سعید رضایی
حماسه هویزه یکی از فرازهای ماندگار تاریخ مبارزات دانشجویی در ایران اسلامی ماست. نبردی از رویارویی تنهای نحیف و مبارز باتانکهای 60 تنی دشمن بعثی که رهبر فرزانه انقلاب نیز به عنوان نماینده حضرت امام از نزدیک شاهدش بوده و حماسه آفرینانش را برجستهترینهای تمام 8 سال دفاع مقدس خواندهاند.
برای آشنایی با شرایط سیاسی و نظامی قبل از حماسه هویزه و همچنین روایتی از شهادت مظلومانه سید حسین علم الهدی و یارانش به سراغ میلاد کریمی مدیر امور پژوهشی زیارتگاه شهدای هویزه رفتیم تا وقایع آن حماسه را برایمان شرح دهد.
در ادامه ماحصل این گفتوگو را بخوانید.
***
رابطه بین حماسه هویزه و شرایط سیاسی و نظامی موجود در ایران چگونه بود؟
برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید به تشریح وضعیت سیاسی و نظامی آن زمان کشور عزیزمان بپردازیم. در صحنه سیاسی، بنی صدر که کاملا همسو با اهداف استکبار وارد ایران شده بود، همواره سعی داشت نیروهای مخلص انقلابی را از صحنه دور کند و به حاشیه براند و بیشتر به لیبرالهای حامی خودش میدان بدهد. وضعیت کشور، بحران زده بود. هر لحظه از گوشه و کنار مملکت، گروهکی سر بلند میکرد و ادعای خودمختاری و استقلال خواهی و تجزیهطلبی داشت. اتحاد ملی بشدت در معرض خطر بود. اختلاف رئیسجمهور با رهبران انقلاب و مسئولان نزدیک به امام آشکار شده بود.
بر سر کار بودن بنی صدر، دشمنان قسم خورده این مرز و بوم را در عدم تثبیت پایههای حکومت و به نابودی کشاندن انقلاب نوپای ملت ایران امیدوار کرده بود. ریزشهایی اتفاق افتاده بود. ازجمله، مسئله گروگانهای آمریکایی که بدست برخی از همین قهرمانانی که بعدا در هویزه به خاک و خون کشیده شدند، به اسارت درآمده بودند. نوع برخورد با این ماجرا از سوی احزاب و گروههای مختلف سیاسی داخلی و فشارهای خارجی و همچنین فعالیتهای خرابکارانه و بمبگذاری گروهکهای ضدانقلاب در مناطق مرزی، آشوب و ناآرامیهایی به وجود آورده و باعث گردیده بود کشور فاقد ثبات سیاسی لازم باشد.
در این شرایط نظر بنی صدر چه بود؟
در چنین شرایطی که شاید سیاسیون اصلا فکر نمیکردند جنگی صورت بگیرد، حمله ناجوانمردانه ارتش بعث عراق به ایران آغاز شد. ارتش به هیچ وجه آمادگی لازم را نداشت. بنی صدر اعتقادی به نیروهای مردمی و بسیج نداشت و از ایفای نقش مؤثر آنها در دفع تجاوز دشمن جلوگیری میکرد. او معتقد بود تنها نیروهای آموزش دیده ارتش باید عملیات کنند. میگفت: باید زمین بدهیم و زمان بگیریم. از طرف دیگر، سپاه آنقدر توسعه یافته نبود که یک تنه بار دفاع را به دوش بکشد. بنابراین زمینهای بسیاریاشغال شد. مردم مناطقاشغال شده آواره بودند و آزادی خانه و کاشانه و رهایی از چنگال بعثیها را میخواستند.
متأسفانه در طول 3 ماه اول جنگ، بعثیها آنطور که باید و شاید مهار و متوقف نشدند. قبل از حماسه هویزه، بنی صدر دو عملیات تهاجمی انجام داده بود؛ یکی 23 مهر59 در غرب کرخه مقابل دزفول معروف به عملیات پل نادری یا جسر نادری و دیگری 3 آبان در جاده ماهشهر که هر دو اینها با ناتوانی مواجه شده بود. البته حملههای ایذایی و چریکی از سوی سپاه وجود داشت، اما حمله هماهنگ شده بزرگ، کم اتفاق میافتاد. در چنین وضعیتی ارتش به معنای نیروی زمینی – نه توپخانه و هوانیروز – آن طور که انتظار میرفت فعال نبود. حداقل نیروی رزمی وجود نداشت. بنی صدر ماجرا را جدی نگرفته بود. پیروزی را آسان و بیدردسر تصور میکرد.
