10 - برشی از کتاب خاطرات یعقوب نیمرودی - آغاز محرمانه یک پروژه نظامی ۱۳۹۹/۱۲/۱۲
برشی از کتاب خاطرات یعقوب نیمرودی - 10
آغاز محرمانه یک پروژه نظامی
۱۳۹۹/۱۲/۱۲
نوامبر 1974 اسحاق رابین پرونده بزرگی را با خود به تهران آورد که در وزارت دفاع آماده شده بود و در آن پیشنهاد دقیقی برای ایجاد سیستمی یکپارچه از مؤسسات امنیتی بود که یکدیگر را تکمیل میکردند. وزارت دفاع این برنامه محرمانه را «صور» نامید. کسی که انگیزه میداد و همکاری مشترک تکنولوژیکی با ایران را به پیش می راند دوستم آل شوییمر، مدیر صنایع دفاعی اسرائیل بود. پس از موفقیت هواپیمای «کفیر» ساخته صنایع دفاعی در جنگ یوم کیپور، طراحی هواپیمای مدرنتری آغاز شد که «اریه» نام مستعارش بود. شوییمر میخواست شاه را در پروژه «اریه» سهیم کند و بنابه پیشنهاد او وزارت دفاع پروژه را در غالب برنامه «صور» قرار داد. من روابط خوبی با معاون وزیر دفاع ایران و نماینده صنایع دفاعی، ژنرال حسن طوفانیان برقرار کردم تا جایی که به شوییمر کمک کند پروژه را پیش ببرد. در این موضوع با طوفانیان و مستشار ارتش اسرائیل در تهران، سرتیپ دوم اسحاق سِگِو و همچنین آل شوییمر که در هواپیمای «اریه» اوج کار خود در صنعت هوایی را میدید مشورت کردم. من هم مشتاق موضوع هواپیما شدم و مقابل چشمانم دستاورد مقتدر و فداکاری استراتژیکی را دیدم که چنین روندی میتواند دو طرف را به سوی آن سوق دهد. اما شاه از اشتیاق ما به وجد نیامد و ایده را به طور موقت بهویژه به خاطر ترسش از واکنش اعراب به تأخیر انداخت.
حدود یک سال بعد، ژانویه 1976، ارتشبد طوفانیان به همراه سفیر اسرائیل در ایران، اوری لوبرانی برای بازدید از اسرائیل آمد. در حضور طوفانیان مقدمهای از تکنولوژی اسرائیل ارائه شد. او از خط تولید هواپیمای «کفیر» بازدید کرد و تحت تأثیر ماشین آلات ساخت هواپیمای مدرن «اریه» قرار گرفت. طوفانیان گزارش مثبتی به شاه فرستاد و از همه آنچه که در سفر اسرائیل دید، طرفداری کرد. اما این کار هم فایدهای نداشت. شاه هنوز هم از ژرفای همکاری مشترک استراتژیک با اسرائیل و پیامدهای احتمالی آن بر روابطش با جهان عرب میترسید.
پس از بازدید موفق وزیر امور خارجه ایگال آلون از تهران در تابستان 1976 (دیدار برطرف کننده این ترس که ایرانیها جریان نفت را به دریای مدیترانه از طریق خط لوله ایلات – اشکلون[امالرشاش-عسقلان] متوقف خواهند کرد)، در سپتامبر 1976 وزیر دفاع شیمون پرز به همراه آل شوییمر، معاون مدیر کل وزارت دفاع آبراهام بن یوسف و مشاور نظامیاش، سرتیپ دوم اریه براون به تهران آمد. ملاقات پرز با شاه موفقیت بزرگی بود و زمان کوتاهی پس از این دیدار مذاکرات سودمندی برای تحقق توافق آغاز شد که میان طرفین به دست آمد.
اسرائیل و ایران به جمعبندی اصلی درباره توسعه مشترک شش پروژه رسیدند. یکی از آنها توسعه موشکی دریا به دریای امریکایی مثل «هارپون» با بُرد دویست کیلومتر بود که نام مستعار محرمانهاش «پرخ» بود و همینطور موشکی با بُرد کوتاه بیست و هشت کیلومتر. همینطور توافق شد که شرکت «سولتام» در ایران کارخانهای برای تولید تفنگهای 155 میلیمتری و خمپارهانداز 120 میلی متری تأسیس کند. کل این معامله بالغ بر 1.2 میلیارد دلار بود. قراردادی برای پژوهش مشترک هم امضا شد که برای مدت زمان چهار سال به مبلغ سیصد و بیست میلیون دلار تخصیص مییافت. با امضای این قرارداد قرار شد ایران «پیش پرداخت نفت» به مبلغ دویست و پنجاه میلیون دلار به اسراییل انتقال دهد. تعیین شد که این معامله «سلاح در ازای نفت» خواهد بود.
تابستان 1977 تنشهای داخلی در ایران به میزان خطرناکی رسید. با این حال شاه به بهانهجویی برای آغاز درگیری با روحانیون افزود و همواره از سازش با آنها خودداری میکرد. او حتی خیلی فراتر رفت و وقتی در بهار 1976 عمل سقط جنین را مجاز دانست، ضد اسلام عمل کرد. شاه بودجههای مؤسسات مذهبی را قطع کرد و حتی تقویم اسلامی را تغییر داد و شمارش سالها را از سال سلطنت کوروش، بیش از دو هزار و پانصد سال قبل آغاز کرد. پس از آنکه به تدریج حمایت مذهبیها، کارگران، کشاورزان، دانشجویان و دانش آموزان را از دست داد، خود را متکی بر سرنیزه ارتش و قشر بورژوا و افسران ارشد دولت یافت.
در اسرائیل در همان زمان توجه ما به «کودتا»ی خودمان یا به عبارت دقیق «انقلاب» بود. پس از حدود سی سال حکومت حزب کارگران اسرائیل «مپای»، اکثریت جامعه به دنبال حزب حاکم قبلی برگشتند که به عنوان مسئول شکست بزرگ در جنگ یوم کیپور در نظر گرفته میشد. مناخیم بگین، رهبر حزب لیکود، اپوزیسیون همیشگی، در نهایت رویای سیاسیاش را محقق کرد و در انتخابات ماه مه 1977 پیروز شد.
جابهجایی حکومت در اسرائیل شوکی در تهران ایجاد کرد و از سفیر لوبرانی بارها و بارها خواسته شد تا معنای انقلاب، اندیشه مناخیم بگین و سیاستهای مورد انتظارش را توضیح دهد. به سبب این هراسها 7 جولای 1977 وزیر امور خارجه، موشه دایان برای ملاقات محرمانه به تهران آمد و با شاه تشکیل جلسه داد. در این ملاقات شاه به دایان گفت برای ایران مهم است که اسرائیل به عنوان [رژیمی] که برای صلح تلاش میکند به جهان معرفی شود. شاه تصمیم گرفت برنامه «صور» را ببندد تا زمانی که قصد دولت بگین روشن شود اما این صرفاً یک وقفه موقتی بود. فوراً شاه ارتشبد طوفانیان و ژنرال انتظامی را به اسرائیل فرستاد تا گفتوگوها را درباره «صور» با وزیر خارجه دایان و وزیر دفاع عزر وایزمن ادامه دهند. متاسفانه علی رغم آنکه نفوذم را اِعمال کردم، طوفانیان پیشنهاد مطرح شده از سوی وایزمن شامل برنامه «صور» و توسعه هواپیمای «اریه»را هم رد کرد، با این استدلال که هواپیما جوابگوی نیازهای ایران نیست.
9 نوامبر 1977 رئیسجمهور مصر، انور سادات، با یک «بمب» سیاسی بسیار قدرتمند اعمال نفوذ کرد. او در سخنرانی عمومی که در پارلمان مصر ایراد کرد، درباره قصدش برای رفتن به اورشلیم و مدیریت مذاکرات صلح با مناخیم بگین اطلاع داد. 19 نوامبر 1977 سادات به اورشلیم آمد و مراسم خوشامدگویی سلطنتی که برایش اینجا برگزار شد به صورت زنده در تلویزیون ایران پخش شد. تحولات چشمگیر توجه را از سطح روابط میان ایران و اسرائیل برداشت و آن را به ابتکار صلح رئیسجمهور سادات متمرکز کرد.
وقتیکه مذاکرات میان اسرائیل و مصر برای رفع بنبست در موضوع فلسطین در دسامبر 1977 رخ داد، هر دو طرف برای کمک به شاه متوسل شدند. 31 دسامبر رئیس جمهور ایالات متحده، جیمی کارتر و همسرش برای ملاقات رسمی به ایران آمدند. ملک حسین هم به تهران آمد و سه رهبر به بررسی راههای راه اندازی مجدد روند صلح پرداختند.
