خلیل منصوری
ناشناختهها برای انسان ترسناک است. انسان در ناشناختهها یا گام نمیگذارد یا با تمام احتیاط در آن وارد میشود. امیرمومنان علی(ع) میفرماید که مردم دشمن ناشناختهها و مجهولات هستند. ترس و دشمنی نسبت به ناشناختهها موجب میشود که انسان بخش بزرگی از زندگی خود را بهگونهای دیگر تفسیر و تحلیل کرده و رفتاری مناسب نداشته باشد. اگر انسان مجهولات خودش را کاهش میداد و نسبت به پیرامون خود دانش کاملتر و روشنتری داشت، شاید وضعیت او بیش از پیش بهتر میشد و بهبود مییافت.
عالم پس از مرگ، از برزخ تا قیامت و تا پس از آن یعنی آخرت برای آدمی امری چند مجهولی است. از این روست که به یک معنا با آن دشمن است و به یک معنا از آن ترس دارد وگریزان است. اما اگر آدمی کاری میکرد که این مجهول برای او به دانش و علم تبدیل میشد، شاید وضعیت او در زندگی معمولی دنیوی بهتر از آن چیزی میشد که اکنون است؛ زیرا ترس از آینده، وضعیت امروز بشر و رفتارهایش را بشدت تحت تاثیر قرار داده است. نویسنده در این مطلب براساس آموزههای دینی، تصویری روشن از آینده بشر پس از مرگ بهویژه در عالم برزخ بدهد تا اینگونه زندگی دنیوی بشر نیز معنایی دیگر پیدا کند. همچنین به چگونگی ارتباط با برزخیان اشاره کرده است.
* * *
حقیقت عالم پس از مرگ
از نظر آموزههای قرآنی، هستی دارای عوالم متعدد و متنوعی است. هر یک از عوالم با عالم دیگر تفاوت بسیاری دارد که در نوع خود بینظیر است، هر چند که برخی مشترکات نیز داشته باشد ولی تفاوتها آنچنان زیاد است که نمیتوان آنها را شبیه هم دانست.
از جمله عوالم هستی که در آیات قرآن به آناشاره و بلکه پرداخته شده، عالم برزخ است. واژه برزخ که به نظر میرسد فارسی باشد و به زبان عربی راه یافته است، به معنای حائل دو چیز است. به عنوان نمونه حائل میان دو دریا که آب آن دو به یک دیگر سرایت نمیکند و تفاوت محسوسی چون شیرینی و تلخی میان آنها دیده میشود به عنوان برزخ یاد شده است.(فرقان، آیه ۵۳؛ و الرحمن، آیات ۱۹ و ۲۰)
عالم برزخ در اصطلاح قرآنی ، به جهانی گفته میشود که انسان پس از مرگ تا روز قیامت در آن به سر میبرد. از این روست که عالمی که از زمان مرگ تا زمان قیامت ادامه مییابد در اصطلاح قرآنی برزخ نامیده شده است.(مجمعالبیان، ج۷-۸، ص۱۸۵-۱۸۷)
خداوند در آیه ۱۰۰ سوره مومنون بصراحت تمام از این عالم سخن به میان آورده و زمان پس از مرگ انسان را تا روز قیامت به عنوان برزخ دانسته است. پس آغاز زمان برزخ هر شخصی همان پس از مرگ(مومنون، آیات ۹۹ و ۱۰۰) و پایان آن نیز روز قیامت است.(همان)
بهشت و جهنم برزخی
انسانها در این مدتی که در عالم برزخ هستند از دو نوع زندگی متفاوت برخوردار هستند؛ برخی از آنان در بهشت برزخی زندگی میکنند و از مواهب آن بهرهمند هستند(یس، آیه ۲۶؛ مجمعالبیان، ج۷-۸، ص۶۵۸؛ روحالمعانى، ج۱۲، جزء۲۲، ص۳۴۱؛ المیزان، ج۱۷، ص۷۹) و برخی دیگر در دوزخ برزخی وارد میشوند و در آنجا عذاب میشوند.(واقعه، آیات۹۰و۹۲و۹۳) از امام صادق(ع) نقل شده است که مقصود از «فنزل من حمیم» در این آیه همان عذاب در قبر است. (تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۲۳۰)
همچنین آیه ۱۱ سوره غافر تصریح دارد کسانی که در محشر در روز قیامت سخن میگویند از دو مرگ و دو زندگی سخن دارند. از این مطلب میتوان دریافت که آنان از یک زندگی دنیوی و سپس مرگ دنیوی و پس از آن زندگی برزخی و مرگ برزخی پیش از قیامت سخن میگویند. پس از قیامت که اشخاص زنده میشوند پنجمین حالتی است که به انسانها دست میدهد. در این حالت مومنان بهشتی تا ابد زنده هستند در حالی که دوزخیان در حالتی میان مرگ و زندگی دست و پا میزنند.(اعلی، آیات ۱۲ و ۱۳)
همچنین خداوند در آیات ۴۵ و ۴۶ سوره غافر وقتی درباره فرعون و عذابهایش سخن میگوید با دو تعبیر متفاوت از دو عالم سخن به میان میآورد؛ زیرا منظور از «النّار یعرضون» به قرینه «و یوم تقوم الساعه» عذاب برزخ و پس از غرق شدن و مردن در دنیا است.
قالب مثالی در برزخ
در عالم برزخ انسانها دارای اجسام برزخی هستند که با اجسام مادی دنیوی تفاوت دارد. از این رو امام صادق(ع) میفرماید که ارواح در عالم برزخ در صفت اجساد هستند؛ یعنی اینان جسم دارند ولی جسد ندارند، بلکه جسمی شبیه جسد است. واژه جسد با جسم این فرق را دارد که جسد به کالبد سخت انسانی در جهان مادی گفته میشود ولی جسم میتواند لطیف همانند هوا باشد. از این رو آن حضرت از جسم برزخی با عنوان (صفه الاجساد) تعبیر میکند.(کافی، ج ۳، ص ۲۴۴؛ بحار الانوار، ج ۶، ص ۲۶۹)
عالم برزخ مانند عالم ماده شب و روز دارد. خداوند به صراحت در آیه ۲۷ سوره ابراهیم از «غدواً و عشیاً» سخن گفته است. از این تعبیر استفاده مىشود که در عالم برزخ، شب و روزى همانند شب و روز دنیا وجود دارد؛ چنانکه از امام صادق(ع) نقل شده است: این جریان در برزخ، قبل از فرا رسیدن قیامت است. (مجمعالبیان، ج۷-۸، ص۸۱۸؛ البرهان، ج۴، ص۷۶۲)
سوال و جواب قبر
عالم برزخ، عالم حساب و کتاب ابتدایی است. از این رو، هر کسی که وارد این عالم میشود، میبایست در همان ورودی عالم برزخ یعنی در قبر پاسخگوی پرسشهای نکیر و منکر باشد تا گذرنامه خودش را برای رفتن به یکی از دو عالم بهشت برزخی یا دوزخ برزخی بگیرد. از این روست که در آیه ۲۷ سوره ابراهیم از پرسش و پاسخ در عالم برزخ سخن به میان آمده است. از ائمّه(ع) از جمله حضرت على(ع) نقل شده است: ... وقتى فرد را وارد قبرش مىکنند دو فرشته بر او وارد مىشوند و از او درباره پروردگار، دین و پیامبرش مىپرسند و وى در جواب آنها مىگوید: خدا، پروردگارم و محمّد(ص)پیامبرم و اسلام، آیینم است و سپس آنان به وى مىگویند: خداوند تو را به آنچه دوست مىدارى و از آن راضى هستى ثابت بدارد و این همان قول خداوند متعال است: «یثبت الله الّذین آمنوا...(مجمعالبیان، ج۵-۶، ص۴۸۲-۴۸۳)
همچنین از این آیه شریفه به دست میآید که مومنان از عهده پاسخگویی نسبت به اعتقادشان
بر میآیند و از ثبات عقیده خود سود میبرند؛ چرا که در زندگی دنیوی خود قول ثابتی داشته و خداوند آن را در دلهایشان تثبیت کرده و اکنون به سادگی از عهده پاسخگویی برمیآیند؛ هر چند که تلقین بهویژه به زبان عربی که زبان قابل فهم در آن مرحله از عالم برزخ است، برای اینان نیز مفید است. تلقین بهتر است که در همان زمانی که دفن پایان یافت انجام گیرد؛ چرا که در روایات است که وقتی نخستین گامهای بازگشت تشییعکنندگان به گوش رسید، نکیر و منکر یا بشیر و مبشر به سراغ مرده میآیند. البته سؤال نکیر و منکر در واقع بیرون کشیدن نهان روح است و جواب روح همان باطن اوست. یعنی این سؤال و جواب مثل سؤال و جوابهای دنیوی و متعارف ذهن ما نیست. این دو ملک باطن پنهان ارواح و حقایق وجود آنها را پدیدار میسازند.(اصول کافی، ج ۲، ص ۶۳۴ و ج ۳، ص۲۰۱ و ۲۳۶؛ و نیز کتاب سفینهًْالبحار شیخ عباس قمی)
