حمايت خط اماميها از بنيصدر متأثر از منازعات منطقهاي نيز بود. جريان مهدي هاشمي قهدريجاني در اصفهان از ابتدا با اعضاي حزب جمهوري اسلامي در اين استان تنش و درگيري داشت. اين فضا در هنگام انتخابات رياستجمهوري دامنگير امام جمعه اصفهان و اطرافيانش شد. طبيعتاً اين فاصله سبب سوءاستفاده افرادي از حاميان اصفهاني بنيصدر مانند احمد سلامتيان و احمد غضنفرپور ميشد. اين چنين، سيدجلالالدين طاهري، امام جمعه وقت اصفهان با رايزنيهاي عبدالله نوري، عباسعلي روحاني، حسين شيخ الشريعه (شريعتي اردستاني) و... در شمار حاميان بنيصدر قرار گرفتند. حجتالاسلام احمد سالك، فرمانده وقت سپاه اصفهان به ياد ميآورد:
«آقاي طاهري را پختند و براي بنيصدر آماده كردند و من شاهد بودم كه آقاي طاهري زنگ زدند به مرحوم صدوقي [شهيد محراب جمعه يزد] مرحوم شهيد [سيدعبدالحسين] دستغيب [امام جمعه شيراز] و به نظرم به آقاي [شهيد سيداسدالله] مدني (دومين امام جمعه شهيد تبريز) هم زنگ زده شد، در داخل منزل آقاي طاهري زنگ زدند به اين افراد تا اين آقايان را براي رأي دادن به بنيصدر قانع بكنند و از صداي بلندگوي آيفون كه روشن بود ميشنيديم كه آقاي صدوقي با آن نواي گرمش نصيحت ميكرد كه آقاي طاهري شما هم از ايشان حمايت نكنيد. آقاي دستغيب خيلي زيبا با لحن قشنگ گفت شما هم دفاع نكنيد از بنيصدر. بنيصدر قابل اعتماد نيست. خب آقاي طاهري را بهگونهاي پخته بودند كه تلفن را ميگرفتند و گوشي را به دست ايشان ميدادند تا او با آقاي دستغيب و صدوقي صحبت كند كه آنها قانع شوند كه آنها هم قانع نميشدند و آنها كه قانع نميشدند ايشان گوشي را محكم به زمين ميزد كه اين هم نشد.»1
گاه نقش نفسانيات در بروز دو دستگي ميان روحانيت به وضوح ديده ميشد. محوريت آيتالله بهشتي در مجلس خبرگان و انتصاب آيتالله خامنهاي به امامت جمعه تهران توسط امام(ره)، انگيزه فردي مثل شيخ علي تهراني را براي مقابله با حزب جمهوري اسلامي و حمايت از بنيصدر فزوني ميبخشيد. تهراني پيشينهاي پر نوسان از اعتقادات التقاطي تا درگيري با منافقين و سپس هواداري از اين سازمان داشت. او اولين بار موضوع تابعيت افغاني «جلالالدين فارسي» را به سبب صدور شناسنامه پدر و مادر وي از شهر هرات در افغانستان مطرح كرد و همين موضوع به انصراف جلالالدين فارسي از نامزدي انتخابات انجاميد. حزب جمهوري اسلامي پس از اين ماجرا ديگر از هيچ نامزد رياست جمهوري دور اول بهطور مستقيم حمايت نكرد.
در اوج درگيريهاي انتخاباتي، امام خميني(ره) به دليل عارضه قلبي در بيمارستان قلب تهران بستري شدند. مخالفان حزب جمهوري اسلامي اين فرصت را براي عمليات رواني عليه رهبران آن مهيا ميديدند. پس از انتخابات، 5 عضو مؤسس حزب جمهوري اسلامي نامهاي به امام راحل نوشتند. آنان در اين نامه به عدم اطلاع امام در روزهاي شدت بيماري، از ادعاهاي
شيخ علي تهراني مبني بر نظر منفي امام نسبت به شهيد بهشتي و آيتالله خامنهاي و... اشاره كردند. نامه مؤسسان حزب جمهوري اسلامي به امام، همچنين شامل گلايه از اقدامات برخي از نزديكان امام بر ضد اين حزب و همراهي صداوسيما با اين تحركات بود.2 البته در آن هنگام، آقاي اكبر هاشمي رفسنجاني به سبب نگراني از عارضه قلبي حضرت امام، اين نامه را به دست رهبر كبير انقلاب نرساند.
با حذف جلالالدين فارسي از صحنه رقابتهاي انتخاباتي، جستوجوي نامزد جايگزين در خارج از حزب جمهوري اسلامي از سوي جامعه مدرسين حوزه علميه قم و برخي از ائمه جمعه برجسته كشور به معرفي دكتر حسن حبيبي انجاميد، اما در اين مرحله نيز اكثريت اعضاي جامعه روحانيت مبارز اصرار به معرفي ابوالحسن بنيصدر داشتند. اين تشكل روحاني تحت رويكرد اعضايي مانند حججاسلام علياصغر مرواريد، سيدهادي خسروشاهي، محيالدين انواري، عباسعلي عميد زنجاني و حتي شهيد فضلالله محلاتي بود كه پيشينه مبارزاتيشان نفوذ كلام ويژهاي به آنان ميداد. اكثريت نزديك به تمام اعضاي روحانيت مبارز به دليل عدم شناخت كافي از بنيصدر، حامي او بودند.
در حالي كه اعضاي محوري جامعه روحانيت مبارز مثل آيتالله مهدويكني مخالفت غيرآشكاري با بنيصدر داشتند. فضاي سنگين حمايت از بنيصدر بهگونهاي بود كه دكتر حسن حبيبي، عليرغم حمايت ائمه جمعه، شهداي محراب (مدني، دستغيب، صدوقي و اشرفي اصفهاني) و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، به عنوان رقيب اصلي بنيصدر تنها 672 هزار رأي در مقابل 74/10 ميليون رأي كسب كرد، اما احمد مدني كه چند ماه بعد از انتخابات به شاپور بختيار و نظاميان فراري سلطنتطلب پيوست، 24/2 ميليون رأي آورد. رهبران حزب جمهوري اسلامي بلافاصله خود را با انتخاب مردم منطبق كردند. از رهگذر اين انطباق، بنيصدر به رياست شوراي انقلاب رسيد و نيز پيشنهاد تفويض فرماندهي كل نيروهاي مسلح به وي را دادند، اما بنيصدر هرگز تمايلي به حل اختلافات مربوط به قبل از انتخابات نشان نميداد. آيتالله خامنهاي در مقام سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نماينده شوراي انقلاب در وزارت دفاع، پس از انتصاب بنيصدر به فرماندهي كل قوا از سوي حضرت امام، در اطلاعيهاي رسمي اين اقدام را براي وحدت فرماندهي و تمركز نيروها سازنده، پيشبرنده، اميدبخش و دلگرم كننده دانستند.3 بنيصدر چنين رفتارهاي دلسوزانهاي را ضعف پيروان راستين امام تلقي ميكرد؛ به خصوص در آستانه انتخابات مجلس، او بر لحن پرخاشگرانه خود عليه آنان افزود. اين لحن تند به ويژه پس از تقاضاي شوراي انقلاب براي معرفي يك دولت به اين شورا تا زمان تشكيل مجلس شوراي اسلامي شدت بيشتري پيدا كرد.
پانوشتها:
۱- مرور خاطرات جذاب و شنيدني در گفتوگو با حجتالاسلام احمد سالك، 14 اسفند نقطه عطف عزل بنيصدر بود، 30 سال پس از جراحي بزرگ (ويژهنامه تاريخ سياسي روزنامه جوان خرداد1390) ص70.
۲- عباس بشيري، انقلاب و پيروزي، خاطرات هاشمي رفسنجاني، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب چاپ دوم، 1383، صص 435-442.
۳- عباس بشيري، همان، ص433.