خالصاً لوجهالله...
۱۴۰۰/۱۰/۰۳
احمدحسين شريفي
[آیتالله مصباح] به خوبی ميدانست که برخي از فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي و سياسياش، او را مبغوض پارهاي از گروهها و آماج تيرهاي زهرآلود تروريستهاي روشنفکرمآب ميکند، اما چيزي که براي او مطرح نبود و به محاسبه نميآورد، همين اعتبارات و ملاحظات مرسوم اجتماعی و امثال آنها بود. او به تنها چيزي که ميانديشيد خدا و دين خدا و انقلاب اسلامي و خدمت علمي و فرهنگي به جامعه اسلامي بود. جان و مال و آبرو و حيثيت و اعتبار اجتماعي خود را مخلصانه و بدون هيچ چشمداشتي هزینه اسلام و انقلاب و ولايت و خدمات فرهنگي و معرفتي به جامعه کرد.
اخلاص و کار براي خدا
او که در انديشه اخلاقياش معيار فضيلت را تقرب به خدا ميدانست و بر مسئله «نیت» تأکیدی فراوان و بینظیر داشت، در عمل نيز همینگونه بود. از جمله پربسامدترين توصيههاي آيتالله مصباح به شاگردان و دوستان و همکاران و مخاطبانش اخلاص در عمل بود. خود او نيز در زندگي علمي و عملي همینگونه بود؛ هيچ کاري را براي سود مادي يا سودای جلبتوجه ديگران يا خوشايند این و آن انجام نميداد. به تعبیر رهبر معظم انقلاب، حضرت آیتالله خامنهای، او سالک «طریق معرفت توحیدی» بود.
خشم و غضبش براي خدا و اسلام بود، همانطور که مهر و عطوفتش و درس گفتنش و نشست و برخاستش. در همه رفتارهاي فردي و اجتماعي و علمي و مديريتي خود فقط و فقط رضايت خدا را جستوجو ميکرد.
اهل حق را در عبادات جهان
جنت و دوزخ نباشد در میان
کار تو گر بهر حق میشایدت
از هوای نفس خالص بایدت
همگان ميدانيم که آيتالله مصباح يک فقيه طراز اول بود؛ 8 سال درس فقه آيتالله بروجردي، سالهای متمادی درس فقه و اصول امام خميني و 15 سال درس فقه آيتالله بهجت، از او يک فقيه برجسته و مجتهد طراز اول ساخته بود، اما هیچگاه حاضر نشد درس خارج فقه يا اصول
ارائه دهد.
حتي اوایل دهه ۹۰ وقتي برخی از دوستان بسیار اصرار کردند که درس خارج فقه يا اصولي را ارائه دهند، ايشان نپذيرفت و ميفرمود هيچ حجت شرعياي براي اين کار ندارم؛ درسهاي فقه و اصول به اندازه کفايت و بلکه بيش از اندازه نیاز داير است؛ از آنطرف کارهاي زمينمانده ديگري هست که نياز حياتي جامعه اسلامي و جمهوري اسلامي است، اما کمتر مورد اهتمام ديگران است و عندالله هيچ حجتي براي تمرکز بر مباحث فقهي، آنهم به شکل مرسوم (فقه طهارات و نجاسات و فقه عبادات و معاملات و...) ندارم.
او به خوبی ميدانست که برخي از فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي و سياسياش، او را مبغوض پارهاي از گروهها و آماج تيرهاي زهرآلود تروريستهاي روشنفکرمآب ميکند، اما چيزي که براي او مطرح نبود و به محاسبه نميآورد، همين اعتبارات و ملاحظات مرسوم اجتماعی و امثال آنها بود.
او به تنها چيزي که ميانديشيد خدا و دين خدا و انقلاب اسلامي و خدمت علمي و فرهنگي به جامعه اسلامي بود. جان و مال و آبرو و حيثيت و اعتبار اجتماعي خود را مخلصانه و بدون هيچ چشمداشتي هزینه اسلام و انقلاب و ولايت و خدمات فرهنگي و معرفتي به جامعه کرد.
البته گفتن و نوشتن از اخلاص آسان است، اما زیستن با آن و پیوندش با همه شئون زندگی دشوار است؛ اينکه انديشمند و فيلسوفی نوآور، نظريهپرداز و ساختارساز و عالمی کمنظیر و فقيه و مفسری بیبدیل، همه اعتبار علمي و اجتماعي خود را کف دست بگيرد، فقط و فقط به خشنودي و رضايت الهي بیندیشد و هيچ پروايي از پیامدهای بیتوجهی به اعتبارات اجتماعی و خوشایندهای رسانههای اجتماعی و گروهها و احزاب سیاسی و امثال آنها نداشته باشد، کاري بهغایت دشوار است؛ تمرین و ممارست و ریاضتی طولانیمدت میخواهد. همين است که ايشان را حقيقتاً مصباحي فروزان و فزاينده براي حقخواهان و حقجويان و خداخواهان کرده است:
باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسد از تو قشور اندر لباب
باز باش ای باب رحمت تا ابد
بارگاه ما له کفوا احد
حدود سال ۱۳۸۷ بود که در همراهی برخی از دوستان شوراي مرکزي کانون طلوع، به محضر آيتالله مصباح يزدي رسيديم و گزارشي از فعاليتهاي کانون و تواناييها و کمبودها ارائه داديم. مهمترین مشکلي که تقريباً از سوي همه اعضا براي تداوم و توسعه فعاليتهاي فرهنگي و علمي بيان شد، «کمبود بودجه» بود.
آيتالله مصباح بعد از شنیدن گزارشها و دغدغهها فرمودند يک منبع بيمنت و مطمئن حمايتي داريم که ميتوانيم به آن امید ببندیم و با تکيه بر آن، همه اهداف فرهنگي و علمي خود را دنبال کنيم؛ البته آن منبع، وقتی قول تأمین مالی و مانعزدایی از فعالیتها را میدهد که از ما کار مجاهدانه و مخلصانه ببیند.
همگي با شنيدن اين سخن خوشحال شده و منتظر معرفي اين منبع ناشناخته بوديم.
ايشان بعد از سکوتي چند ثانيهاي فرمودند: «فضل و لطف الهي» و در ادامه فرمودند: «اگر كارها مخلصانه و فقط و فقط براي رضاي خداوند باشد، بهیقین، خود او بودجه مورد نیاز را تأمين خواهد كرد و موانع را از سر راه کنار میزند.»
متأسفانه بسياري از ما، نبودن امکانات و بودجه و... را بهانهاي براي کمکاري يا عدم فعاليت خود ميدانيم و حال آنکه:
اولاً: «از تو حرکت از خدا برکت»
و ثانياً، مگر اين وعده خداوند نيست که «وَ لَيَنْصُرَنَّ الله مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ الله لَقَوِيٌّ عَزيز؛ خداوند حتماً کساني که او را ياري کنند، ياري خواهد کرد؛ بهدرستی که خداوند قوي و عزيز است» (حج، 40) و مگر راستگوتر و مطمئنتر از خداوند هم ميتوان سراغ گرفت؟!
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثاً (نساء، 87)
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلاً (نساء، 122)