امام صادق(ع) فرمود: همین که میت دفن شد، دو ملکی به نامهای منکر و نکیر سراغ او میآیند و از میت میپرسند: پروردگارت کیست؟ دینت چیست؟ پس میت اگر مؤمن باشد میگوید الله پروردگارم، اسلام دین من است، سپس میپرسند، راجع به مردی که از میان شما بیرون آمد چه میگویی؟ میت میگوید: پیامبر را از من میپرسی؟ شهادت میدهم که او رسول خداست... (الفروع من الکافی، ج ۳، ص ۲۳۶، حدیث ۷) و از امام او میپرسند، میت امام خود را معرفی میکند، دو ملک میپرسند، چگونه امامت را شناختی؟ میت میگوید: این امری است که خدا مرا بر آن هدایت کرده است.(همان، ج ۳، ص ۲۳۸، حدیث ۱۱)
امام سجاد(ع) جمعهها در مسجد النبی به موعظه مردم میپرداخت و از پایان عمر و سؤال و نکیر و منکر میگفت: از خدایی که میپرستی، از پیامبری که برای تو مبعوث شد، از دینی که بر آن هستی، از کتابی که میخوانی، از امامی که پیروی میکنی، از عمری که سپری کردی و از مالی که به دست آوردی و خرج کردهای سؤال میکنند.(بحارالانوار، ج ۶ ، ص ۲۲۳، حدیث ۲۴)
در روایات دیگر آمده است: از قبلهاش از دوستانش(همان، ج ۶ ، ص ۱۷۵، حدیث ۱) از نمازش، زکاتش، روزهاش.(حقالیقین، عبدالله شبّر،
ج ۲، ص ۳۸۸)
در برخی روایات آمده است که نکیر و منکر با آن قیافه وحشتناک و... مربوط به میت کافر است، اما ملائکه مسئول پرسش از میت مؤمن به نام مبشر و بشیر است، ابوبصیر از امام صادق(ع) پرسید آیا آن دو ملک بر مؤمن و کافر با یک صورت وارد میشوند؟ فرمود: خیر.(الفروع من الکافی، ج ۳، ص ۲۳۹، حدیث ۱۲)
شیخ مفید(ره) میفرماید: در برخی از روایات نام دو ملکی که بر کافر نازل میشوند ناکر و نکیر و نام دو ملکی که بر مؤمن نازل میشوند مبشر و بشیر ذکر شده است، گفته شده اگر نام دو ملک کافر نکیر و ناکر است به خاطر این است که کافر منکر حق است و منکر آن ملائکه و او از آمدن آنها ناخشنود است و دو ملک مؤمن مبشر و بشیر است، چون آن دو رضایت و ثواب خدا را بر او بشارت میدهند.(شرح عقاید صدوق یا تصحیح الاعتقاد، شیخ مفید، ص ۲۲۰؛ علم الیقین، فیض کاشانی، ج ۲، ص ۱۰۷۳)
سید نعمتالله جزایری میفرماید: از ظاهر دعاهایی که از ائمه اطهار(ع) رسیده بر میآید که منکر و نکیر جهت بازجویی کفار و فساق میآیند و مبشر و بشیر با بهترین هیئت و صورت به بازجویی مؤمنین میآیند و موجب خشنودی آنها میشوند.(الانوار النعمانیه، ج ۳، ص ۲۲۵)
مکان بهشت و جهنم برزخی
اینکه مردگان پس از مرگ در عالم برزخ که میان دنیا و آخرت است، کجا به سر میبرند؟ این معنا به دست میآید که آنان به گونهای در عالم برزخ هستند که یک پای آنان در دنیا و یک پای آنان در آخرت است. از این روست که در مکانهایی در همین زمین حضور دارند. به عنوان نمونه از گرد آمدن مومنان پس از مرگ در شب نخست در بیتالمقدس و کفار در برهوت یمن سخن به میان آمده است.