از عکسالعمل رژیم بعث عراق با وجود اینچنین شرایط برایمان بگویید.
خرمشهر دراشغال مانده و آبادان محاصره بود. موقعیت سیاسی بنیصدر هم تضعیف شده بود. مردم از رکود حاکم بر جبههها شاکی بودند. یک روز بیشتر ماندن بعثیها در خاک مقدس کشورمان را هم زیاد میدانستند. مردم این انتظار را داشتند که هر چه سریعتر – بیتوجه به فشارهایی که به ایراناشغال شده در جهت خاتمه جنگ و پذیرش صلح بدون برگشتن عراق به مرزهای بینالمللی وارد میشد، حملات مؤثری جهت بیرون کردن دشمن آغاز گردد. زیرا عراق پس ازاشغال خرمشهر به حربه سیاسی روی آورد. صدام میگفت: «ما به شرطی آماده مذاکره با ایران هستیم که به حاکمیت ما بر شط العرب (اروند رود) و سرزمینهایی که آزاد کردهایم احترام بگذارند.»
در نتیجه بنی صدر که در تنگنا قرار گرفته و رسما به فرماندهان ارتش اعلام کرد «من دیگر در مقابل نظرات و خواستههای رهبران مذهبی و مردم، قدرت مقاومت ندارم. یا عملیاتی اجرا کنید یا بروید به مردم توضیح بدهید.»
با این وضعیت عملیات نصر (هویزه) شکل گرفت. در واقع بنی صدر انجام عملیات و پیروزی و برتری نظامی ایران را برای تحکیم جایگاه و موقعیت سیاسی خودش میخواست. این مسئله را غربیها هم فهمیده بودند و به آن اذعان داشتند. دریابان علی شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) که یکی از برادرانشان از شهدای مظلوم حماسه هویزه است و در زمان این عملیات فرمانده سپاه خوزستان بودهاند هم در تحلیلی نوشتهاند بنیصدر میخواست با پیروزی در این عملیات همه دژهای سیاسی کشور را تصرف نماید. او کسی بود که با بدست آوردن یک پیروزی میتوانست همه مخالفان خود را حذف نماید.»
چه دلایلی حماسه هویزه را نقطه عطفی در تاریخ جنگ تبدیل کرد؟
روز اول عملیات نصر (15 دی 59) با پیروزی و فتح عظیم همراه است به گونهای که حضرت امام (ره) در پاسخ به نامه رئیسجمهور، پیام تقدیر و تشکر صادر میفرمایند. بماند که در همین پیام هم که شما نگاه میکنید، شیطنت بنی صدر که همواره به دنبال دامن زدن به اختلافات بین ارتش و سپاه و بسیج بود و هوشیاری کامل امام امت کاملا مشهود است.
بنیصدر در پیامش فقط از ارتش اسم میبرد و تلاش میکند پیروزی عملیات را انحصاری کند، اما حضرت امام(ره) تکتک نیروهای مسلح را نام میبرند و مخصوصاً در دو جای نامه از کلمه «پاسداران معظم» و «پاسداران و شبهنظامیان» یاد و تقدیر میکنند. نقلی وجود دارد که مردم آن شب بر پشتبامها رفته و ندای الله اکبر فتح و پیروزی سر میدهند. لذا از این بابت، پیروزی روز اول – هر چند که متأسفانه دوام نداشت –روحیه دوبارهای در ملت و دولت و رزمندگان دمید و آسیبپذیر بودن بعثیها را ثابت کرد.
در بُعد سیاسی هم تبلیغات سوء صدام و حامیانش مبنی بر ضعیف نشان دادن ایران و ناتوانی انقلاب در دفاع از خاک مملکت را خنثی و ثابت کرد اگر بخواهیم، میتوانیم.