30 ژانویه 1978 معاون رئیسجمهور مصر، حسنی مبارک برای گفتوگو به تهران آمد. شاه به سمت موضع مصر متمایل بود. 22 فوریه 1978 نخست وزیر اسرائیل، مناخیم بگین به تهران آمد. شاه افسرده و غمگین به نظر میرسید. او به میهمان اسرائیلیاش گفت که کمونیستها و مذهبیها علیه او به یکدیگر پیوستهاند. شاه روحانیون را همچون مرتجعین معرفی کرد و ترس از تلاشهای آنها برای نابودی سلطنتش را اظهار کرد. وقتی که درباره روند صلح گفتوگو میکردند، بگین به شاه توضیح داد که پیشنهاد اسرائیل سخاوتمندانهتر و شامل عقب نشینی کامل از سینا و ارائه استقلال به ساکنان فلسطینی است و اینکه اسرائیل حاضر است در هر زمان گفتوگوها را بدون پیش شرط تجدید کند.
بگین آخرین رهبر اسرائیلی بود که با شاه ملاقات کرد. از آن لحظه تمام فکر و ذکر شاه اطلاعاتی بودند که تاج و تختش را حفظ کنند.
حدود یک سال بعد، ژانویه 1976، ارتشبد طوفانیان به همراه سفیر اسرائیل در ایران، اوری لوبرانی برای بازدید از اسرائیل آمد. در حضور طوفانیان مقدمهای از تکنولوژی اسرائیل ارائه شد. او از خط تولید هواپیمای «کفیر» بازدید کرد و تحت تأثیر ماشین آلات ساخت هواپیمای مدرن «اریه» قرار گرفت. طوفانیان گزارش مثبتی به شاه فرستاد و از همه آنچه که در سفر اسرائیل دید، طرفداری کرد. اما این کار هم فایدهای نداشت. شاه هنوز هم از ژرفای همکاری مشترک استراتژیک با اسرائیل و پیامدهای احتمالی آن بر روابطش با جهان عرب میترسید.
پس از بازدید موفق وزیر امور خارجه ایگال آلون از تهران در تابستان 1976 (دیدار برطرف کننده این ترس که ایرانیها جریان نفت را به دریای مدیترانه از طریق خط لوله ایلات – اشکلون[امالرشاش-عسقلان] متوقف خواهند کرد)، در سپتامبر 1976 وزیر دفاع شیمون پرز به همراه آل شوییمر، معاون مدیر کل وزارت دفاع آبراهام بن یوسف و مشاور نظامیاش، سرتیپ دوم اریه براون به تهران آمد. ملاقات پرز با شاه موفقیت بزرگی بود و زمان کوتاهی پس از این دیدار مذاکرات سودمندی برای تحقق توافق آغاز شد که میان طرفین به دست آمد.
اسرائیل و ایران به جمعبندی اصلی درباره توسعه مشترک شش پروژه رسیدند. یکی از آنها توسعه موشکی دریا به دریای امریکایی مثل «هارپون» با بُرد دویست کیلومتر بود که نام مستعار محرمانهاش «پرخ» بود و همینطور موشکی با بُرد کوتاه بیست و هشت کیلومتر. همینطور توافق شد که شرکت «سولتام» در ایران کارخانهای برای تولید تفنگهای 155 میلیمتری و خمپارهانداز 120 میلی متری تأسیس کند. کل این معامله بالغ بر 1.2 میلیارد دلار بود. قراردادی برای پژوهش مشترک هم امضا شد که برای مدت زمان چهار سال به مبلغ سیصد و بیست میلیون دلار تخصیص مییافت. با امضای این قرارداد قرار شد ایران «پیش پرداخت نفت» به مبلغ دویست و پنجاه میلیون دلار به اسراییل انتقال دهد. تعیین شد که این معامله «سلاح در ازای نفت» خواهد بود.
تابستان 1977 تنشهای داخلی در ایران به میزان خطرناکی رسید. با این حال شاه به بهانهجویی برای آغاز درگیری با روحانیون افزود و همواره از سازش با آنها خودداری میکرد. او حتی خیلی فراتر رفت و وقتی در بهار 1976 عمل سقط جنین را مجاز دانست، ضد اسلام عمل کرد. شاه بودجههای مؤسسات مذهبی را قطع کرد و حتی تقویم اسلامی را تغییر داد و شمارش سالها را از سال سلطنت کوروش، بیش از دو هزار و پانصد سال قبل آغاز کرد. پس از آنکه به تدریج حمایت مذهبیها، کارگران، کشاورزان، دانشجویان و دانش آموزان را از دست داد، خود را متکی بر سرنیزه ارتش و قشر بورژوا و افسران ارشد دولت یافت.