در اخبار مستفیضه وارد است که ارواح مؤمنان در وادیالسلام و ارواح کافران و معاندان در بَرَهُوت یمن است. برهوت نام چاهی است در سرزمین حَضْرَمَوت که در جنوب یمن است.
در «کافی» با سند خود روایت میکند که امیرالمومنین(ع) فرمود: شَرُّ بِئْرٍ فِی النَّارِ بَرَهُوتٌ الَّذِی فِیهِ أَرْوَاحُ الْکُفَّارِ؛ «بدترین چاه در آتش، برهوت است که در آن ارواح کافران است. (فروع کافی» طبع سنگی، ج ۱، ص ۶۷)
ارتباط گیری با عالم پس از مرگ
اکنون که دانسته شد عالم برزخ عالم پس از مرگ و پیش از ورود به عالم قیامت و حساب و کتاب قیامت است، سخن این است که آیا میتوان با این عالم که حائل میان دنیا و آخرت است، ارتباط برقرار کرد؟ آیا پیش از برچیده شدن عالم دنیا و ایجاد عالم آخرت، میتوانیم با عالم برزخ و عالم مردگان ارتباط برقرار کنیم؟
در پاسخ باید گفت به دلیل اینکه عالم برزخ یک جهانی است که برخی از ویژگیهای دنیای مادی و برخی از ویژگیهای جهان آخرت را داراست، میتوان با آن دنیا ارتباط برقرار کرد.
این ارتباط به دو شکل ممکن است اتفاق بیفتد: ۱. مرده به عالم زندگان بیاید؛ ۲. زنده به عالم مردگان سفر کند. از آیات و روایت به دست میآید که چنین امکانی وجود دارد و بلکه واقع نیز شده است. آمدن مردگان به دنیای زندگان گاه به معجزاتی صورت گرفته است؛ چنانکه حضرت عزیر(ع) به مدت صد سال مرد و سپس به دنیای مردگان آمد.(بقره، آیه ۲۵۹) همین حالت برای اصحاب کهف اتفاق افتاد که در آغاز سوره کهف به آن پرداخته شده است. این نوع آمدن از نوع رجعت است که برای مومنان و کافران در آخر زمان نیز اتفاق خواهد افتاد.
اما مراد و منظور ما این گونه ارتباطگیری نیست؛ بلکه منظور آن است که مرده در زمانی که خداوند به او میگوید: هرگز راه بازگشتی به دنیای زندگان نیست، (مومنون، آیه ۹۹) آیا میتواند با بودن در همان عالم مردگان و عالم برزخ با زندگان ارتباط برقرار کند؟ در پاسخ باید گفت که چنین چیزی ممکن و شدنی است.
در روایات است که مردگان به سبب آنکه در عالم برزخی هستند که از نظر مرتبه و درجه بالاتر از مرتبه دنیاست، هم از نظر معرفتی و شناختی و هم از نظر اشراف و احاطه علمی و عملی نسبت به دنیا و اهل آن برتر هستند. وقتی انسان میمیرد، پردهها کنار میرود و آنان با حقایق ملکوتی آشنا میشوند. (ق، آیه ۲۲) در عالم برزخ این محدودیتهای دنیا و موانع، وجود ندارد و انسانها از حواس و ادراکات برتری بهرهمند هستند. از این رو ارتباط گیری آنان با اهل دنیا آسانتر است. البته برخی از محدودیتها برای ارتباط گیری به سبب نوع اعمال آنان وجود دارد؛ زیرا کسی که خود دست و پایش را بسته نمیتواند از آنچه میبیند به زبان بیاورد و یا به جایی برود و اطلاعرسانی کند.
یکی از راههای ارتباطگیری مردگان با زندگان از طریق خواب و رویاست. مردگان میتوانند در عالم خواب به نزد زندگان آمده و با آنان سخن گویند و حتی برخی از نیازهای خود را بگویند تا برآورده شده و مشکلات آنان کمتر شود؛ چرا که در خواب همه زندگان به عوالم دیگر برده میشوند (زمر، آیه ۴۲) و این صعود و بالا رفتن با توجه به تفاوت درجات و روحانیت شخص است. برخی به عوالم برتر از عالم برزخ نیز میروند.