عملیات نصر میخواست کاری کند که دشمن بیمحابا پیشروی نکند و این اتفاق افتاد. بعثیهایی که حتی به دنبال سنگر و استحکامات نبودند، بعد از این عملیات به تقویت مواضع پدافندی خودشان پرداختند و استراتژی نظامیشان را تغییر دادند.
ماشین جنگی صدام در هویزه زمینگیر شد. رزمندگان جنگ ندیده ما در روز اول این عملیات وارد مواضع دشمن شدند و برای اولین بار عقبه دشمن و آرایش نظامیاش را دیدیم. در این عملیات یاد گرفتیم با اولین پیروزی مغرور نشویم و کار را تمام شده ندانیم.
عملیات هویزه نخستین تجربه ادغام دو نیروی سپاه و ارتش با دو ساختار و دیدگاه متفاوت هم بود. ترکیب این دو نیرو، تحول و تکامل نیروهای دفاعی مملکت در ادامه جنگ را به دنبال داشت.
عملیات هویزه، اولین و آخرین عملیاتی بود که در روز روشن و به طور کاملا آشکار اتفاق افتاد و نشان داد حمله زرهی در روز حداقل برای ما نتیجهای در بر ندارد. پس از این عملیات است که نیروهای سپاه، پر و بال بیشتری میگیرند و با از سر گرفتن عملیات محدود و برنامهریزی شده، شایستگیها و فعالیتهایشان را توسعه میدهند.
عملیات هویزه خیلیها را از بنی صدر که حسابی به خودش و طرحهایش مطمئن بود، ناامید کرد. حماسه هویزه بار دیگر اذهان جامعه را به سمت توان نیروهای مردمی داوطلب، جلب و یاد و خاطره روزهای همبستگی ملت در جریان پیروزی انقلاب را زنده کرد و روند جدیدی در جبههها شکل داد. با این همه شاید مهمترین نقطه عطف حماسه هویزه در تاریخ جنگ، پیام مقاومت و ایستادگی عاشورایی بود که به همه جهان مخابره گردید و کابوس شکستناپذیری عراق را از سرها پراند و سرمشق مبارزه و مقاومت آزادیخواهان جهان شد.
آیا پیام این حماسه به دیگر کشورها هم رسید؟
چند سال قبل یکی از فرماندهان اسبق حزبالله لبنان به ایران آمده بود. ایشان در سخنرانی هایشگریزی هم به شهید علم الهدی و یارانش میزد. یکی از دوستان که این حرفها برایش جالب آمده بود، به ایشان گفته بود مگر شما شهدای هویزه را میشناختید؟ پاسخ داده بود: نه، اما پیام مقاومت و ایستادگیشان به ما هم رسید. شهدای هویزه الگوی مقاومت ما هستند. این است آن نقطه عطفی که بعدها به فتح خرمشهر عزیز میانجامد و دشمن را زمینگیر میکند.
مقایسه وضعیت نظامی عراق و ایران قبل از حماسه هویزه چگونه بود؟
این سؤال مکمل پرسش اول شما در تشریح وضعیت نظامی کشور است. ما با عراق نمیجنگیدیم. جنگ ما، یک جنگ جهانی بود. ارتش عراق در زمان تهاجم به ایران، 3 سپاه در اختیار داشت که 12 لشکر و 10 تیپ مستقل را با انواع و اقسام تجهیزات شامل میشد. از این سمت، وضعیت ما تماشایی بود. بعد از پیروزی انقلاب از پیمان سنتو که عراق هم عضوش بود و علاوه بر تعهد اعضا بر عدم تعرض به خاک یکدیگر، همکاریهای متقابل نظامی هم در آن پیشبینی شده بود، خارج شدیم. خریدهای نظامی از آمریکا و اروپا لغو یا تعلیق شده بود.
