نقش دعـا در زندگـی
دعا؛ يعنى خواستن و گرفتن از خداوند متعال. ما انسانها نيازهاى زيادى داريم و وجودمان سر تا پا نياز است. اگر در وجود خودتان دقّت كنيد، مىبينيد از تنفّس كردن و غذا خوردن گرفته تا راه رفتن و گوش كردن و ديدن، همه و همه حاكى از نياز ما انسانهاست. يعنى خداى متعال، مجموعهاى از امكانات و نيروها را در اختيار من و شما قرار داده است كه با آنها مىتوانيم زندگى كنيم و همه نيز تحتِ اراده پروردگار است. هر كدام از اين نيروها و امكانات كمبود پيدا كند، انسان دچارِ مشكلِ اساسى در زندگى خود مىشود. مثلاً يك رگ يا يك رشته عصب از كار بيفتد، يك عضله مشكل پيدا كند، تا برسد به مسائلِ بيرون از وجودِ انسان يا مسائل روحى يا مسائل اجتماعى.
بشر، سر تا پا نياز است. رفع اين مشكلات و تأمين اين نيازها را از چه كسى بايد بخواهيم؟ از خداى متعال كه او حاجات ما را مىداند: واسئلواالله من فضله انالله كان بكلّ شىءٍ عليما (نساء، آيه 32) خدا مىداند شما چه مىخواهيد، چه لازم داريد و چه چيز از او مىطلبيد و سؤال مىكنيد. پس، از خدا بخواهيد. در جاى ديگر، مىفرمايد: و قال ربّكم: ادعونى استجب لكم. (غافر، آيه 60). پروردگار شما فرموده است: «بخوانيد مرا؛ من به شما جواب مىدهم.» البتّه اين جواب دادن، به معناى برآمدنِ حاجت نيست. مىگويد: «جواب مىدهم و لبيّك مىگويم»؛ استجب لكم. امّا اين استجابت الهى، در بسيارى از موارد با دادنِ حاجت و آن چيزِ مورد درخواست شما همراه است. پس، اين مطلب اوّل كه انسان نيازهايى دارد و رفع اين نيازها را، بايد از خدا بخواهد. بايد درِ خانه خدا رفت، تا از تضرّع پيش ديگران، بىنياز شد.
در حديثى آمده است: افضل العبادهًْ الدّعا (كافي، ج2، ص 466)، بهترين عبادتها، دعاست. حديث ديگر، حديث نبوى است. آن حضرت، به اصحابِ خود فرمود: على ادّلكم على سلاح ينجيكم من اعدائكم و يدرّ ارزاقكم؟ (همان، ص 468)، آيا مىخواهيد سلاحى را به شما نشان دهم كه هم شما را از دشمن حفظ مىكند و نجات مىدهد و هم روزىتان را فراوان مىكند؟ اين، همان خواستن از خدا براى برآورده شدن حاجات است. «قالوا: بلى يا رسولالله.» «عرض كردند: بلى؛ بفرماييد.» فرمود: قال تدعون ربّكم (همان).
«خدا را بخوانيد.» باللّيل و النّهار (همان، ج 4، ص 302). «شب و روز.» فانّ سلاح المؤمن الدّعا (همان، ج 2، ص 46). «سلاح مؤمن، دعاست.» يعنى دنبال حاجات رفتن، با سلاح دعا. با دشمن، با حادثه و با بليّه در افتادن، با سلاح دعا.
يك روايت از حضرت سجّاد(ع) است كه مىفرمايد: الدّعاء يدنع البلاء نازل و ما لم ينزل (كافي (ط الاسلاميه) ج 2، ص 468). هم بلايى كه به سوى شما آمده است با دعا دفع مىشود و هم بلايى كه نيامده است. يعنى اگر دعا نكنيد، آن بلا متوجّه شما خواهد شد.
مسئله بسيار مهمّى است. خداوند متعال، وسيلهاى به انسان داده است كه انسان مىتواند حوائج خود را- مگر در موارد استثنايى- با آن برآورده كند. آن وسيله چيست؟ خواستن از خداى متعال است.
دعا، کليد خزائن الهي
كلامى از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است كه ايشان- بنابر نقل- فرمودهاند: ثمّ جعل فى يدك مفاتيح خزائنه، بما اذن فيه من مسألته (بحارالانوار (ط بيروت)، ج 74، ص 204.؛ «خداى متعال، به اينکه به تو اذن داد از او بخواهى، كليد همه گنجينههاى خود را در دست تو قرار داد.» پس، اذنى كه خداوند متعال داد تا هر چه مىخواهى از او بخواهى، كليد همه خزائن الهى است. اگر انسان اين كليد را به شكل درست به كار ببرد- از خدا بخواهد- مسلّماً آن را در اختيار انسان مىگذارد. فمتى شئت استفتحت الدّعا ابواب خزائنه(همان) هر وقت بخواهى، به وسيله دعا، درِ خزائن الهى را باز مىكنى. اين، مسئله بسيار مهمّى است. چرا انسان خود را از اين وسيله مهم محروم كند؟!
در اينجا، چند سؤال مطرح مىشود: يكى اينکه اگر دعا، چنين نقش معجزهآسايى دارد، پس اين وسايل دنيوى و اين ابزارها و علم و صنعت و نظاير آن چيست؟ جواب اين است كه دعا رقيب ابزارهاى مادّى نيست. اين طور نيست كه وقتى انسان مىخواهد به مسافرت برود، يا با خودرو و قطار و هواپيما عازم شود و يا با دعا برود! همچنين اين طور نيست كه اگر انسان بخواهد وسيلهاى به دست آورد، يا پول خرج كند و يا اگر پول نداشت به دعا متوسّل شود و آن وسيله را به دست آورد! معناى دعا اين است كه شما از خدا بخواهيد تا او اين وسايل را جور بياورد. آن وقتْ، علل مادّى، هر كدام در جاى خودشان قرار مىگيرند. دعاى مستجاب اين گونه است.
وقتى دعا مىكنيد كه حاجتى از شما برآورده شود، اگر خداى متعال آن دعا را مستجاب كند، استجابتش اين است كه ابزارهاى مادّى و عادّى و معمولىِ اين خواسته، جور مىشود. يعنى خدا جور مىآورد. فرضاً شما از كسىطلبى داريد كه آن كس طلب شما را نمىدهد. امّا يك وقت به دلش مىافتد و مىآيد طلبتان را مىدهد. اين، يك وسيله است. چه مانعى دارد كه دعا اين وسيله را براى انسان جور كند؟
همه وسايل عالم از اين قبيل است. بنابراين، دعا موجب نشود كسى تنبلى كند. دعا موجب نشود كه كسى از دانش و علم و ابزار مادّى و علّت و معلولِ طبيعى دست بشويد؛ نه. دعا رقيب آنها نيست، بلكه در طول آنهاست. دعا، جور آورنده آنهاست.
البتّه غالباً اين طور است. ضمناً بعضى مواقع، خداى متعال معجزه هم نشان مىدهد كه آن بحث ديگرى است. معجزه در موارد استثنايى رخ مىدهد و در غيرِ مواردِ استثنايى، دعا جوركننده روال عادّى است. وقتى شما از خدا مىخواهيد حادثهاى اتّفاق بيفتد كه به آن نياز داريد، در كنار دعا، بايد نيرويتان را هم به كار ببنديد. مثلاً اگر احساس تنبلى به شما دست مىدهد و دعا مىكنيد كه خداى متعال اين احساس را از شما بگيرد، در كنار دعا، بايد اراده و همّت نيز به خرج دهيد. يعنى در اينجا هم، باز وسيله مادّى و وسيله طبيعىِ ديگرى هست كه همان همّت كردن است. بايد همّت و اراده كنيد. هيچ كس خيال نكند كه اگر در خانه بنشينيم و به تلاش و اقدام نپردازيم، حتى اراده هم نكنيم و فقط به دعا مشغول باشيم، خدا حاجاتمان را برآورده مىكند؛ نه. چنين چيزى امكان ندارد. پس، دعا در كنار تلاش و با تلاش است. بعضاً خيلى از تلاشها به نتيجه نمىرسد؛ امّا همين كه دعا كرديد، به نتيجه خواهد رسيد.
* بیانات در نماز جمعه تهران ـ 28/11/1373