البته برخی از ارواح زندگان در این سیر شبانه با نتایج اعمال روزانه خود آگاه میشوند و تاثیرات آن را در شخصیت و روح و روان خود میبینند و برخی دیگر نیز از حوادث آینده از یک روز تا چند سال بعد از آن آگاه میشوند؛ چنانکه حضرت یوسف در رویا از پیامبری خود (یوسف، آیه ۴) و هم بندان زندان پس از دیدن رویا البته با تعبیر حضرت یوسف(ع) از نجات و مرگ خود (یوسف، آیات ۳۶ و ۴۱) و شاه مصر از دو دوره هفتساله فراوانی و خشکسالی (یوسف، آیات ۴۳ و ۴۶ تا ۴۹) مطلع شدند.
از سوی دیگر زندگان نیز میتوانند با مردگان خود تماس بگیرند. این نیازمند آن است که انسان خود را به درجاتی از روحانیت و معنویت برساند. پس زندگان میتوانند با عالم برزخ ارتباط برقرار کنند و هیچگونه ممنوعیتی از این سو نیست؛ مگر ممنوعیتی که خود انسان برای خود ایجاد میکند و حواس باطنی خود را از کار میاندازد. کودکان به سبب اینکه دارای هر دو حواس هستند با عالم برزخ و ملکوت ارتباط دارند و حواس باطنی آنان فرشتگان و موجودات مجرد را میبیند و میتواند جدا شدن روح از بدن را ببیند و از آن آگاه شود. البته پس از مدتی به عللی درونی و بیرونی این ارتباط کاهش یافته و حواس باطنی از قدرت میافتد که بازسازی و تقویت آن نیاز به تزکیه نفس دارد. کسی که حواس باطنی خود را تقویت کرد میتواند با گوش و چشم خود عالم برزخ را ببیند و سخنان آنان را بشنود.
آیتالله اراکی میفرمودند که آقا نورالدین اراکی پای کرسی نشسته بودند. به او خبر دادند که یکی از علمای اراک که به کربلا رفته بود فوت کرده است. ایشان پیشانیشان را روی کرسی گذاشتند و گفتند که این شایعه است. از ایشان پرسیدند که شما از کجا مطمئن هستید ؟ ایشان فرمودند که وقتی مومنی از دنیا برود هاتفی بین زمین و آسمان ندا میکند که او از دنیا رفته و وارد برزخ شده است. بعد خبر رسید که این شایعه بوده است.
همچنین درباره آیتالله جمال گلپایگانی که از مراجع با عظمت نجف بودند، نقل شده که ایشان این ارتباطگیری را داشته و چشم و گوش باطنی و برزخیاش را فعال کرده بود. پسر ایشان میگفتند: روزی پدرم به من گفت به منزل شیخ حسین اصفهانی معروف به کمپانی برو و ببین که اتفاقی برای ایشان افتاده است یا نه؟ وقتی به منزل ایشان رفتم دیدم که شیخ سکته کرده و از دنیا رفته است. وقتی پسر ماجرا را از پدرش جویا شد، مرحوم گلپایگانی فرمود: قبل از اذان صبح من دیدم آقای ضیاء عراقی که از بزرگان نجف بود و مدتی قبل از دنیا رفته بود، از برزخ آمد. از ایشان سؤال کردم: برای چه آمدهاید؟ گفت: برای تشییع آقا شیخ حسین آمدهام. من فهمیدم که اتفاقی برای شیخ افتاده است.
بنابراین، ارتباطگیری از هر دو طرف وجود دارد، ولی درجه ارتباطگیری و دسترسی به یکدیگر بسته به میزان آزادی عمل دو طرف دارد. کسی که در دنیا خود را از بند شهوت و دنیا و قیودات آن آزاد کرده است میتواند با چشم و گوش باطنی ببیند و با حواس دیگر لمس کند و بچشد. همچنین کسی که این گونه به عالم برزخ رفته از آزادی عمل بیشتری برخوردار است و میتواند رفت و آمد آزادتری داشته باشد.