برخورد ایادی بنیصدر با آغاز جنگ چگونه بود؟
در این رابطه احمد مدنی با یک اظهار نظر بیمعنا میلیونها دلار سرمایه مملکت را بر باد میدهد و میگوید:
«ما در ایران موش داریم. موشک احتیاج نداریم.» از سوی دیگر سقف پرسنل ارتش به نصف کاهش مییابد. خدمت سربازی یک ساله میشود و به شدت با کمبود نیرو مواجه میشویم تا جایی که فقط لشکر 92 زرهی خوزستان اندکی پیش از آغاز جنگ حدود 11 هزار نیرو کم میآورد.
کودتای نافرجام نقاب در پایگاه شکاری شهید نوژه همدان راه میافتد و ضربهای به بدنه ارتش وارد میشود. افسران عالی رتبه ارتش یا اعدام شده بودند یا فرار کرده بودند یا بازنشسته شده بودند. بسیاری از نیروهای موجود در پستهای تخصصیشان نبودند. برخی حتی فلسفه وجودی ارتش را زیر سؤال میبردند و در پی انحلالش بودند. سپاه تازه تأسیس هم که بیشتر بر تأمین امنیت داخلی و درگیریهای کردستان متمرکز بود؛ بنابراین دشمن که نیروی نظامی ایران را تهدیدی برای خود نمیدانست با اطلاع از چنین وضعیتی تصرف ایران را سهلالوصول مییابد و حمله میکند و به پیشروی همهجانبه ادامه میدهد.
روزهای اول خبری از سنگر و خاکریز و استحکامات هم نیست و نیروهای دشمن پشتتانکها و ادوات زرهی شان میخوابیدند چون نیامده بودند که متوقف شوند. هر جا مقاومت میشد، میتوانستیم معطلشان کنیم یا تلفات بگیریم. مثل خرمشهر، سوسنگرد و... وگرنه جلو میآمدند.
آقای علی اصغر خدابخشی از بازماندگان عملیات نصر تعریف میکرد: «عصر 15 دی که برای پاکسازی مواضع عراقیها رفته بودم، با کمال تعجب دیدم عراقیها تکه زمین مجاور یکی از سنگرها را سبزی خوردن کاشتهاند.» یعنی این قدر خیالشان از بابت ما راحت بود که واحد خودکفایی هم راه انداخته بودند.
در همین عملیات نصر، با آن وضعیتی که بر ارتش حاکم بود، تنها واحدی که تقریبا قویتر مانده بود، لشکر 16 زرهی قزوین است که از غرب به جنوب میآید و حتی امکانات جابهجایی یگانش را هم ندارد تا جایی که فرماندهان ارتش دست به دامان حضرت امام(ره) میشوند و ایشان میفرمایند: «هر تریلی و خودرویی که در محور تهران – قزوین حرکت میکند خودش را به پادگان لشکر 16 زرهی معرفی کند.» تا تجهیزات زرهی به خوزستان منتقل شود. طبق اظهار فرماندهان ارتش، در عملیات هویزه، استعداد رزمی ما در برابر دشمن، یک به 4 است. در حالی که نیروی مهاجم
که در این عملیات، ایران است باید یک و نیم تا دو برابر نیروی مدافع باشد.
ویژگی بارز عملیات هویزه چه بود؟
به برخی از ویژگیهای بارز عملیات نظیر اولین عملیات مشترک سپاه و ارتش یا تنها عملیاتی که در روز انجام شد، در پاسخهای قبلیاشاره کردم. اینها را هم اضافه کنم که یکی از بزرگترین نبردتانکها در تاریخ جنگهای دنیا در زمان خودش است.
اولین بار در این عملیات است که ما موفق به اسارت گرفتن حدود 800 اسیر از دشمن میشویم. در این باره نوع برخورد اسلامی رزمندگان عزیز ما که تا آن زمان فاقد چنین تجربهای بودند نیز قابل توجه است. بیش از 20 کیلومتر پیشروی آنی نیروهای خودی در زمان بسیار کم با کمترین تلفات نیز یک رکورد به حساب میآید. همچنین عملیات نصر جزو اولین نبردهای جدی بود که یگانهای نیروی زمینی ارتش توان خود را در یک جنگ واقعی تمام عیار سنجیدند. خود حماسه هویزه را نیز میتوان مبدأ مقاومتهای ملی دانشجویان در 8 سال دفاع مقدس به حساب آورد.