رهبر معظم انقلاب، ضمن محکوم کردن حادثه 11 سپتامبر، حوادث مشابهی را که از سوی آمریکا در بمباران اتمی ژاپن و کشتارهای قانا، صبرا و شتیلا توسط رژیم صهیونیستی به وجود آمده را نیز محکوم و همة آنها را تروریستی دانستند.
«ما طبق اسلام-که نظر قطعی ماست- کشتار انسانها و قتل عام مردم را محکوم میکنیم، فرقی ندارد که این کشتار دسته جمعی در هیروشیما و ناکازاکی باشد، در قانا، صبرا و شتیلا باشد، در دیر یاسین باشد، در بوسنی و کوزوو باشد، در عراق باشد، یا در نیویورک و واشنگتن باشد... وسيله ابزاري كه براي كشتار از آن استفاده ميشود، بمب اتم باشد، موشك دوربرد باشد، وسايل ميكروبي و سلاحهاي شيميايي باشد، سلاحهاي ساخته شدة از زبالههاي اتمي باشد يا هواپيماي مسافربري و يا هواپيماي جنگي باشد. فرقي نميكند. آن كساني كه طراح اين كشتار دستهجمعي و قتل عام هستند، دولتها باشند، سازمانها باشند، يا افراد نفوذي باشند. فرقي نميكند. آن كساني كه كشته ميشوند، مسلمان باشند، مسيحي باشند، يا انسانهاي معمولي باشند، عمل فاجعهآميز است، نبايد تبعيض وجود داشته باشد ما هم اين عمل را محكوم ميكنيم، هم عمل آمريكاييها در هيروشيما را محكوم ميكنيم. اگر خداي ناكرده فاجعة مشابهي را در افغانستان به وجود بياورند، آن را هم محكوم ميكنيم. جان انسانها بايد از اين گونه تعرضها محفوظ باشد. امروز رژيم صهيونيستي مثل پنجاه سال گذشته، در داخل فلسطين مشغول چنين فاجعهآفرينيهايي است، همة اينها محكوم است.»1
رهبر معظّم انقلاب اسلامی همانگونه که ملاحظه کردیم، هر نوع کشتار جمعی انسانها را در هر جای عالم محکوم میکنند و اجازه نمیدهند آمریکا با برانگیختن احساسات، از حادثة 11سپتامبر سوءاستفاده کند. اما دولتمردان و خاتمی رویهای کاملاً منطبق با خواست آمریکا از این حادثه را دنبال کردند!
با فضایی که در بینالملل، برانگیخته و ایجاد شد، آمریکا از کشورهای دنیا، از جمله ایران، خواست تا در ائتلاف مبارزه با تروریسم شرکت کنند! ائتلافی که با انگشت اتهام به سوی مسلمانان، افغانستان و عراق را آماج حملات خود ساخت!
رهبر انقلاب اسلامی، دست رد به پیشنهاد آمریکا زدند و حتی کمک در قالب سازمان ملل متحد را هم غیرقابل اعتماد اعلام فرمودند و برخلاف دولتمردان، کمک در قالب سازمان ملل را هم مشروط اعلام کردند:
«نکته ديگر اين است که اينها در اظهارات خود تکرار کردند که ايران در اين قضيه بايد به ما کمکهاي گوناگوني بکند! من تعجب ميکنم که اينها چطور رويشان ميشود از دولت جمهوري اسلامي و از ملت ايران تقاضاي کمک کنند!؟ 23 سال است که شما هرچه در توان داشتيد، به اين ملت و اين کشور ضربه زديد؛ حال توقع داريد به شما کمک کنند؟! چه کمکي؟! اگر ملت افغانستان، ملت مسلماني هم نبود، مظلوم هم نبود، همسايه ما هم نبود، اين درخواست کمک بيجا بود؛ چه برسد به اين که اين ملت، ملت مظلوم و محرومي است. واقعاً دل انسان به حال ملت افغانستان ميسوزد. توقع کمک از جمهوري اسلامي؟! نه؛ در حمله آمريکا و متحدانش به افغانستان، ما هيچ گونه کمکي نخواهيم کرد.
حاصل کلام اين است که ما دولت آمريکا را در مبارزه با تروريسم، صادق نميدانيم. آنها صداقت ندارند و راست نميگويند؛ اهداف ديگري دارند. ما آمريکا را براي هدايت حرکت جهاني عليه تروريسم، صالح نميدانيم. دست آمريکا به همه جناياتي که رژيم صهيونيست در اين چند سال انجام داده، آلوده است و در اين روزها هم با کمال قساوت و وحشيگري، جنايات خود را دنبال ميکند.
همه بدانند- مسئولان کشور ما در مجالس خصوصي و در ديدارها همين مطلب را گفتهاند، بنده هم براي افکار عمومي ملت ايران و دنيا آن را تکرار ميکنم- که ايران اسلامي در هيچ حرکتي که رهبري آن با آمريکا باشد، شرکت نخواهد کرد. البته مبارزه با تروريسم و ناامني فضاي زندگي انسانها، يک مبارزه واجب و لازم و يک جهاد است. هر کس بتواند در اين مبارزه شرکت کند، بايد اين کار را بکند؛ منتها اين يک حرکت جهاني است و بايد رهبري صالحي داشته باشد.
مسئولان ما در اين چند روز تکرار کردند که ما در قالب سازمان ملل حاضريم به اين حرکت کمک کنيم و با آن همراه شويم. من عرض مي کنم: بله؛ سازمان ملل خوب است؛ منتها يک شرط دارد و آن، اين است که سازمان ملل زير نفوذ آمريکا و ديگر قدرتهاي بزرگ قرار نگيرد؛ والّا اگر قرار باشد سازمان ملل- چه شوراي امنيّت و چه بخشهاي ديگر آن- زير نفوذ آنها قرار گيرد، نميشود به آن اعتماد کرد. ما در گذشته تجربه خوبي در اين مورد نداشتهايم.»2
علیرغم پیام مودتآمیز خاتمی و محکومیت این حادثه از سوی جمهوری اسلامی ایران، جرج واکر بوش، (بوش پسر) در واپسین ساعات روز شنبه 29 ژانویه گزارشی پیرامون وضعیت آمریکا و سیاستهای دولتش به جلسه مشترک کنگره و سنای آمریکا ارائه کرد و ضمن آن سه کشور عراق، کرهشمالی و ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به سلاح کشتار جمعی کرد و آنها را محور شرارت نامید! و گفت: «این کشورها و متحدان تروریست آنها، یک محور اهریمنی را تشکیل میدهند که برای تهدید صلح جهانی مسلح شدهاند.» این سخنرانی بوش، پیشنهاد گفتوگوی تمدنهای خاتمی را به چالش کشیده و گفتمان جنگ تمدنهایهانتیگتون را محور کار خود قرارداد!
خاتمی در دیدار با یوشکا فیشر، وزیر خارجة وقت آلمان، دربارة حملة آمریکا به افغانستان گفت: «اگرچه تروریسم سابقه فراوانی دارد و از جمله خود ما قربانی آن هستیم، ولی 11 سپتامبر نقطة عطفی در تاریخ است و ما باید از آن موقعیت برای نجات بشریت از ناامنی و بیعدالتی استفاده کرده همه باید علاوهبر تلاش برای از میان برداشتن پایگاههای تروریسم در جهان، به رفع عواملی بپردازیم که منشأ تروریسم است یا سبب رشد آن میشود.»3
تماسهای رسمی و غیررسمی دولت خاتمی با عوامل آمریکایی قبل از این حادثه و پس از آن، نشاندهندة سیاست نزدیکی و ارتباط آنان با آمریکاست، به خصوص بعد از حادثة 11 سپتامبر، تلاش میکردند تا از این موقعیت برای نزدیکی بیشتر با غرب و رسیدن به اهداف غربگرایانة خود استفاده کنند:
«در کنار سیاست خارجی رسمی دولت اصلاحات بعد از حادثة 11 سپتامبر ما شاهد رفتار متفاوتی در پشت پرده بودیم. در این دوره مجموعة دولت اصلاحات تلاش میکرد از موقعیت حادثة 11 سپتامبر برای نزدیکی با غرب استفاده کند. به عنوان مثال روزنامة آمریکایی یو.استودی از نشست مهمانی شامهادی نژادحسینیان با چند نمایندة آمریکایی به قلم باربارا اسلاوین از آران اسپکتر، بابنی، مایک دیواین، جیم لیچ، شیلان جسکون ویل، پل کانجورسکی، به عنوان نمایندگانی نام برد که در این مهمانی شام شرکت کردند. به نوشتة این روزنامه سناتور آران اسپکتر گفته بود: تبادلنظرهای انجام شده مثبت بوده است. ما در جستوجوی ورق زدن برگ جدیدی در روابط هستیم.
دکتر آصفی سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در این باره اظهار داشته است: «این موضوع جدیدی نیست. قبلاً نیز با نمایندگان آمریکایی ملاقات رسمی وجود داشته است. این تماس با توجه به ضرورت تنویر افکار عمومی در مقطع کنونی (بعد 11 سپتامبر) صورت گرفته است.»4
خبرگزاری اینترپرس درسالگرد این حادثه به قلم باربارا سالوین، ضمن اشاره به رفتار التماسآمیز و یک طرفة اصلاحطلبان و دولت خاتمی به آمریکا مینویسد: «به رغم اين اقدامات نادرست ديپلماتيك آمريكا [بیتوجهی به پیامها و رفتارهای سازشکارانة اصلاحطلبان]، تلاش به منظور آشتي با واشنگتن ادامه يافت. ديپلماتهاي ارشد دولت خاتمي و آمريكايیها از پاييز سال 2001م (پاييز 1380) تا ماه مه 2003م (خرداد و ارديبهشت 1382) ماهانه با يكديگر ديدار ميكردند تا مسائل مربوط به افغانستان و حملة قريبالوقوع به عراق را مورد بررسي قرار دهند.» این خبرگزاری تأکید میکند که: «مقامات ياد شدة ايراني حتي پس از معرفي شدن ايران به عنوان محور شرارت دنبال رابطه گرفتن با آمريكا بودند.»5
پانوشتها:
1- دیدار با مسئولان نهاد نمایندگی ولیِّفقیه و مدیران گروههای معارف اسلامی دانشگاههای سراسر کشور، 26/6/1380، روزنامة جمهوری اسلامی، 28/6/1380.
2- بیانات در دیدار با خانواده شهدای نیروهای مسلح، 4/7/1380.
3- کیهان، 2/7/1380.
4- سیاست خارجی دولت خاتمی، صص 139 و 140.
5- همان، صص 140 و 141.