از انتخابات دهم ریاست جمهوری یعنی خرداد 1388 تا انتخابات یازدهم و انتخاب حجتالاسلام حسن روحانی به ریاست جمهوری، اقدامات و تحرکات محمدخاتمی را میتوان حول محورهای ذیل دستهبندی کرد:
انتقاد غیرعلنی از سران فتنه در عین تطهیر آنان
قبل از جوشش مردمی در نهم دی ماه 1388 خاتمی با مدعیان تقلب در انتخابات و اعتراضات خیابانی همراهی داشت. بعد از 9 دی، خاتمی سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را پیش گرفت! او در موضعگیریهای خود، ضمن رد ادعای تقلب در انتخابات 1388 و تأکید بر اینکه موسوی را به پرهیز از اردوکشی خیابانی توصیه کرده است، به حصر آنان انتقاد کرده و آنان را از اتهام اقدام علیه امنیت ملی تبرئه میکند!
خاتمی در یک حرکت مذبذب، به آنچه در جریان انتخابات 1388 و در تأیید برنده شدن موسوی در انتخابات و حمایت از اعتراضات هواداران او انجام داده، پشت میکند و از ردّ ادعای تقلب در آن انتخابات سخن میگوید. او بارها در مجامع خصوصی ادعای تقلب را رد کرد ولی حاضر به اعلان رسمی آن نشد. تنها در فایل صوتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفت، این مسئله را مورد تأکید قرارداد و گفت: «من نمیگویم که تقلب شده است»1
او در دیدار با برخی جوانان، در این فایل صوتی، تلاش میکند تا آنچه در دوران ریاست جمهوری 8 سالة وی انجام گرفته را از خود دور کند. او با اشاره به باز شدن فضای سیاسی در دورة ریاست جمهوری خود – که ماهیت و اهداف این باز شدن قبلاً توضیح داده شده است – میگوید: ««ببینید! وقتی فضا یک خرده باز شد هرکسی یک ادعایی میکند، بندة بدبخت بیچاره هم آمدهام سر کار و حرفهایی که نتایج آن ممکن است مشترک باشد و مبانی آن کاملاً مختلف است، صحبت کرده هرکسی میآید یک حرفهایی میزند و من باید تاوان به حسین شریعتمداری [سرپرست روزنامة کیهان و منتقد اصلی خاتمی] بدهم که بله شما گفتید که علیه خدا هم میتوان تظاهرات کرد، این را اصغرزاده گفته به من چه؟ یا شما گفتید امام خمینی به موزة تاریخ سپرده شود، آن را گنجی گفت، من با گنجی اختلاف نظر داشتم. یا اینکه در عاشورا علیه امام حسین شعار دادند، خب! غلط کردند، این را چرا به حساب من میگذارید؟ شاید ما نقصمان این بود که روشنتر مطالب خود را نگفتیم.»2 خاتمی به یک ایراد و نقص خود اعتراف میکند و آن روشنتر طرح نکردن مطالب یا به نوعی عدم مرزبندی روشن و صریح با کسانی است که برخلاف اصول انقلاب مشی و سخن میگفتند و این همان درخواست مکرر رهبری از نخبگان سیاسی بود که به گوش خاتمی و امثال او نرفت. اما ایراد اصلی و مهم خاتمی همآوایی او با گویندگان این سخنان در جامعه بود. او به خاطر همان عناصر لیبرالی در تفکر خود، نمیتوانست و نه خواست از ابزارهای قانونی و حاکمیت استفاده کند و در چهارچوب قانون اساسی با اینان برخورد کند! چطور دفاع از آزادی، آن هم بدون رعایت چهارچوب قانونی ان را به عنوان وظیفة خود تلقی میکرد، اما برخورد با تقدسزدایی را در چهارچوب قانون وظیفه خود نمیدانست؟ و حداقل در سخنان خود و اقداماتش، از انان برائت نمیجست؟
خاتمی فراموش کرده که در راهپیمایی 25 خرداد 1388 شرکت کرد و از درون خودرو به صورت نمادین، حمایت خود را از راهپیمایان معترض نشان داد به طوری که عباس عبدی در یادداشت خود در هفتهنامة آسمان، از این حرکت خاتمی تعجب خود را ابراز میدارد؟
خاتمی، پیشنهاد رفراندم خود را که ابطال انتخابات بود، دیدار با خانوادة برخی عوامل آشوب 1388 و دیگر اقدامات خود را فراموش کرده که حالا دارد به نوعیگریز به جلو کرده و آنها را نفی میکند!؟ اینجاست که در صداقت او نه تنها شک باید کرد که این حرکت را مذبذبانه باید دانست. اگر ادعای تقلب و درخواست ابطال انتخابات، دروغ بود، چطور خاتمی در راهپیمایی اعتراضی شرکت کرد و خواستار آن شد که این دروغ، به رفراندم گذاشته شود؟!
