2 سفارش کلیدی امیرمومنان (ع) به همه نسلها
ماه رمضان، ماه ذخيرهسازى تقواست. از خداى متعال كمك بخواهيم تا بتوانيم در اين ماه براى دوره سال و براى همه عمر خود، ذخيره ارزشمندِ تقوا را فراهم كنيم.
جملهاى را از اميرالمؤمنين(ع)مطرح مىكنم كه به وصيّت آن بزرگوار به اولاد و بازماندگانشان مربوط است و آنگونه كه خود ايشان ـ بنا به نقل نهجالبلاغه ـ در آن نوشته مرقوم كردهاند، مخاطب اين وصيّت، همه كسانى هستند كه اين نامه و اين وصيّت به آنها مىرسد؛ يعنى ما هم مخاطب كلمات اميرالمؤمنين(ع) هستيم. اين همان وصيّت معروف است كه بعد از يكى دو سطر مىفرمايند: اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوى الله و نظم امركم و صلاح ذات بينكم(جامع الاحاديث الشيعه (بروجردي)، ج 32، ص 098). تقريباً بيست مطلب در اين وصيّت ذكر شده است. بديهى است وصيّت يك انسان بزرگ، آن هم وقتى كه در آخرين ساعات عمر او اين وصيّت نوشته مىشود، شامل حسّاسترين مطالب به نظر اوست. اميرالمؤمنين(ع) اين وصيّت را بعد از ضربت ابنملجم نوشتهاند؛ لمّا ضربه ابن ملجم(همان). تقريباً بيست مطلبى كه در اين وصيّت آمده، مهم است. مطالب، درباره دنياطلبى، قرآن، حج، جهاد، يتيمان،همسايگان و... است. دو مطلب از تقريباً بيست مطلب را انتخاب كردهام تا عرض كنم: يكى «نظم امركم» و دوم «صلاح ذات بينكم»؛ يعنى ايجاد الفت ميان برادران. از اينجا مىشود فهميد كه اين دو مطلب جزو مطالب بسيار مهم در نظر اميرالمؤمنين (ع)است.
1. نظم همراه و هماهنگ با تقوا
نظم از جمله موضوعاتى است كه وقتى انسان در معنا و مفهوم و كاركرد آن در زندگى خود غور مىكند، اهميت آن را بيشتر درك مىكند. نظم يعنى هر چيزى در جاى خود قرار گيرد. جهان كه در پيرامون ما انسانها و در زمين و آسمان گسترده شده است، يك مجموعه قانونمند است. قانون و نظم، بر جميع جريانات و حوادث عالم و حركات دنياى مورد احساس و ديد و جهان پيرامون ما حاكم است. انسان هم يكى از اجزاى همين عالمِ برخوردار از نظم است. زندگى طبيعى انسان هم داراى نظم است. گردش خون، ضربان قلب، دميدن ريهها و بقيه تحرّكات و فعل و انفعالاتى كه در بدن انسان و جسم آدمى وجود دارد، همه تابع نظم است. اگر عمل و رفتار انسان از نظم برخوردار باشد، هماهنگى ميان او و دنياى پيرامونش تأمين خواهد شد. نظم به انسان اين فرصت را مىدهد تا بتواند از هر چيزى به نحو شايسته آن استفاده كند و چيزى معطّل نماند. اگر در جسم انسان بىنظمى پديد آيد، با بيمارى همراه است، يا نامش بيمارى است. عيناً همين مطلب در رفتارهاى انسان ـ چه در زندگى فردى و چه در رفتارهاى اجتماعى ـ وجود دارد؛ بنابراين نظم داراى اهميت است.
البتّه قلمرو نظم، وسيع است. از زندگى خصوصى انسان و درون اتاقى كه در آن زندگى يا كار مىكند، نظم مطرح مىشود ـ اتاق منظّم، اتاق نامنظّم ـ تا رفتارهاى فردى او در محيط كار و درس و تحصيل و تا محيط اجتماعى و ساخت جامعه و بناى نظام اجتماعى؛ يعنى همان ساختى كه از نظم ويژهاى كه تابع فلسفه خاصّى است، سرچشمه گرفته است. همه اينها مشمول «و نظم امركم» است كه اميرالمؤمنين(ع)در اين قطعه از وصيّتشان آن را بيان فرمودند.
آن حضرت قبل از آنکه نظم را مطرح كنند، تقوا را مطرح كردهاند. اوّلِ وصيّت هم تقوا آمده است ـ اوصيكما بتقوىالله و ان لا تبغيا الدّنيا و إن بغتكما(روضهًْالواعظين (ط القديمه)، ج 1، ص 136) ـ ولى بعد از دو سطر، باز مىفرمايند: اوصيكما و جميع ولدى و اهلى و من بلغه كتابى بتقوىالله و نظم امركم (جامع الاحاديث الشيعه (بروجردي)، ج 32، ص 098)؛ اينجا تقوا را مجدّداً تكرار مىكنند. اين شايد اشاره به اين نكته باشد كه نظمى در زندگى فردى و نظام زندگى عمومى و اجتماعى انسان مطلوب است كه از تقوا سرچشمه گيرد و با تقوا همراه و هماهنگ باشد. پس، اين يك وصيّت كلّى است براى همه ما كه در زندگى شخصى و خانوادگى و در كارهاى تحصيلى و ادارى و در مشاغلى كه در جامعه داريم، نظم و برنامهريزى را مراعات كنيم. اينها نظمهاى عمدتاً فردى است؛ امّا در سطح جامعه هم بايد نظم را مراعات كنيم. هر كس در هر جايى قرار دارد، خود را موظّف بداند كه نظم اجتماعى را رعايت كند. اين يك ادب عمومى براى ما در سطح جامعه است؛ همه هم در اين جهت شريك هستند.
ضرورت رعایت نظم و هماهنگی
میان شعارها و عملکردها
رعايت قوانين و رعايت برادرى و مروّت و زيادهخواهى نكردن و تجاوز به حقوق ديگران نكردن و رعايت وقت را كردن ـ چه وقت خود، چه وقت ديگران ـ رعايت مقرّرات در عبور و مرور و رفت و آمد و مسائل مالى و تجارى و امثال اينها، همه مصاديق نظم است. يك مصداق مهمِ نظم هم اين است كه ميان كاركرد ما در جامعه و افكار و عقايد و شعارهاى ما هماهنگى برقرار باشد. از بىنظميهاى بسيار خطرناك يكى همين است كه در جامعهاى مبانى فكرى و عقيدتى و باورهايى كه جامعه به آن ايمان و اعتقاد دارد، يك چيز باشد؛ امّا رفتارهايى كه براساس همين قواعد و باورها بايد شكل بگيرد و هنجار عمومى اجتماعى را تشكيل دهد، با آن باورها و فكرها و مبانى منطبق نباشد. اين نوعى دورنگى و دورويى و نفاق عمومى را به وجود مىآورد و بسيار خطرناك است.
اسم اسلام را آوردن و تكرار كردن، امّا در عمل هيچ به مبانى اسلامى باور نداشتن؛ اسم حقوق بشر را به عنوان مبنا و قاعده فكرى مطرح كردن، امّا در عمل هيچ رعايت حقوق بشر را نكردن ـ كه امروز در سطح بينالمللى متأسّفانه يكى از بلاهاى بزرگ جامعه بشرى اين است ـ اسم آزاديخواهى را آوردن، امّا در عمل رعايت آزادى ديگران را نكردن؛ اسم قانون و قانونطلبى را آوردن، امّا در عمل پايبند به قانون نبودن، از جمله خصوصيّات بسيار بد و يكى از مصداقهاى بارز و خطرناك بىنظمى است. البتّه مسئولان كه مىخواهند مقرّرات و قوانين را به وجود آورند يا اجرا نمايند، بايد بيشتر رعايت كنند؛ آحاد مردم هم در رعايتهاى عمومى خودشان بايد به اين موضوع توجّه كنند.
2. نزديك كردن دلها به هم، خوشبين كردن ذهنها به هم
مطلب دوم، «صلاح ذات بينكم» است. صلاح ذات البين كه اميرالمؤمنين(ع) در وصيّت مهم خود آن را بيان مىكنند، فقط ائتلاف و اتّحاد ظاهرى نيست كه دو گروه و دو جماعت بر سر يك چيز، قراردادى ببندند و ائتلاف ظاهرى تشكيل دهند؛ از اين بالاتر است؛ يعنى فىمابين همديگر، دلها با هم صاف شود؛ ذهنها نسبت به يكديگر خوشبين شود و هيچگونه تعرّض و ايذايى از كسى و از جناحى به يك مجموعه ديگر صورت نگيرد.
در همين جمله، بعد از اينکه مىفرمايند: و صلاح ذات بينكم، به سخن پيغمبر اكرم استشهاد مىكنند و مىفرمايند: فانّى سمعت جدّكما (صلّىاللهعليهوآله) يقول صلاح ذات البين افضل من عامّهًْ الصّلاهًْ و الصّيام (نهجالبلاغه (صبحي صالح)، ص 124)؛ يعنى فضيلت اصلاح ذاتالبين مردم ـ دلها را به هم نزديك كردن و ذهنها را نسبت بههم خوشبين نمودن ـ از هر نماز و روزهاى بيشتر است. اگر كسى نماز مستحبّى بخواند يا روزه مستحبّى بگيرد، يا برود براى اصلاح ذاتالبين تلاش كند؛ دومى افضل است. اين هم از چيزهايى است كه ما امروز به آن خيلى احتياج داريم.
بیانات در خطبههاى نمازجمعه تهران ـ 1/9/1381