برترینِ نعمتها و خدمتها
۱۴۰۰/۰۲/۱۰
آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
این انسانِ انتخابگر، به اقتضای حكمت پروردگار و بنا بر شرایطِ تكوینی عالم خاك، قوا و امكاناتی در اختیار دارد. از سویی چراغ عقل به دستش داده شده تا از درون راهنمای او باشد، و چون این نور درونی برای هدایت یافتن او بسنده نیست، پیامبران بزرگواری نیز فرستاده شدهاند تا با تعالیم خود او را یاری كنند.1
لطف خداوند همچنان ادامه دارد. پروردگار متعال، فرشتگانی را نیز آفریده است كه در حق مؤمنان دعا كنند و در پیمودن راه حق مددكارشان باشند.2
همچنین از سوی دیگر، در سرشت آدمی غرایزی حیوانی نهاده شده است. این غرایز برای ادامة حیات و نسل او ضروریاند. هواهای نفسانی و وسوسههای شیطان نیز انسان را به سوی خود فرا میخوانند.
به این ترتیب استعدادها و امكانات متنوع و متوازنی در اختیار آدمی گذاشته شده و او راهها و گزینههای خیر و شری نیز پیش روی دارد و اینك هموست كه میباید گزینش كند و در عرصة امتحان الهی گام بگذارد.
سرشت انسان به گونهای است كه تنها بر اثر اعمال و انتخابهای ارادی خود رشد میكند و كمال مییابد؛ و تمام كارگاه هستی و تعالیم وحی نیز از همین واقعیت خبر میدهند. مقصود از آزمون یا امتحان انسانها نیز همین است كه خداوند آنان را میان دو دسته از عوامل و زمینههای متضاد و متزاحم قرارداده است كه هر یك از آنها آدمی را به سوی خود جذب میكنند و او میباید با گزینش صحیح خود در امتحان الهی سربلند شود و در نتیجه كمال یابد و سعادتمند گردد، یا بر عكس، تن به غرایز حیوانی و جان به وسوسههای شیطانی میسپارد و با انتخابهای نادرست خویش به خیل گمراهان و مردود شدگان میپیوندد.
پروردگار كریم، نعمتهای بیشماری به بندگان ارزانی داشته است و همگان غرق در احسانهای ظاهری و باطنی اویند.3 اما با آنكه شمارش این نعمتها از طاقت و بضاعت آدمی خارج است میتوان با مدد جستن از تعالیم وحی به ارزیابی نعمتهای مشهود و غیر مشهود الهی پرداخت و برترینِ آنها را شناخت.
پارهای از آیات و روایات گویای آناند كه «هدایت» برترین نعمتهای خداوند است؛4 زیرا اگر انسان از این نعمت بیبهره ماند، به مرتبة حیوانات و حتی پایینتر از آن فرو میافتد.5
بر این اساس، ارزندهترین خدمتها نیز تلاش در ارتقای انسانها به مقام شامخ «انسان حقیقی» است. هنگامی كه رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) أمیر مؤمنان را برای ادارة جنگ به یمن میفرستاد به ایشان فرمود:
یا علی لا تقاتلنّ احداً حتی تدعوهُ، و أیم الله لأن یهدی الله علی یدیك رَجُلاً خَیرٌ لكَ مما طلعت علیه الشمس و غربت...؛6 «ای علی، با هیچ كس وارد جنگ مشو مگر آنكه [ابتدا به حق] دعوتش كنی؛ زیرا هدایت یك نفر به دست تو، برای تو بهتر از هر آنچه تا كنون خورشید بر آن طلوع و غروب كرده میباشد...»
خداوند در قرآن كریم فرموده است: وَمَنْ أحْیَاهَا فَكَأنَّمَا أحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا7؛ «و هر كس انسانی را از مرگ رهایی بخشد چنان است كه گویی همة مردم را زنده كرده است.» امام صادق(علیهالسلام) در تفسیر این بیان پروردگار فرمود: «تأویل اعظم این آیه آن است كه وی را دعوت كند، و او بپذیرد.»8 علامه طباطبایی (رحمه الله علیه) با توجه به همین روایت میفرماید: «كسی كه دیگری را به سوی ایمان هدایت كند، در واقع او را زنده كرده است.9 البته خداوند، خود در بالاترین مرتبه، هدایت انسانها را بر عهدهدارد، و پس از او، انبیای الهی و امامان معصوم(علیهمالسلام) و فرشتگان و عقل انسانی قرار دارند.
در مقابل نیز بزرگترین خیانتها، گمراه كردن بندگان از راه هدایت است. ابلیس كه پس از سركشی در برابر فرمان خداوند از آسمانها و صفوف ملائكه بیرون رانده و تا قیامت مشمول لعنت خداوند شد، به منزلة مظهر باطل، تا روز برانگیخته شدن انسانها، از خداوند مهلت خواست، و تا روز و زمانی معین مهلت یافت. شیطان سپس به عزّت خداوند سوگند خورد كه همة انسانها را - جز بندگان خالص خدا - گمراه خواهد كرد.10
پانوشتها:
1- محمّد محمّدی ریشهری، میزان الحكمة، ج 6، ص 401 و 402.
2- احزاب (33)، 43.
3- لقمان (31)، 20.
4- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 361؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ص 337.
5- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 21، ص 361.
6- محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 19، ص 167، (بااندكی تفاوت)؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، ج 14، ص 13 و 14.
7- مائده، (5) 32.
8- عبدالعلی بن جمعة العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج 1، ص 620.
9- محمّدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 5، ص 317.
10- قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِیمٌ * وَإِنَّ عَلَیْكَ لَعْنَتِی إِلَی یَوْمِ الدِّینِ * قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِی إِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ * قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِینَ * إِلَی یَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ * قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ.