و اسنادی منتشر نشده درباره آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره)، ص 758). به نقل از ماهنامه مکتب اسلام. ش 710