وقتی انسانی در دنیا با اعمال زشت و بد خود، حواس باطنی خود را از میان برده یا ضعیف کرده و مثلا بر چشم و گوش باطنی خود پرده افکنده و گوش خود را سنگین کرده به گونهای که دیگر حقیقت را نمیشنود، چنین شخصی که خودش را کور کرده، در آخرت و برزخ که دنیای باطن و ملکوت است و آن اعضا میبایست فعال باشند، چنین شخصی کور و کر خواهد بود. از این رو خداوند به کسانی که در آخرت اعتراض میکنند که چرا ایشان را کور محشور کرده است، میفرماید: تو پیش از این آیات ما را فراموش کردی، امروز خودت فراموش شده ای.(طه، آیات ۱۲۵ و ۱۲۶)
پس شخص خودش حواس باطنی خودش را که آیات الهی بود و میتوانست با این ابزار الهی ملکوت و حقایق ملکوتی را ببیند بسته و از کار انداخته است؛ از این رو خداوند در آیه ۴۶ سوره حج میفرماید که چشمهای ظاهر ایشان کور نیست، بلکه آن دیدگان قلبشان که در دلهایشان قرار دارد، کور است. این در دنیا ابزارهای دیدن و شنیدن حقایق و ملکوتی خود را نابود کرده یا بسته است و کور و کر شده است. بنابراین، آن چیزی که در قیامت و یا عالم برزخ با آن مواجه میشود نتایج اعمال خودش در دنیا است و اگر سرزنشی و اعتراضی باشد میبایست به خودش داشته باشد که خودش را کور و کر به جهان دیگر کشانده و آنچه اکنون در محضرش است همان اعمالش است.(تکویر، آیه ۱۴؛ عادیات، آیه ۱۰)
از اینجا دانسته میشود که محدودیتهایی که برای شخص در عالم برزخ است همان نتایج اعمال دنیوی اوست که خودش آن محدودیتها را موجب شده است. از این رو در روایات آمده که مومنان با توجه به آزادی و محدودیتهایشان هر زمان یا هر روزی یا چند روزی میتوانند به عالم زندگان سفر کنند.
البته هر زمانی برای ارتباطگیری نباید مزاحم مردگان و ارواح شویم؛ زیرا در برخی از زمانها آنان به کارهای خودشان اشتغال دارند، بویژه شبها که مومنان در وادیالسلام نجف گرد میآیند و در خدمت
امیر مومنان (ع) از مواهب معنوی و مادی برزخ بهرهمند میشوند و به افزایش معرفت خود میپردازند. از این رو زیارت قبور در شبها مکروه است؛ زیرا آنان را از دیدار حضرت امیر مومنان علی(ع) و بهرهمندی از مواهب شبانه آنجا محروم میکنیم و آنان برای پاسخگویی به کسانی که سر قبرشان آمده اند، به وادیالسلام نمیروند.
بهترین زمان برای ارتباطگیری، روزها و بویژه در هنگام زوال خورشید و ظهر است. البته در عصرهای پنج شنبه، و بینالطلوعین روز جمعه نیز زمان مناسبی است. در این زمان با حضور در سر قبور ایشان با خواندن فاتحه و آیهًْالکرسی و سوره یس و قرائت قرآن میتوان به آنان کمک کرد و دستگیر مردگان در عالم برزخ شد. دادن صدقه بویژه پس از دفن بسیار مهم و اساسی است تا وضعیت آنان را بهبود بخشد. هر کسی باید نسبت به مردگان که دستشان از دنیا کوتاه است دلسوز و مهربان باشد و تفاوتی ندارد که این شخص مرده مسلمان، حتی خودکشی کرده باشد یا سنگسار شده باشد و تنها برای کافر جایز نیست که عملی جز لعن فرستاده شود؛ زیرا دعا و نماز برای کافر حرام است.(توبه، آیه ۸۴؛ بقره،آیه ۸۹ )
پیامبر(ص) میفرماید: صلوا على المرجوم من أمتی و على القاتل نفسه من أمتی، لا تدعوا أحدا من أمتی بلا صلاه؛ بر سنگسار شده از امت من و همچنین بر کسی که خودکشی کرده از امت من، نماز بگزارید و دعا کنید و هیچ کس از غیر امت مرا نه نماز بگزارید و نه دعا کنید.(من لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۰) پس به قول پیامبر(ص) بر کسی که شهادتین را گفته ، نماز گزارید و دعا بکنید: پیامبر(ص) میفرماید: صلّوا على من قال: لا إله إلا الله.(سنن البیهقی ج ۴ ، ص ۱۹، سنن الدار قطنی ج ۲ ، ص ۵)