در اسرائیل در همان زمان توجه ما به «کودتا»ی خودمان یا به عبارت دقیق «انقلاب» بود. پس از حدود سی سال حکومت حزب کارگران اسرائیل «مپای»، اکثریت جامعه به دنبال حزب حاکم قبلی برگشتند که به عنوان مسئول شکست بزرگ در جنگ یوم کیپور در نظر گرفته میشد. مناخیم بگین، رهبر حزب لیکود، اپوزیسیون همیشگی، در نهایت رویای سیاسیاش را محقق کرد و در انتخابات ماه مه 1977 پیروز شد.
جابهجایی حکومت در اسرائیل شوکی در تهران ایجاد کرد و از سفیر لوبرانی بارها و بارها خواسته شد تا معنای انقلاب، اندیشه مناخیم بگین و سیاستهای مورد انتظارش را توضیح دهد. به سبب این هراسها 7 جولای 1977 وزیر امور خارجه، موشه دایان برای ملاقات محرمانه به تهران آمد و با شاه تشکیل جلسه داد. در این ملاقات شاه به دایان گفت برای ایران مهم است که اسرائیل به عنوان [رژیمی] که برای صلح تلاش میکند به جهان معرفی شود. شاه تصمیم گرفت برنامه «صور» را ببندد تا زمانی که قصد دولت بگین روشن شود اما این صرفاً یک وقفه موقتی بود. فوراً شاه ارتشبد طوفانیان و ژنرال انتظامی را به اسرائیل فرستاد تا گفتوگوها را درباره «صور» با وزیر خارجه دایان و وزیر دفاع عزر وایزمن ادامه دهند. متاسفانه علی رغم آنکه نفوذم را اِعمال کردم، طوفانیان پیشنهاد مطرح شده از سوی وایزمن شامل برنامه «صور» و توسعه هواپیمای «اریه»را هم رد کرد، با این استدلال که هواپیما جوابگوی نیازهای ایران نیست.
9 نوامبر 1977 رئیسجمهور مصر، انور سادات، با یک «بمب» سیاسی بسیار قدرتمند اعمال نفوذ کرد. او در سخنرانی عمومی که در پارلمان مصر ایراد کرد، درباره قصدش برای رفتن به اورشلیم و مدیریت مذاکرات صلح با مناخیم بگین اطلاع داد. 19 نوامبر 1977 سادات به اورشلیم آمد و مراسم خوشامدگویی سلطنتی که برایش اینجا برگزار شد به صورت زنده در تلویزیون ایران پخش شد. تحولات چشمگیر توجه را از سطح روابط میان ایران و اسرائیل برداشت و آن را به ابتکار صلح رئیسجمهور سادات متمرکز کرد.
وقتیکه مذاکرات میان اسرائیل و مصر برای رفع بنبست در موضوع فلسطین در دسامبر 1977 رخ داد، هر دو طرف برای کمک به شاه متوسل شدند. 31 دسامبر رئیس جمهور ایالات متحده، جیمی کارتر و همسرش برای ملاقات رسمی به ایران آمدند. ملک حسین هم به تهران آمد و سه رهبر به بررسی راههای راه اندازی مجدد روند صلح پرداختند.
30 ژانویه 1978 معاون رئیسجمهور مصر، حسنی مبارک برای گفتوگو به تهران آمد. شاه به سمت موضع مصر متمایل بود. 22 فوریه 1978 نخست وزیر اسرائیل، مناخیم بگین به تهران آمد. شاه افسرده و غمگین به نظر میرسید. او به میهمان اسرائیلیاش گفت که کمونیستها و مذهبیها علیه او به یکدیگر پیوستهاند. شاه روحانیون را همچون مرتجعین معرفی کرد و ترس از تلاشهای آنها برای نابودی سلطنتش را اظهار کرد. وقتی که درباره روند صلح گفتوگو میکردند، بگین به شاه توضیح داد که پیشنهاد اسرائیل سخاوتمندانهتر و شامل عقب نشینی کامل از سینا و ارائه استقلال به ساکنان فلسطینی است و اینکه اسرائیل حاضر است در هر زمان گفتوگوها را بدون پیش شرط تجدید کند.
بگین آخرین رهبر اسرائیلی بود که با شاه ملاقات کرد. از آن لحظه تمام فکر و ذکر شاه اطلاعاتی بودند که تاج و تختش را حفظ کنند.