خاتمی در تعارض با گفتة خود یعنی رد انتخابات چه در محافل خصوصی و چه در نوار صوتی منتشر شده، در دیدار خود با جمعی از ایثارگران، از موسوی و کروبی دفاع کرده و آنان را دلسوز به نظام، انقلاب و کشور معرفی میکند! او میگوید: «من میگویم هیچ کس نباید در گذشته بماند! همه باید به آینده نگاه کنند. کسانی که در حصر و زندان هستند هم در این زمینه دلشان برای انقلاب و کشور میسوزد و نسبت به تهدیدهای خارجی موضع دارند و بیشک بیشتر از خیلی از کسانی که در جامعه مدعی انقلابیگری هستند، دلشان به درد آمده است.»3
و البته خاتمی همچون همة موضعگیریهای خود، روشن نمیکند که اگر آنان نسبت به نظام دلسوزند و در برابر تهدیدهای خارجی موضع دارند، چرا به مجرد ملاحظة حمایت صریح و قوی آمریکا و بیبیسی و سران اروپایی از به اصطلاح جنبش سبز و ذکر صریح نام موسوی توسط اوباما رئیسجمهور سابق آمریکا، به خود نیامدند و از اعتراضات خیابانی تبرّی نجستند؟ این همان خواست رهبری بود که به آن بیتوجهی کردند. چرا موسوی بعد از حادثة جسارت متعرضین به ساحت امام حسین(ع) و حمله به عزاداران، بیانیه داد و آنان را جوانانی خداجوی دانست؟ آیا این اعمال نشانة موضعداشتن در برابر تهدیدهای دشمنان است؟!
مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و مجلس شورای اسلامی
خاتمی، بدون اعلام قبلی و در حالی که اغلب اصلاحطلبان سر درگم بودند که در انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1391 شرکت کنند یا نه، در انتخابات شرکت کرده و موجبات انتقاد اصلاحطلبان را از خود فراهم میکند. در حالی که اغلب ناظران، این حرکت او را، حرکتی آشتیجویانه تلقی کردند.
خاتمی که خود را در معرض اعتراضات بخشی از اصلاحطلبان دید، در بیانیهای که صادر کرد به توجیه اقدام خود پرداخت و حرکت خود را حفظ موضع اصلاحات در جامعه و بازگرداندن امور کشور به موقعیتی که خط اصلاحطلبان به دنبال آن بود، عنوان کرد!
خاتمی، شرکت در انتخابات مجلس را نوعی آشتی ملی و حفظ ظرفیت اصلاحطلبان در آیندة کشور معرفی نمود! در حالی که اصلاحطلبان از دادن لیست و معرفی کاندیدا برای انتخابات مجلس شورای اسلامی سال 1391 خودداری کرده بودند و همگان تلقی تحریم انتخابات از سوی اصلاحطلبان را داشتند. این حرکت خاتمی، حفظ جای پایی برای اصلاحطلبان در سالهای بعد بود!
«با وجود سختی و پیچیدگی این مسئله انتظار ندارم که همگان از توضیحات من قانع شوند، بخصوص که محدودیت ما در اطلاعرسانی فضایی را از هر طرف ایجاد کرده که هم توقعاتی خارج از امکانات و مصلحت مطرح میشود و هم تبیین کامل آسان نیست.
وجود چنین ابهامها و پرسشها در فضای عمومی به ویژه از سوی کسانی که در این سالها متحمل مشکلات و محدودیتهای گوناگون و هزینههای سنگین شدهاند، امری طبیعی است.
من نمیتوانم از کنار این پرسشها و تحلیلها و احساسات پاک آسیبدیده بیتفاوت بگذرم و احترام خود را به ناقدان و حتی مخالفانم تکرار نکنم.
با ذکر این نکته که بحث تفصیلی در این باب به مجال مناسبتر واگذار میشود، چند نکته را یادآور میشوم.
عزیزان اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آنچه به آن باور دارم و پایبندم ریشه میگیرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنههای اصلاحطلبی که آن را مهمترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دستیابی به آرمانهای اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت میدانم و نیز برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کردهام. هدف ممکن و مطلوب، بازگرداندن امور به موقعیتی است که در آن مصلحت کشور و خواستهای اساسی و تاریخی مردم اصل قرار گیرد.
