اولین موضعگیری آشکار امام(ره) و تعطیلی سازمان منافقین
۱۴۰۰/۰۸/۲۳
منافقين در آستانه افتتاح مجلس اول با برگزاري اجتماعي در امجديه به طرح ديدگاههاي تشنجآفرين پرداختند و نيز با ايجاد درگيريهاي فيزيكي در شهرستانهاي مختلف و در دست گرفتن مستمسكهايي مثل متهم كردن يكي از اعضاي مؤثر حزب جمهوري اسلامي (دكتر سيدحسن آيت) به توطئه كودتا براي سرنگوني رئيسجمهور، به نظام چنگ و دندان نشان دادند.
به اين ترتيب امام خميني(ره) در اولين موضعگيري آشكار درباره سوابق انحراف اين گروهك و در روز 4 تيرماه 1359 به صراحت آنان را «منافق» خواندند.1 بيان صريح امام، منافقين را چنان تحت فشار اجتماعي قرار داد كه در هشتم تيرماه 59 اين گروهك تعطيل موقت مراكز و دفاتر خود را اعلام كرد و حتي فردي مثل ابراهيم يزدي در جايگاه نماينده امام در مؤسسه كيهان، با التقاطي خواندن منافقين، آنها را «خطرناك» توصيف كرد.2
در اين مقطع همچنين برخي از كادرهاي منافقين كه نسبت به رويههاي ديكتاتورمآبانه درون سازماني معترض بودند، با مشاهده آغاز روند افول سازمان در نهم تيرماه از آن جدا شدند. اين افراد همان كساني هستند كه در زمستان همان سال (1359) در جزوهاي با عنوان «روند جدايي» به تشريح انشعاب خود از سازمان پرداخته بودند. گروه موسوم به روند جدايي شامل رضا رئيسيطوسي، تهيهكننده جزوههاي آموزش نظامي در بدو تأسيس سازمان و مترجم رجوي در كنفرانسهاي مطبوعاتي و دو نفر ديگر از اعضاي قديمي مجاهدين خلق، يعني حسين رفيعي و حميد نوحي بودند كه بهرغم داشتن سؤالهاي متعدد درباره عملكردهاي سازمان و نيز كانديداتوري رجوي در انتخابات رياست جمهوري، به تبليغ براي او پرداخته بودند.
در پاسخ به اين پرسش كه اهداف واقعي اين ريزش چه بوده است، هم اكنون نيز ابهام وجود دارد، اما در جزوه «روند جدايي» به سوابقي همچون اعتراض به جاسوسي سعادتي، اعتراض به پيشنهاد نامزدي رياست جمهوري آيتالله طالقاني، مسئلهدار بودن در نامزدي رياست جمهوري رجوي با توجه به رأي منفي او به قانون اساسي، وجود بروكراسي شديد در سازمان، فقدان دموكراسي (روابط شورايي) در تشكيلات، فقدان يك استراتژي در شيوهها و مشي سياسي سازمان و عدم بررسي عميق جريان انحرافي سال 1354 و درس نگرفتن از آن اشاره شده است.3
رضا رئيسي طوسي از زمان فعاليت در خارج از كشور داراي ارتباط ويژهاي با ابراهيم يزدي بود و به همين دليل جدايي اين افراد از رجوي ابتدا در روزنامه كيهان به سرپرستي يزدي اعلام شد.
افراد اين گروه پس از اين ماجرا فعاليت خود را در روزنامه كيهان حتي پس از ابراهيم يزدي و سپس در كتابخانه سياسي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ـ كه پاتوق جريان مهديهاشمي بود ـ ادامه دادند. اين انشعاب اگر چه فاقد مبناي عقيدتي بود و فقط با انگيزههاي تشكيلاتي صورت گرفت، اما بخشاندكي از نيروهاي سازمان را در چارچوب فعاليتهاي نهضت آزادي قرار داد.
در همين ايام با كشف ابعاد جديدي از كودتاي نوژه فاش شد كه كودتاگران در مذاكره با منافقين از آنها قول گرفته بودند كه عليه يا له عاملان اين طرح وارد عمل نشوند و در عوض پس از موفقيت كودتا و اجراي كامل طرح، امتيازات خوبي به آنها داده شود.4 منافقين با نفوذ در شبكه كودتا سعي داشتند در صورت موفقيت كودتا با كودتاگران همكاري كنند و در صورت مشاهده علائم شكست آنان، با مطلع ساختن بنيصدر به عنوان رئيسجمهور هم وي را نسبت به توان اطلاعاتي خود واقف سازند و هم اعترافهاي گوناگون درباره همكاري اين گروهك با كودتاچيان را خنثي كنند. منافقين همچنين مسعود كشميري و جواد قديري را وارد ستاد خنثيسازي كودتا كردند تا سرنخهاي ارتباط گروهك نفاق با عوامل كودتا را از بين ببرند.
جواد قديري همان كسي است كه در سال 1360 پس از سرقت اسناد مربوط به كودتاي نوژه از كشور گريخت. عزت مطهري در خاطرات خود قرائني درباره نقش محمد عطريانفر، عضو مركزيت حزب كارگزاران سازندگي در دهه هفتاد و هشتاد، در فراري دادن جواد قديري و همسرش زهره عطريانفر (خواهر وي) مطرح كرده است.5 در جريان بررسيها همچنين همكاري برخي از اعضاي دفتر رياست جمهوري بنيصدر با كودتاچيان فاش شد.
آزادي بدون مجوز 51 نفر از دستگيرشدگان كودتا توسط بنيصدر نشان ميدهد كه وي تلاش داشته است تا از افشاي نقش منافقين در كودتاي نوژه جلوگيري كند.6
كاهش تشنجها پس از تعطيل موقت مراكز و دفاتر سازمان نشان ميداد كه برخلاف ادعاي اين گروه علت تشنجها، حمله افراد حزباللهي به عناصر منافقين نبوده، بلكه شيوه فعاليت منافقين همواره تشنج ميآفريده بعدها برخي از زندانيان گروهك نفاق فاش كردند كه سازمان، بسياري از درگيريها به خصوص در سطح تهران را از پيش طراحي ميكرده است.
پانوشتها:
1- صحيفه امام، ج12، ص470.
2- كيهان، 10/4/1359، ص16.
3- رئيسي،رفيعي،نوحي،روند جدايي،ص39، به نقل از سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام،ج2،ص512.
4- سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج2، ص490.
5- محسن كاظمي، خاطرات عزت شاهي، چاپ دوم، تهران، سوره مهر، 1385، ص499.
6- كيهان، 3/9/59، ص 9، به نقل از سازمان مجاهدين خلق، پيدايي تا فرجام، ج 2، ص491.