روشنفکران حقوقبشری؛ چریکهای مسلح میشوند
۱۳۹۹/۱۱/۱۲
دفتر پژوهشهای موسسه کیهان
به نظر میرسد «نفاق» واژه کوچکی برای توصیف روحیات عبدالکریم لاهیجی باشد. مسلما فرهنگ لغات فارسی هم تا ابد از وصف او و دوستانش عاجز خواهد ماند، در این مواقع شاید واژه «بیصفت» بیانگر چنین عجزی باشد!
همان روزها بود که دانشجویان پیرو خط امام محتوای قسمتی از اسناد به دست آمده از سفارت آمریکا را منتشر کردند. اوضاع اصلا برای عبدالکریم خوب نبود چون نام او در میان اسامی اسناد منتشر شده به چشم میخورد. شرح کاملی از جلسات و ملاقاتهای محرمانه او با مأموران سفارت آمریکا، اظهار نظرات خصوصیاش و حتی حالات رفتاریاش وجود داشت. عاقلانهتر این بود که نامزدی انتخابات مجلس را کنار بگذارد و برای مدتی تا فروکش کردن فضا سکوت اختیار کند اما او با جسارت تمام همه چیز را تکذیب کرد و اصلا منکر وجود چنین جلساتی میان خودش و مأموران سفارت آمریکا شد:
در طول زندگیام هیچگاه با مقامی از سفارت آمریکا مذاکره نکرده نه کسی را ملاقات کردهام نه تلفنی از سفارت آمریکا به من شده و نه من به سفارت آمریکا تلفنی کردهام و نه در مهمانی سفارت آمریکا با اعضای سفارت آمریکا و حتی در طول زندگیام به خانه یا دفتر یک نفر آمریکایی پا نگذاردهام تا در آنجا نهار بخورم.221
او حتی دیدن امام خمینی(ره) در پاریس را که در گفتوگو با مأموران سفارت آمریکا به آن اشاره کرده بود، تکذیب کرد:
هنگامی که امام خمینی(ره) در پاریس تشریف داشتند اینجانب به پاریس نرفته و با ایشان ملاقات نکرده و در داخل کشور مشغول مبارزه بودهام.222
اگرچه بعدا حرفش را پس گرفت و گفت: «یک بار از دور آقای خمینی را دیدهام.»223 مدتی بعد که تصاویر اسناد و متن کامل آنها منتشر شد، حجم وسیع گستاخی او در انکار حقایق باورپذیر نبود؛ عبدالکریم باز هم دروغ گفته بود.
بعد از افشاگری دانشجویان پیرو خط امام سعی میکرد در مقالات و سخنرانیهای انتخاباتیاش انقلابیتر موضعگیری کند. یک بار درباره استقامت در مسیر انقلاب نوشت:
در این راهی که قدم گذاردیم تا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون ایستادگی میکنیم چون اعتقاد داریم: إن الحیوه عقیده و جهاد.224
اما باز هم دروغ میگفت چون چند سال بعد در مصاحبه با بنیاد مطالعات ایران درباره آن روزها گفت:
هیچ زمانی من از جانم نگذشتم، الان هم نگذشتم. حالا یا خودخواهی است یا دوراندیشی یا...225
برای یک پژوهشگر تاریخ همنشینی با عبدالکریم لاهیجی میتواند سخت و خستهکننده باشد چون او به طرز ماهرانهای حقایق را با در هم آمیختن جعلیات و واقعیات مخدوش میکند. تنها به مدد اسناد و با کنار هم قراردادن اقوال مختلف است که میتوان به مهارت فوقالعاده او در واژگون کردن حقایق پی برد. با وجود افشای اسناد سفارت آمریکا عبدالکریم نباید انتظار پیروزی در انتخابات مجلس را میکشید؛ این همان تحلیلی بود که احتمالا خودش هم به آن رسیده بود برای همین با نزدیک شدن به روز رأیگیری، بهانهگیری را هم آغاز کرده بود. تنها پنج روز مانده به انتخابات در مقالهای که برای هفتهنامه جنبش نوشته بود در حالی که تلاش میکرد خود را طرفدار امام(ره) و انقلاب نشان دهد ابتدا در سلامت انتخابات تشکیک کرد، بعد به فضای بسته جامعه و قرار گرفتن صدا و سیما در اختیار یک گروه خاص و عدم رعایت بیطرفی اعتراض کرد و در آخر به ائمه جمعه که تریبونها را در اختیار دارند تاخت.226
سلوک سیاسی برخی جریانات داخلی در دهههای بعد از هر نظر شباهت بسیاری به این رفتار عبدالکریم و دوستانش در لیست سازمان منافقین داشت. از فهرست نامزدهای انقلابی و ترقیخواه سازمان مجاهدین خلق(منافقین) تنها یک نفر یعنی علی گلزادهغفوری به مجلس راه یافت که آن هم بیشتر به دلیل حضور همزمانش در چند لیست متفاوت بود. حتی مسعود رجوی علیرغم حمایت تمام قد مهدی بازرگان در دور دوم انتخابات از او، نتوانست نظر مردم را برای حضور در مجلس جلب کند. با این حساب این بار چندم بود که مردم دست رد به سینه عبدالکریم و دوستانش میزدند!
روابط دوستانه عبدالکریم میتواند نمونه پژوهشی خوبی برای رمزگشایی از ماهیت سیاست خارجی دولتهای غربی باشد؛ روابطی که یک طرفش به روشنفکران طرفدار حقوقبشر و طرف دیگرش به چریکهای عضو سازمانهای مسلحانه ختم میشد.