من براساس راهبرد اصلاحطلبانه به آشتی ملی و بازگشت به آرمانهای اصیل انقلاب و قانون اساسی و ایجاد فضای همدلی و مشارکت همگان دعوت کرده و میکنم و انتظار داشته و دارم که همه با اسیر نماندن در گذشته و با نگاه به آینده روند تازهای را در کشور آغاز کنند. تأکید اصلاحطلبی بر روندها و اقدامهای قانونی و غیر خشونتآمیز به این معنا نیست که اصلاح امور کشور بدون پرداخت هزینه میسر است. اما در هر اقدام سیاسی در نظر گرفتن مصالح و شرایطی که نیروهای فعال در داخل کشور با آن مواجهاند ضرورت دارد.
در مورد انتخابات، مشارکت فعال و معرفی نامزد طبعاً در گرو وجود شرایط مناسب است. مصالح بزرگتر کشور و اصلاحات مقدم بر ملاحظات شخصی است و اقتضائات خاص خود را دارد. تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و میبایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانهای از بدخواهان روزنهای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود.»4
خاتمی دلیل عدم کاندیداتوری خود برای انتخابات یازدهم را تجربهآموزی از شکستهاشمی رفسنجانی در 1384 دانست و گفت رأی خود را به کسی که مورد اجماع اصلاحطلبان است خواهد داد.5
خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم با همة ظرفیت خود به میدان آمد. او ابتدا از همه دعوت کرد که در انتخابات شرکت کنند و اعلان داشت که او در انتخابات شرکت کرده و به یک نفر رأی خواهد داد. و سپس طی نامهای از محمدرضا عارف خواست تا به نفع روحانی از گردونة انتخابات کنار برود و عارف به این درخواست تن داد. عارف گفت: «ایشان طی این نامه در مقام رهبری اصلاحات، ادامه حضورم را در صحنة انتخابات یازدهمین دورة ریاست جمهوری مصلحت ندانستهاند»6 خاتمی در پیامی ویدئویی پس از انصراف عارف، روحانی را به عنوان گزینة اصلاحات معرفی کرده و تصریح کرد که به او رأی خواهد داد، این پیام در صفحة فیسبوک روحانی منتشر شد. در بخشی از این پیام آمده
است:
[محمدرضا عارف] با ترجیح مصالح کلی بر منافع شخصی و تلاش برای جلوگیری از تشتت آراء و تفرقه و پراکندگی نیروها ظرفیت ممتاز خود را نشان داد.
اینک در حالی که دیگر فرزند توانمند ملت جناب آقای دکتر حسن روحانی که اهل خیر و خدمت واندیشه و تدبیر در صحنه است و مواضع استوار خود را که در مسیر خیر و نیاز و مطالبة مردم شریف است بخوبی اعلام کرده است، علاقهمندان به کشور و سرنوشت آن و خواستاران تحول مثبت در عرصة حیات سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و بینالمللی میتوانند به انتخابی دست بزنند که به یاری خداوند جامعه را به سوی آیندة بهتر رهنمون شود.
اینجانب با سپاس فراوان از برادر عزیزم جناب آقای دکتر عارف که بحمدالله موقعیت معنوی بالایی را نصیب خود کرده است و پیروز عرصة اخلاق و ادب و خیرخواهی و اصلاحطلبی است؛ به حکم وظیفه سنگینی که نسبت به کشور و سرنوشت ملت شریف دارم رأی خود را به برادر گرامی جناب آقای دکتر روحانی خواهم داد و از همگان بهویژه اصلاحطلبان و تحولخواهان و خواستاران عزت و سربلندی میهن و وفاداران به آرمانهای بلند و مطالبات روشن ملت میخواهم که با هوشیاری وظیفة مهم خود را در این انتخابات به جا آورند.7
خاتمی پس از پیروزی روحانی، به دیدار او شتافت و به او تبریک گفت و اظهارنظر کرد: «با توجه به اینکه در سختترین شرایط کشور مسئولیت را تحویل میگیرید، مردم عزیز به خوبی توجه دارند که تحقق مطالبات نیازمند زمان و شرایط خاص خود است.»8
پانوشتها:
1- روزنامة وطن امروز، شماره 1220، 14/10/1392.
2- همان.
3- آرمان پرس،20/11/1395 کد خبر 51649 و بهار نیوز، دوشنبه 30/1/1392.
4- سایت الف، تاریخ انتشار 15/12/1390، کد خبر 145794
5- هفته نامه 9دی، 7/2/1392.
6- پایگاه خبری تحلیلی انتخاب، 14/3/1392.
7- سایت رجا نیوز، 12/12/1394.
8- وبسایت حسن روحانی، 1/4/1392.